محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844538613
آخرين مداحي داود روضه شهادت در الزهرا بود
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: آخرين مداحي داود روضه شهادت در الزهرا بود
داريوش نريميسا لحظات زيادي از عمرش را در مساجد و هيئتها گذرانده بود و روضهخواني اهل بيت(ع) ميكرد.
نویسنده : محبوبه قرباني
داريوش نريميسا لحظات زيادي از عمرش را در مساجد و هيئتها گذرانده بود و روضهخواني اهل بيت(ع) ميكرد. او تكپسرش را به اين دليل داود (خوشصدا) نامگذاري كرد تا قدم در راه پدر بگذارد و عمر و صدايش را وقف اهل بيت كند. داود قدر زحمات پدر را به خوبي درك كرد و با نواي مداحيهايش، محافل اهل بيت را گرم ميكرد تا اينكه با شهادتش در جبهه دفاع از حرم، عشق و ارادتش به اين خاندان را در ميدان عمل ثابت كرد. متن زير ماحصل گفتوگوي ما با داريوش نريميسا پدر شهيد داود نريميسا اولين شهيد مدافع حرم ميانكوه است كه پيشرو داريد.
آقاي نريميسا! از خودتان بگوييد. چند فرزند داريد؟ داود چندمين فرزند خانواده بود؟
من متولد 1340 هستم. در ارتش خدمت ميكردم و چند بار به جبهه اعزام شدم تا اينكه در عمليات كربلاي5 دچار موجگرفتگي شدم و به علت مجروحيت از ادامه خدمت در ارتش محروم شدم و تا الان حقوقي بابت جانبازي دريافت نكردهام. از آن زمان با مسافركشي زندگيام را اداره كردهام. سه دختر و يك پسر داشتم. داود تكپسر خانواده بود كه 1362/2/22 متولد شد.
لياقت شهادت نصيب هر كسي نميشود، داود چطور تربيت شد كه به اين درجه رسيد؟
آرزو داشتم خداوند فرزند پسري به من بدهد تا اسم او را داود (خوش صدا) بگذارم و مداح اهل بيت(ع) شود. داود در خانه امام حسين(ع) تربيت شد. زيرا از همان بچگي وقتي پشت دسته عزاداريها نوحه خواني ميكردم او در گهواره علي اصغر همراهم بود. مداح بيادعا و مظلومي بود. بيشتر دعا ميخواند و فكر كنم به اندازه موهاي سرش زيارت عاشورا را خوانده بود. از طفوليت به حرام و حلال توجه داشت. اگر صداي موسيقي بلند ميشد ميرفت و آن را خاموش ميكرد. اما اگر صداي نوحه و مداحي بلند بود كامل گوش ميداد. فرزندان برادرم بعد از فوت برادرم در منزل ما بزرگ شدند و داود براي اينكه دل آنها را نشكند به زبان آنها مرا عمو صدا ميكرد. اينقدر خوب بود كه حتي براي دشمنش بد نميخواست. اگر كسي او را ناراحت ميكرد به جاي تلافي و نفرين برايش دعا ميكرد كه خدا هدايتش كند. براي پدر و مادر احترام خاصي قائل بود. اگر از دست ما ناراحت ميشد جسارت نميكرد. شايد اين حسن اخلاقش از شيري باشد كه مادرش با وضو به او ميداد. من به خاطر شغل نظاميام مدام در مأموريت بودم. به همين دليل خيلي كنار هم نبوديم اما در همان مدت كوتاه بودنم سعي ميكردم بيشتر وقتم را با خانواده بگذرانم. يادم است وقتي من از مأموريت برميگشتم، داود غريبي و گريه ميكرد اما دوباره كه ميخواستم به مأموريت بروم اينبار به خاطر رفتنم گريه ميكرد.
شهيد عضو بسيج بود؟
بله، از نوجواني تا بعد از خدمت سربازي در بسيج فعال بود. بعد از سربازي به صورت پيماني استخدام شركت نفت شد اما فعاليت بسيج را رها نكرد و فعاليتهايش را در شركت ادامه داد. در همه اردوهاي راهيان نور، غرب و جهادي حضور دائم داشت. از زماني كه اعزام راهيان نور شروع ميشد زائران را به منزل ميآورد و به خانواده ميگفت براي اينكه زائران معذب نباشند خانه نباشيد و ما به منزل بستگان ميرفتيم. چند بار هم از طرف بسيج براي حفاظت از زائران اربعين به عراق رفته بود. من خيلي از او راضي بودم و خدا هم از او راضي باشد. اين بچه هديه خدا بود. داود اگر به مرگ طبيعي هم ميرفت جايش در بهشت بود. از شهادت داود ناراحت نيستم فقط دلتنگ نبودنهايش هستم.
