محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852558014
نوجوان دهه هشتادی عکاس خبری می شود! - پرتال فرهنگی هنری استان بوشهر
واضح آرشیو وب فارسی:سیرنگ: «محمدرضا قاسمیان» یک جوان ۱۵ساله است که تصمیم گرفته برعکس هم سن و سالهایش تابستانش را مثل تمام آدم بزرگ ها کار کند. او حالا در یک خبرگزاری مشغول به کار است و می خواهد آموزش عکاسی ببیند.به گزارش سیرنگ از وقتی پای کلاس های تابستانی مختلف در کانون های فرهنگی باز شد، بیشتر دانش آموزان تصمیم گرفتند به جای ادامه دادن راه پدرانشان و سرکار رفتن و شاگردی کردن زیر دست اوستا کارها در این کلاس ها ثبت نام کنند تا هم چیزهای تازه ای یاد بگیرند هم بتوانند حسابی تفریح کنند؛ اما در بین دانش آموزان و نوجوانانی که ایام تابستان با درس و مشق خداحافظی می کنند. هنوز عده ای هستند که ترجیح می دهند به جای شرکت در کلاس های تابستانی و نوجوانی کردن، به خودشان زحمت بدهند و شبیه مردهای خانه صبح های زود از خواب بیدار شوند و سرکار بروند و از شاگردی کردن، کار یاد بگیرند. «محمدرضا قاسمیان» یک جوان ۱۵ ساله و دهه هشتادی است که برعکس باقی دوستانش، تابستان هایش را با کارکردن می گذارد و در تابستان امسال عکاسی کردن در خبرگزاری را تجربه می کند. با این نوجوان دهه هشتادی که حالا سعی می کند بین آدم بزرگ ها خودی نشان بدهد قرار گذاشتیم تا از دنیای نوجوانانه اش و شور و شوق هایش خبردار شویم. به پدرم گفتم مدرسه به تنهایی مرا قانع نمی کند «محمدرضا قاسمیان» متولد ۱۵ شهریور ۱۳۸۰ در محله پیروزی تهران است و امسال در مهرماه ۹۵ وارد دوره متوسط دوم می شود. محمدرضا از همان روزهای اول تحصیلی تابستان هایش را با کلاس های تفریحی و آموزشی پر می کند اما دوسال قبل تصمیم می گیرد که وارد کار شود: « تابستان دو سال قبل تصمیم گرفتم که برای خودم سابقه کار درست کنم و مهارت کسب کنم. می خواستم با شغل های سطح پایین تری شروع کنم. مثلا شاگرد مغازه باشم یا یک تعمیرگاه کارهای جانبی انجام بدهم. چون به نظرم ساده تر می رسید و می خواستم کاری انجام دهم که توانایی آن را داشته باشم؛ اما وقتی به پدرم گفتم که می خواهم سرکار بروم، قبول نکرد و من هم چیزی نگفتم. تابستان سال گذشته دوباره سراغ پدرم رفتم و گفتم من دیگر نیاز دارم که جایی کار کنم. چون مدرسه دیگر قانعم نمی کند و نیاز دارم چیزهای بیشتری یاد بگیرم. حین سال تحصیلی هم این موضوع را مدام به پدرم می گفتم تا اینکه با یکی از دوستانش که یک مغازه کامپیوتری در بازار کامپیوتر داشت صحبت کرد تا تابستان را آنجا بگذرانم. شما فکر کنید من وقتی آخرین امتحانم را در روز چهارشنبه دادم. پنج شنبه و جمعه را استراحت کردم و از شنبه هفته بعد تا آخر تابستان مستقیم سرکار رفتم.» کار را با تی کشیدن و جارو کردن شروع کردم محمدرضا هر روز با ذوق و شوق سرکار می رود و امید دارد تا پایان تابستان چیزهای جدیدی را یاد بگیرد که حتما به کارش می آیند. اما باید در ابتدای راه، کاری بودنش را به