واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون : احتمالابعد از سنت بیانیه نویسی که محمد مایلی کهن آن را پایه ریزی کرد، سنت نامه خداحافظی نوشتن هم در فوتبال ایران رواج پیدا خواهد کرد. نامه خداحافظی جمشیدی که به رسانهها ارسال شده ، بدین شرح است: ...و این بار می نویسم از یک انتخاب، انتخابی که می شد شروعی باشد برای یک فصل رویایی و ادامه ای باشد برای راهی که سال هاست طی می کنم اما نشد! نشد که شروعی باشد و ادامه ای منتهی شد به هیچ! ابومسلم را انتخاب کردم به دلایلی، ابتدا اینکه فرصت پیدا کردم که زندگی در مشهد را تجربه کنم. بودن پیش امام رضا و عشق بازی با آفریدگار در کنارش. و همچنین عادت رفتن بر سر مزار کسی که همیشه دوستش دارم، فردوسی بزرگ و البته توفیق دیدن قبر مهدی اخوان ثالث عزیز. دلیل دیگرم خدمت به ابومسلم و پر طرفداران بودنش بوده که البته بی کفایتی گذشتگان نه چندان دور باشگاه سخت این موضوع را کمرنگ نموده است. آمدم که بی واسطه و بی حاشیه کمکی باشم برای این تیم و بتوانم دوباره موفقیت را مروری کنم. بی خبر از حضور بعضی از انسان هایی که کوچکند و کوچک هم می مانند. اما بار امیدوار بودم که ماه روزی از پشت ابر بیرون بیاید. با اینکه به اعتقاد من، ماه بیچاره در تمام این مدت تمام قرص بیرون بوده ولی این عده حتی یک بار هم بالا را نگاه نمی کنند. اینها اصلا کاری با آسمان ندارند، زمین را چسبیده اند، سفت! نشد چون من موفقیت را فقط و فقط در محوطه مستطیل سبز جستجو می کردم. نشد چون رک و بی پرده مشکلات را بیان می کردم. نشد چون نخواستند به ابومسلم کمک کنم. چون گفتند که آماده نیست در حالی که بودم. گفتند دلش با تیم نیست که به خدا قسم بود. و گفتند و گفتند و گفتند که در نهایت نبودن را به بودن ترجیح دادم که معتقدم گاهی برای بودن باید رفت. رفتم ولی چند افسوس برایم باقی ماند. افسوس اول اینکه نتوانستم کمکی باشم برای ابومسلم بحران زده امسال و مسئولینی که در این چند ماه تمام تلاش خود را کردند تا این بحران پایان یابد و افسوس دیگر اینکه از همه عشق هایی که گفتم به خاطرشان آمده بودم جدا شدم. و حالا تنها می توانم آرزو کنم که تیم در لیگ برتر بماند. به خاطر هواداران دوست داشتنی و بازیکنان این تیم که جملگی برایم عزیز و محترمند. و به خاطر همه کسانی که بی منت و با عشق برای این تیم مردمی از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند. از هیچ کس هم گله ای ندارم و برای تمام کسانی که در این مدت افتخار آشنایی شان را داشتم آرزوی سلامت و تندرستی می کنم. و در پایان از تمام مردمی که در مشهد نهایت لطف و احترام را نسبت به من داشتند سپاسگذارم و دست تک تک آنها را می فشارم و از آفریدگار نیز ممنونم که تجربه ای بر تجربیاتم افزود و به این نیز باور دارم که زندگی تنها و تنها یک خاطره است./2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]