شهيد متأهل بود؟ فرزندي هم داشت؟
بله دو فرزند داشت. دخترش فاطمه هشت ساله و پسرش حسين چهار ساله است.
پسرتان چند بار به سوريه اعزام شد؟
اولين اعزامش بود و در همان بار اول به شهادت رسيد. ظهر روز شهادت (روزي كه زينبيه را بمبگذاري كرده بودند) با مادرش صحبت كرد. دوباره شب تماس گرفت و با من صحبت كرد اما هرچه اصرار كردم تا با مادرش صحبت كند قبول نكرد! خيلي به مادرش علاقه داشت و ميترسيد دلش بلرزد. از صحبتهايش معلوم بود دفعه آخري است كه با هم صحبت ميكنيم. به همين خاطر سعي كردم به او روحيه بدهم. به شوخي گفتم چرا اينطوري حرف ميزني، صلوات بفرست. من چند سال جنگيدم شهيد نشدم تو با يكبار اعزام ميخواهي شهيد شوي! يعني اينقدر نور بالا ميزني! گفت نه پدر عمليات خيلي سنگين است احتمالاً دفعه آخري است كه صداي هم را ميشنويم. حلال كن كاري برايت نكردم.
همرزمانش از نحوه شهادت داود به شما گفتهاند؟
گويا داود خواب ديده بود در يك كانال شهيد ميشود، چند روز قبل از شهادتش به همرزمانش گفته بود در كجا شهيد ميشود. روز عمليات همان كانالي را كه باعث نجات و آزادي شهر نبلالزهرا شده بود را اتفاقي پيدا ميكنند و به نوعي امداد غيبي بود. داود فرمانده گروه و از خطشكنهاي حمله بود. من مديريت او را ديده بودم و دوستانش نيز به اين موضوع اشاره كردند. خيلي ناراحت بودند كه دلاوري مثل او را از دست دادهاند. روز عمليات يك گروهان به فرماندهي داود براي كمك به نيروهاي مستقر رفته بودند. وقتي ميرسند خبر ميدهند كه گروهان بايد برگردد اما داود قبول نميكند. كل گروهان برميگردند و داود ميماند. ارادت و عشق داود به حضرت ابوالفضل(ع) آن روز خودش را نشان داد. چون مثل مقتدايش اول جانباز شد، بعد به شهادت رسيد. حين عمليات يكي از همرزمانش به شهادت ميرسد و داود براي اينكه پيكر او را به عقب برگرداند جلو ميرود. در همين حين گلولهاي به دستش ميخورد اما برنميگردد. با همان زخم تعدادي از دشمنان را ميكشد كه تيري به سر و چشمش اصابت ميكند. ديگر نميتواند ادامه بدهد و شهيد ميشود. پيكرش 48 ساعت داخل كانال ماند و بعد آن را برگرداندند.
اين طرف در ايران و با توجه به آخرين تماس تلفنيتان، احساس ميكرديد كه هر لحظه خبر شهادتش را دريافت كنيد؟
يك روز قبل از اينكه خبر شهادتش را بدهند، احساس كردم داود بالاي سرم ايستاده و مرا براي نماز صبح بيدار ميكند. آنقدر حضورش قابل درك بود كه وقتي بيدار شدم به مادرش گفتم داود مرا براي نماز بيدار كرد. همسرم با تعجب نگاهم كرد و گفت داود اينجا نيست خواب ديدهاي؟ گفتم نه باور كن خودش بود كه مرا صدا ميكرد. فرداي آن روز خبر شهادتش را دادند. ديماه 94 رفت و 94/11/12 در عمليات آزادسازي نبلالزهرا در حلب به شهادت رسيد و روز جمعه 94/11/16 تشييع شد.