صاحب کارش نشان دهد: « روز اول کار، صاحب مغازه خودش را معرفی کرد و درباره اخلاقش با من حرف زد بعد هم همان اول، کارهای کامپیوتری به من نداد و گفت باید هر روز صبح بیایی جارو بزنی، تی بکشی و شیشه ها را تمیز کنی. دو هفته اول اینطوری بود و من هر روز این کارها را انجام می دادم تا اینکه یک روز گفت تو پسر حرف گوش کنی هستی و از زیر کار در نمی روی. حالا باید کارهای حرفه ای کامپیوتری یاد بگیری. بعد کل کامپیوتر و تمام اجزایش را با جزییات معرفی کرد و بعد یک لیستی به من داد که همه اجزای کامپیوتر در آن نوشته و معرفی شده بود و در آن توضیح داده بود که از هر سری چه برندهایی وجود دارد و هرکدام چه ویژگی های دارند که من همه را یاد گرفتم. بعد از آن یک دوره ای برای ارتباط برقرار کردن با مشتری گذاشت و خودش هم گوشه ای می نشست و من با مشتری طرف می شدم. مشتری هم می آمد من به او سیستم معرفی می کردم. مثلا اگر برای بازی می خواست، سی پی یو قوی و کارت گرافیک بالا می دادم. گاهی هم مشتری ها وقتی سن و سالم را می دیدند، بزرگترم را می خواستند. (خنده) من هم می گفتم خودم می توانم کمکتان کنم. بعد از یادگرفتن سخت افزار سراغ نرم افزار رفتم که استادکار جداگانه ای داشت. کارهای ابتدایی مثل نصب ویندوز را یاد گرفتم و بعد از آن تعمیرات تخصصی ویندوز و تا حدود طراحی صفحات وب را یاد گرفتم. در همان حین هم نرم افزارهای پرکاربردی مثل فتوشاپ و تری دی مکس را هم تا حدودی یاد گرفتم. کار به جایی رسید که حتی زمانی که صاحب کارهایم نبودند خودم یک تنه مغازه را می چرخاندم و کار مشتری ها را راه میانداختم.» اولین حقوقم ۴۰ هزارتومان بود اولین چیزها همیشه شیرین هستند. مثل اولین روز کاری و از همه شیرین تر مثل اولین حقوق که حسابی به آدم می چسبد. محمدرضا درباره اولین حقوقش می گوید: « اولین حقوقی که گرفتم تنها ۴۰ هزار تومان بود که ۴ تا ۱۰هزار تومانی را داخل یک پاکت گذاشتند و دادند. یک مقدارش را شیرینی اولین حقوق خریدم. یک مقداری را هم برای خودم عطر و اودکلن خریدم. بقیه اش هم خرج راه و مسیر شد. بعد از آن ۱۵۰ هزارتومان گرفتم و در آخر هم برای کار در کل تابستان ۲۵۴ تومان پول گرفتم. با آن ۱۵۰ تومان یک اسمارت فون کوچک دسته دوم برای خودم خریدم. آن موقع پول توجیبی من هفته ای ۵ هزارتومان بود و الان به ماهی ۳۰ هزارتومان رسیده است. یعنی روزی هزارتومان (خنده)» دوست داشتم عکاسی را تجربه کنم ولی دوربین نداشتم بعد از آغاز مهر و شروع سال تحصیلی جدید محمدرضا تمام سال را با فکر کارکردن در تابستان سال بعد درس می خواند. در طول سال هم مدام به خانواده می گوید که دوست دارد دوباره در تابستان سرکار برود تا اینکه مدرسه را با معدل ۱۹ تمام می کند و دوباره تابستان امسال جویای کار می شود: « به پدرم گفتم که می خواهم در بازار کار کنم که مخالفت کرد. بعد از آن با خودم نشستم و استعدادهایم را بررسی کردم و گفتم که چه کارهایی از دست من بر می آید. وقتی با خودم حساب و کتاب کردم دیدم