واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
کیمیا؛ دختری که به هیچ چیز نه نگفت/بزنگاه تاریخی برای دختران ایرانی با بازی کردن در زمین مردسالارانه
رخداد مسرت بخشی در تاریخ ورزشی کشور ایران رقم خورد که بدون شک در حافظه ی تاریخی ملت ایران جاودانه خواهد شد؛ اولین مدال آوری یک دختر ایرانی در آوردگاه المپیک موج شادمانی را برای ایرانیان به ارمغان آورد که جنس آن با همه ی شادی های گذشته ورزشی متفاوت بود.
روز نو : متين مهديان:رخداد مسرت بخشی در تاریخ ورزشی کشور ایران رقم خورد که بدون شک در حافظه ی تاریخی ملت ایران جاودانه خواهد شد؛ اولین مدال آوری یک دختر ایرانی در آوردگاه المپیک موج شادمانی را برای ایرانیان به ارمغان آورد که جنس آن با همه ی شادی های گذشته ورزشی متفاوت بود.
به گزارش "سايت روزنو"،مردم همیشه از سبز شدن درختان در بهار خوشحال می شوند، اما سبز شدن درختی در چله ی زمستان طبعا افراد بیشتری را به وجد می آورد؛ داستان مدال آوری این دختر شایسته هم حکم سبز شدن در همین زمستان جامعه ی ایران را دارد. جامعه ای که یک قرائت فرهنگی رای به پرده نشینی و فرزندآوری به زن دارد و بس و قرائت ناقص مدرنیته ای که حکم به پاساژگردی و تفریحات و اهداف به جز تقلیل یافته وی می دهد.
کیمیا دختری بود که با هر دوی این قرائت ها مبارزه کرد تا امکان جدیدی برای دختران این سرزمین رقم بزند. آینده ای که من آن را آینده ی ایجابی زنان می نامم. زمانی که زنان را به ورزشگاه ها راه ندادند آن ها بازی در زمین مردسالارانه ی مهیا شده برایشان، با برخورد سلبی خواستار این شدند که همسرانشان نیز به تماشای مسابقات ورزشی نروند و در این راه چه کمپین هایی که به راه انداخته نشد.
این ها و صدها نمونه ی دیگر همه شان از برخورد سلبی دختران در راستای مقاومت در برابر نیروهای ساختاری جامعه و رسیدن به اهدافشان حکایت دارد. البته ممکن است عده ای این رفتارها را نمونه ای از مبارزه و تلاش مدنی ببینند اما به اعتقاد نگارنده این گونه رفتارها نه تنها جایگاه اصلی زنان را در جامعه تثبیت نمی کند، بلکه همان طور که در بالا ذکر شد مصداق بازی کردن در زمین مردسالارانه ی مهیا شده برایشان است.
به بیان دیگر زن ها همیشه به مردها نه گفتند، به خودشان نه گفتند و به جامعه نه گفتند ولی این رخداد تازه در کشور برای اولین بار به شکل گسترده ای پیام برخورد ایجابی دختری را به ذهن متبادر کرد که ظاهرا جز طبقه ی متوسط جامعه به لحاظ فرهنگی بود، طبقه ای که امروزه اکثریت جامعه ی ایران را در برگرفته است و روز به روز در حال فربه شدن است.
کیمیا دختری بود که به هیچ چیز نه نگفت؛ فقط به خودش آری گفت و علی رغم همه ی مشکلات و محدودیت های پیش رو به خود و جامعه و دنیا آری گفت. آری گفتنی که می تواند بزنگاه تاریخی برای دختران ایرانی باشد و آغازگر مسیر پرفراز و نشیبی که با همه ی مشکلات بزرگ پیش رو نمایانگر فصل جدیدی برای به رسمیت شناساندن قابلیت بانوان در جامعه ی ایرانی باشد.
قهرمانی کیمیا را به هیچ وجه نه می توان حاصل برنامه ریزی های کلان کشور برای ورزش بانوان دانست و نه نتیجه ی تلاش های جامعه برای افزایش خودباوری و انگیزه بخشی به دختران برای پیشرفت. این قهرمانی به واقع حاصل ویژگی های شخصیتی و تربیتی وی بوده تا نیرویی که از درون جامعه زنان را به پیشرفت و سخت کوشی وادارد.
در خاتمه مایلم چگونگی وقوع تغییرات در جامعه را شرح دهم. تغییرات در جامعه در دو حالت به وجود می آید. در حالت اول که به نگاه دورکیمی مشهور است .تغییرات ناشی از ساختارها، قوانین، برنامه ریزی های کلان و فشار نیروهایی است که جامعه برای شکل دادن به تک تک افراد به آن ها وارد می کند. مثل برنامه های بلند مدت آموزش و پرورش و یا قوه ی قهریه برای فرهنگ سازی در مورد رانندگی صحیح شهروندان. حالت دوم که من آن را نگاه ماکس وبری می نامم تغییرات را ناشی از عملکرد کنشگران خلاق می داند که به عقیده ی من کیمیای این روزها یکی از مصدایق همین کنشگران خلاق است. جامعه ی مناسب جامعه ای است که هر دوحالت فوق در کنار هم و به موازات هم پیش بروند تا شاهد پویایی و حرکت رو به جلو جامعه باشیم.
اگر امروز تغییرات از بالا به پایین یا همان رویکرد دورکیمی دنبال نمی شود چاره ای جز این نیست که با قدرت بیشتری همه جامعه خود را کنشگر خلاقی ببینند که می توانند جرقه ای در این جامعه ی مسکوت بیفکنند.
گر نبود مشربه از زر ناب با دو کف دست، توان خورد آب
تاریخ انتشار: ۰۲ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]