گفتيد داود تكپسر خانواده بود، چطور به رفتنش راضي شديد؟
خواب ديده بودم خانمي تقاضا كرد فرزندت را به سوي ما راهي كن. اين خواب مرا راضي كرد. روزي كه از تصميمش برايم گفت حضرت ابراهيم و امام حسين جلوي نظرم آمد. ميگفتم خدايا امتحان سختي است. داود هم براي اينكه مرا قانع كند ميگفت اگر روز قيامت امام حسين(ع) سؤال كند تو كه مداحي ما را ميكردي و صداي هل من ناصر ما را شنيدي ولي نيامدي چه جوابي داري بدهي؟ اگر زير دينم ميروي من هم نميروم. با اين فكرها و صحبتهاي داود، راضي شدم و به او گفتم نه پسرم زير بار غمت ميروم اما زير دينت نميتوانم بروم. بالاخره روزي ميآيد كه پيش او بروم و ناراحتيام تمام شود اما اداي دين سخت است. چند ماه از تصميمش گذشت فكر كردم منصرف شده اما روزي براي خداحافظي آمد و گفت اين بار تصميمش جدي است. باز مخالفت كردم و واقعاً از رفتن او ناراحت بودم. وقتي جوابم را شنيد گفت همان بار اول كه اجازه دادي كافي است. هر بهانهاي برايش ميآوردم ميگفت اينها بهانهاي نيستند كه من آخرتم را بفروشم. وقتي حريفش نشدم به حالت قهر خودم را به خواب زدم. بالاي سرم آمد و خداحافظي كرد. با مادرش هم خداحافظي كرد و مادرش تا جلوي در او را بدرقه كرد. اعزامش از تهران بود. وقتي سوار ماشين شد باز سر راه از ما مجدد خداحافظي كرد. از تهران براي مادرش پيام داد كه هنوز اين پيام به يادگار مانده است. اين صدا مونس دلتنگيهاي ما شده و هرازگاهي مادرش آن را گوش ميدهد و اشك ميريزد. او انگشت اشاره امام حسين(ع) را ديده بود و آن را به همه چيز ترجيح داد.
با دلتنگيهايتان چه ميكنيد؟
امام حسين(ع) خيلي جواب قشنگي به من داد. بعد از شهادت داود به كربلا رفتم و از آقا خواستم توسط قرآن جوابم را بدهد. چند متري از ضريح فاصله گرفتم و گفتم يا حسين داخل نميآيم تا جوابم را بدهي، آيا شهادت پسرم قبول است يا نه؟ جنگ سياست است و قدرت؟ قرآن را كه باز كردم آيهاي آمد با اين معني كه هركس در راه خدا بميرد و كشته شود شهيد است. اين جواب قانعكنندهاي بود كه امام حسين(ع) از طريق قرآن به من داد.
الان كه اسم او را ميشنويد چه تصويري از داود در ذهنتان تداعي ميشود؟
احساس ميكنم روبهرويم ايستاده و مثل يك فيلم همه رفتارها و خندهها و حتي مداحيهايش برايم تازه ميشود. همه خانه پر شده از عكس داود ولي تصوير داود مثل يك عينك روي چشمم هست. همه جا جلوي نظرم ميآيد. اينكه ميگويم شهدا زندهاند شعار نيست، يقين دارم كه پسرم زنده است. حضور غيرفيزيكيشان را فقط پدر و مادرها درك ميكنند. وقتي در سيره شهدا نگاه ميكنيم (با هر مدركي كه بودند) همگي فارغالتحصيل مكتب عشق ميشوند كه كلاس پايه آنها مساجد و هيئتهاست. به خواست خدا به عرش اعلي رسيدند و مريد امام حسين ماندند.
خدا به ما لياقت بدهد تا غم عزيزانمان را تحمل كنيم. اينكه صبر در مصيبت داشته باشي خداوند اجرش را ميدهد و ما به همه وعدههاي خدا ايمان داريم. خدا را شكر ميكنم كه اين لياقت داده شد و پسرم در اين راه ثابت قدم ماند. اگر دو دنيا را بدهند به آني ديدار پسرم نميارزد اما عشق به خدا و اهل بيت است كه مرا آرام كرده و مايه افتخارم است.
پيكر شهيدتان چند روز بعد به خانه برگشت؟ از حال و هواي آن روز بگوييد.
پيكر داود را به مسجدي بردند كه آنجا مداحي ميكرد. داود اولين شهيد مدافع حرم مسجد حجت شهر زيتون كارگري و اولين شهيد شهرستان ميانكوه شد. او مداح و عضو فعال مساجد بود. شكل شهادتش باعث شد اجازه ندهيم مادرش او را ببيند و به خاطر حجب و حياي داود حتي اجازه ندادم از پيكرش عكس بگيرند چون داود از سن تكليف حتي خانوادهاش هم او را با آستين كوتاه نديده بودند. اما خودم با او وداع كردم. من زياد شهيد ديده بودم اما اينبار فرق داشت. كسي را كه روبهرويم ميديدم پسرم بود كه سه دهه با هم زندگي كرده بوديم. آن هم پسري مثل داود. با ديدنش نتوانستم تحمل كنم. حس پدرانهام غلبه كرد و حالم بد شد. با اينكه حدود 48 ساعت آنجا مانده بود اصلاً چهرهاش عوض نشده بود.