از عکاسی خوشم می آید. با یکی از اقوام تماس گرفتم و گفتم که دوست دارم کار یاد بگیرم. او هم به پدرش انتقال داد تا اینکه این انتقال ها به گوش پدرم رسید و موافقت کرد. قرار شد من عکاسی و ویرایش عکس و نرم افزار را یاد بگیرم. یک ماه از تابستان گذشت و من هر روز منتظر بودم که با من تماس بگیرند که برای کار بروم. تا اینکه خودم تماس گرفتم و آنها به من گفتند که هر روزی که خواستم می توانم بروم. روزی که وارد خبرگزاری شدم. حس بسیار خوبی داشت. با جمع عکاس های حرفه ای آشنا شدم که خیلی شیرین بود. بعد از آن با تلفن همراهم سه روز در بازار عکس می گرفتم. عکس های خوبی بود اما بالاخره کیفیت لازم را نداشت. من می خواستم عکاسی کنم ولی دوربین نداشتم و این خیلی آزار دهنده بود.» اولین بار دوربین حرفه ای در دست می گرفتم خبرگزاری قصد دارد تمام عکاس هایش را برای یک تور عکاسی به اردبیل ببرد اما محمد دوربین ندارد و نمی داند چطور باید در این اردو شرکت کند تا اینکه از خبرگزاری با پدرش تماس می گیرند: « دو روز به راه افتادن گروه بیشتر نمانده بود که من هنوز دوربین نداشتم. همه هم می گفتند که باید دوربین داشته باشی و من حسابی توی فکر بودم. تا اینکه یک روز به پدرم زنگ زدند و گفتند که دومیلیون تومان پول بریزید تا برایش دوربین بخریم. بعد از این اتفاق جو خانه سنگین شده بود. (خنده) پدرم یک سری توصیه های خاص کرد و گفت که حسابی مواظب باشم و عکس های خوب بگیرم. وقتی دوربین را دستم گرفتم. خوشحالی در من بیداد می کرد. (خنده) اولین بار بود که یک دوربین حرفه ای در دستم می گرفتم؛ اما ای کاش مجبور نبودم ۸ ساعت تمام باتری را در شارژ بگذارم. ای کاش کلا شارژ اولیه باتری نبود. چون هشت ساعتی که در شارژ بود برای من یکسال گذشت. وقتی هشت ساعت تمام شد نصفه شب بود. از خواب بیدار شدم و فوری دوربین را در دستم گرفتم. در تاریکی که همه خوابیده بودند، دوربین را روشن کردم و یک عکس کاملا پرنور گرفتم که تمام جزییات اتاق را خوب نشان می داد. بعد از آن با دوربین به خبرگزاری آمدم و به تور اردبیل رفتم. خیلی خوش گذشت. یک دوره از زندگی روستایی عکس گرفتیم. در آنجا شترهای اهلی زیادی بودند و من سه روز تمام با آنها بودم و عکس گرفتم. همه بچه ها هم کمکم می کردند تا من پیشرفت کنم. روز اول سفر من کاملا در نقطه صفر بودم؛ اما الان عکس هایم خیلی بهتر شده است. طوری که حس می کنم هر روز دارم پیشرفت می کنم. از آن سفر سه مجموعه تصویری منتشر شد و بعد از آن مرتب عکاسی کردم.» وقتی خانواده عکسهایم را می دید فوری به اتاقم رفتم محمدرضا وقتی از سفر بر می گردد یک دنیا ذوق دارد اما نمی تواند عکس هایش را به کسی نشان دهد و منتظر می ماند تا عکس هایش در خبرگزاری منتشر شوند:«روزی که برگشتم هیچ عکسی نشان ندادم. اتفاقا دلم نمی خواست نشان دهم. یک حس شرم و هیجان و خجالتی باهم داشتم. انگار که در خلاء بودم. از بین ۴هزار عکسی که گرفتم ۱۰۰ عکس را خودم انتخاب کردم و از بین ۱۰۰ عکس در نهایت ۳۰عکس