سخن آخر؟
شهدا همه هستيشان را خيلي زيبا فداي اسلام و اهلبيت كردند به همين دليل درباره آنها بايد زيبا گفت و زيبا نوشت تا خوانندگان نسل بعد خاطرات زيبايي را بخوانند و تصويرهاي زيبايي از شهدا در ذهنشان بماند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۷ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۱:۱۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]
صفحات پیشنهادی
آخرین عکس مرحوم داود رشیدی و همسرش - شفاف
احترام برومند همسر داوود رشیدی ۳۱ مرداد با این تصویر اینستاگرام خود را به روز کرد و نوشت ین عکس رو امروز صبح گرفتیم ٣١ مرداد ماه امروز براى ما روز عزیزى است چون روز تولد فرهاد پسرمونه البته جاى او پیش ما خالیه گرچه شما عزیزان ما روبا محبتهاى خودتون از تنهایى در میاورید0 گزارش خطعکس | آخرین حضور سینمایی داود رشیدی در لباس عشایر
چند رسانهای > عکس - عکس زیر مربوط به آخرین حضور داود رشیدی در سینما است که به فیلم مستند دست بافتههای مادری به کارگردانی علی لایقزاده اختصاص دارد این اثر مستند در یاسوج فیلمبرداری شده بود 6161 شنبه 6 شهریور 1395 - 12 02 03آخرین حضور سینمایی داود رشیدی در لباس عشایر
آخرین حضور سینمایی داود رشیدی در لباس عشایرتاریخ انتشار شنبه ۶ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۲ ۲۱ عکس زیر مربوط به آخرین حضور داود رشیدی در سینما است که به فیلم مستند دست بافتههای مادری به کارگردانی علی لایقزاده اختصاص دارد این اثر مستند در یاسوج فیلمبرداری شده بودسید حسن خمینی درگذشت داود رشیدی را تسلیت گفت - سایت خبری تحلیلی آخرین
خبرگزاری ایسنا یادگار گرامی امام درگذشت داود رشیدی را تسلیت گفت حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در صفحه اینستاگرام خود نوشت درگذشت هنرمند توانمند و سینماگر برجسته جناب آقای داوود رشیدی را به جامعه هنری کشور و همه دوستداران ایشان و به خصوص به خانواده محترمشان تسلیت می گویآخرین عکس داود رشیدی و همسرش (عکس)
آخرین عکس داود رشیدی و همسرش عکس تاریخ انتشار ۰۸ ۴۵ - ۰۶ شهريور ۱۳۹۵ - 27 August 2016آخرین تصویر داود رشیدی و همسرش
احترام برومند همسر داوود رشیدی ۳۱ مرداد ۵ روز قبل از درگذشت داوود رشیدی با این تصویر اینستاگرام خود را به روز کرد و نوشت این عکس رو امروز صبح گرفتیم ٣١ مرداد ماه امروز برای ما روز عزیزی است چون روز تولد فرهاد پسرمونه البته جای او پیش ما خالیه گرچه شما عزیزان ما روبا محبتهای خودتکارتون: خداحافظ آقای داود رشیدی! - سایت خبری تحلیلی آخرین
زنده یاد داود رشیدی بازیگر و کارگردان شناخته شده و محبوب سینما تئاتر و تلویزیون صبح جمعه 5 شهریور و در سن 83 سالگی از میان ما رفت اما نام و یادش همیشه در عرصه فرهنگ و هنر ایران جاوید است متن خبر نداردشنبه ۶شهریور۱۳۹۵آخرین عکس مرحوم داود رشیدی و همسرش
این عکس رو امروز صبح گرفتیم ٣١ مرداد ماه امروز براى ما روز عزیزى است چون روز تولد فرهاد پسرمونه مرحوم داود رشیدی احترام برومند همسر داوود رشیدی ۳۱ مرداد با این تصویر اینستاگرام خود را به روز کرد و نوشت این عکس رو امروز صبح گرفتیم ٣١ مرداد ماه امروز براى ما روز عزیزى است چون روزدعوت از کیمیا علیزاده برای ادامه تحصیل در دانشگاه الزهرا
دعوت از کیمیا علیزاده برای ادامه تحصیل در دانشگاه الزهرا رئیس دانشگاه الزهرا س از اولین بانوی مدال آور ایرانی در بازی های المپیک برای تحصیل در این دانشگاه که یکی از اهدافش رسیدن به جایگاه قطب علمی ورزشی بانوان است دعوت به عمل آورد رئیس دانشگاه الزهرا با صدور پیامی قهرمانی بانوینماهنگ «ایستادهایم؛ تا آخرین قطره خون»
نماهنگ ایستادهایم تا آخرین قطره خون نماهنگ ایستاده ایم تا آخرین قطره خون به کارگردانی محمدباقر مفیدی کیا و خوانندگی حسین حقیقی و به تهیه کنندگی محمدرضا شفاه توسط باشگاه فیلم سوره منتشر شد دریافت فیلم منبع جوان آنلاين لینک لینک را کپی کنید دریافت فیلمتاریخ انتشار ۳۱ مرد-
گوناگون
پربازدیدترینها