انتخاب و منتشر شد. بعد از انتشار به خانواده خبر دادم و لینک را فرستادم و خودم به اتاقم رفتم. عکس ها که دیدند خوششان آمد؛ اما مادرم خیلی بیشتر از پدرم ذوق کرد. طوری که همان موقع سریع به موبایلم پیام و داد و حسابی احساساتش را بروز داد. از آن به بعد عکس هایم را اقوام در گروه های خانوادگی می فرستادند و بقیه هم حمایت می کردند. بعد از آن مرتب برای خبرگزاری عکاسی کردم. یک بار که برای یک گفتگو عکاسی می کردم. مهمان که گویا خیلی مهم بود، با من سلام علیک کرد و حسابی استرس گرفتم و گفتم یا خدا چرا سلام علیک کرد؟(خنده)» عکاسی را در آینده ادامه خواهم داد هرروزی که از تابستان می گذرد، محمدرضا روزهای باقیمانده تا پاییز را می شمارد و تلاش می کند روزهای بهتر و پرکارتری را برای خودش بسازد. وقتی می پرسم دوست داری چه کاره شوی جواب می دهد: « دوست دارم مدیریت بخوانم و یک روز مدیر یک مجموعه باشم؛ اما از وقتی با عکاسی آشنا شدم آنقدر برایم جذاب است که دوست دارم همواره کنار کارم عکاسی را ادامه بدهم و در روزهای آینده عکاسی مستند را تجربه کنم. در ایام مدرسه هم از عکاسی دست نمی کشم و سعی می کنم حتی از اتفاقات جذاب مدرسه عکاسی کنم.» حالا دوستان محمدرضا که شاید روزهای اول با او همراه نبودند و حوصله او را نداشتند تشویق شده اند که در همین سن و سال دنبال یاد گرفتن حرفه خاصی بروند. محمدرضا برای هم سن و سالهایش هم توصیه های زیادی دارد: « دلم می خواهد بگویم از همین الان به فکر آینده شان باشند و تکلیفشان را مشخص کنند. من حس می کنم دیر اقدام کرده ام. توصیه می کنم در هر شرایطی برای خودشان کار جور کنند. حتی اگر در خانه هستند و نمی توانند بیرون کار کنند. نرم افزارهای مختلف را یادبگیرند و از طریق آن برای خودشان کار جور کنند. به حرف پدرو مادرهایشان گوش کنند و اعتمادشان را هر طورشده به دست بیاورند چون این اعتماد به هرچیزی می ارزد»
شنبه ، ۶شهریور۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیرنگ]
[مشاهده در: www.tnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]
صفحات پیشنهادی
برگزاری دومین تور عکاسی جشنواره عکس برج میلاد - پرتال فرهنگی هنری استان بوشهر
به گزارش سیرنگ حامد رهنما دبیر دومین جشنواره بین المللی عکس برج میلاد تهران گفت نخستین تور عکاسی از بخش های مختلف ششمین برج مخابراتی دنیا به مناسبت برگزاری جشنواره بین المللی عکس برج میلاد تهران با حضور اساتید و دانشجویان عکاسی برگزار شد وی ادامه داد در اولین تور دانشجویان ادیدار با عکاسی که از ۱۹۸۸ به المپیک می رفت - پرتال فرهنگی هنری استان بوشهر
علی قلم سیاه از عکاسی طبیعت و دفاع مقدس تا عکاسی ورزشی را در کارنامه اش دارد و عکس های او از چند دوره المپیک بارها دیده و چاپ شده و حال از روند ورودش به عرصه ورزش و عکاسی می گوید به گزارش سیرنگ این روزها المپیک ۲۰۱۶ ریو همه نگاه ها را به خود معطوف کرده و همزمان با برپایی رویدادهانوجوان دهه هشتادی عکاس خبری میشود!
نوجوان دهه هشتادی عکاس خبری میشود شناسهٔ خبر 3750947 - چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۶ ۰۵ مجله مهر > گزارش ویژه jwplayer display inline-block; محمدرضا قاسمیان یک جوان ۱۵ساله است که تصمیم گرفته برعکس همسن و سالهایش تابستانش را مثل تمام آدم بزرگها کار کند او حالا در یکپروین صفری باز هم رییس انجمن طراحان خانه سینما شد - پرتال فرهنگی هنری استان بوشهر
به گزارش سیرنگ مجمع عمومی انجمن طراحان فیلم سینمای ایران با حضور اکثریت اعضا برگزار و پس از ارایه گزارش عملکرد شورای مرکزی و بازرس پیشین اعضای جدید شورای مرکزی این انجمن انتخاب شدند شورای مرکزی در دومین جلسه خود نسبت به انتخاب رییس نایب رییس و دیگر مسئولیت های انجمن رای گیری کرابرت دنیرو هتل جدیدش را در لندن افتتاح می کند - پرتال فرهنگی هنری استان بوشهر
به گزارش سیرنگ سومین هتل این بازیگر سرشناس در محله ولینگتون لندن ساخته می شود و هتلی لوکس با ۸۳ اتاق است گرچه فعالیت او به عنوان بازیگر درجه یک هالیوودی در مقام هتلدار در سال ۲۰۱۵ موجب شد تا به عنوان مالک بدترین هتل لوکس جهان شناخته شود اما در هر حال امپراتوری رو به توسعه املاک«ناخدا سلیمان» به جشنواره کُره ای می رود - پرتال فرهنگی هنری استان بوشهر
فیلم مستند ناخدا سلیمان از تولیدات مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به کارگردانی سعادتعلی سعیدپور به بخش مسابقه جشنواره مستند کره جنوبی راه یافت به گزارش سیرنگ هشتمین دوره جشنواره بین المللی مستند کره DMZ Docs طی روزهای ۱ تا ۸ مهر ماه سال جاری در شهرهای گویانگ و پاژو کشور کره جنتعویق در «ماموریت غیرممکن» به دلیل اختلاف تام کروز و تهیه کننده - پرتال فرهنگی هنری استان بوشهر
در حالی که قرار است در ژانویه ۲۰۱۷ کار تولید فیلم ماموریت غیرممکن ۶ شروع شود اختلافات بازیگر اول با تهیه کننده موجب شده تا همه کارها معلق بماند به گزارش سیرنگ با وجود برنامه ریزی برای شروع تولید قسمت ششم فیلم پرفروش ماموریت غیرممکن با بازی تام کروز در آغاز سال ۲۰۱۷ اختلاف اینگزارش تصویری اجرای ارکستر زهی به رهبری لوریس چکناواریان - پرتال فرهنگی هنری استان بوشهر
در ششمین شب اجرای جشنواره موسیقی بارانا ارکستر زهی به رهبری لوریس چکناواریان روی صحنه رفت و میترا حجار و یارتا یاران به دکلمه ابیاتی از شعرای ایران زمین پرداختند متن خبر نداردشنبه ۳۰مرداد۱۳۹۵اعلام فراخوان همایش پژوهشی جشنواره تئاتر فجر - پرتال فرهنگی هنری استان بوشهر
به گزارش سیرنگ داره کل هنرهای نمایشی انجمن هنرهای نمایشی و دبیرخانه سی و پنجمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر با همکاری معاونت هنری سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران همایشی پژوهشی را با عنوانشهر شهروندی و تئاتر برگزار خواهند کرد این همایش پژوهشی با محوریت شهر و تئاتر و شهروندیجشنواره «شعله شمس و مولانا» در آذربایجان غربی برگزار می شود - پرتال فرهنگی هنری استان بوشهر
جلسه هماهنگی برای برگزاری جشنواره ملی و بین المللی شعله شمس و مولانا در محل استانداری آذربایجان غربی برگزار شد به گزارش سیرنگ دکتر رادفر معاون سیاسی امنیتی و احتماعی استاندار آذربایجان غربی با بیان اینکه این استان مجموعه ای از ظرفیت های فرهنگی و هنری را دارد اظهار کرد شمس تبر-
گوناگون
پربازدیدترینها