واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > دینانی، غلامحسین - جهانی که همه ما و انسان های کره زمین در آن زندگی می کنیم جهان زمان و مکان است و هرآدمی در زندگی اش برداشت مخصوص به خود را دارد در واقع هر انسانی دارای یک جهان بینی است اگر کسی جهان معقول را نپذیرد آزاد نیست؛ ممکن است زندگی کند ولی آزادی عمل ندارد و این آزاد بودن وجه تمایز میان انسان و حیوان است.
ابوعلی سینا حکیم یک هزاره نیست و مربوط به همه دوران زندگی بشر از ابتدای آدم تا الان است. به عقیده بنده نظیر ابن سینا در طول تاریخ پیدایش بشر دو سه نفر بیشتر نداریم، بنابراین نظیر ابن سینا زیاد نیست. اگرچه سقراط و افلاطون را نمی توان نادیده گرفت و آنها هم حکیم هزاره ها هستند.نکته قابل توجه اینکه مناطقی مثل یونان در یک دوره ای معجزه شد و افرادی مثل سقراط، افلاطون و ارسطو را تربیت کرد ولی ایران فقط یک ابن سینا تربیت کرد؛ البته من ابن سینا را از سقراط و افلاطون کمتر نمی دانم. ابن سینا در یکی از آثار خود گفته است: اگر آثار افلاطون این هایی است که به دست من رسیده پس معلوم است که او آدم بی سوادی بوده است، بنابراین می بینید که این حکیم حتی افلاطون را هم قبول نداشته البته ارسطو را می پسندد و این پسندیدن به معنای اینکه او ارسطویی است، نیست چون برخی ابن سینا را ارسطویی را می دانند در حالی که ابن سینا حرف ها و آثاری دارد که حتی به ذهن ارسطو هم خطور نکرده است، بنابراین کسانی که این عقیده را دارند از روی نادانی حرف می زنند. امروزه علم پیشرفت کرده اما عقل خیر یعنی ما علوم بدون عقل داریم ممکن است بپرسید مگر علم بدون عقل می شود؟ بله می شود چون عقل علمی با عقل فلسفی تفاوت دارد. در عصر امروز باید از دقیقه ها حرف بزنیم سابق ۱۰۰ سال طول می کشید تا یک نسل عوض شود اما امروز هر سه سال نسل عوض می شود. سوالی که به وجود می آید اینکه با وجود این سرعت پیشرفت عقل بشر هم پیشرفت کرده است؟ اخلاق بشر پیشرفت کرده است؟ حکومت ها پیشرفت کرده اند؟ متاسفانه جواب همه این سوال ها منفی است.درست است که امروز فلسفه گسترش پیدا کرده و کتاب های فلسفی بسیاری هم نوشته می شود ولی آیا مثل سقراط و افلاطون دوباره پیدا شده است؟ چرا؟چون فلسفه آنطور که علم پیشرفت کرده، پیشرفت نکرده است.
ابن سینا یک پزشک بی نظیر بود و سال ها کتاب «قانون» او منبع دانشگاه های مطرح اروپایی بوده است. اگر به اسم کتاب های ابن سینا توجه کنید می بینید که شفا، اشارات و تنبیهات و نجات فلسفی و قانون در حوزه طب است. چرا قانون او در حوزه طب و شفا در حوزه فلسفه است؟ چون ابن سینا فلسفه را شفای روح و شفای روح را از شفای جسم مهم تر می داند و معتقد است فلسفه انسان را از گمراهی نجات می دهد. اشارات و تنبیهات او هم ممزوجی از فلسفه و عرفان است. شیخ الرئیس اولین عارفی است که عرفانش مغفول مانده است. عین القضات همدانی ابن سینا را از هر عارفی بالاتر می داند. ابن سینا از علوم زمان خودش چیزهای بسیاری می دانسته و لی فلسفه او چیز دیگری است که متاسفانه مغفول واقع شده و هنوز احتیاج به خواندن دارد. من وقتی کتاب «التعلیقات» او را می خوانم حیرت می کنم. ملاصدرا از نظرمن فیلسوف بزرگی است با این حال من اورا حسنه ای از حسنات ابن سینا می نامم. اگر ابن سینا در جهان اسلام نیامده بود و آیات قران را تفسیر نمی کرد ما باید با ابن تیمیه و طالبان و داعش به سرمی بردیم. اسلام منهای ابنسینا به بوکوحرام ،داعش و طالبان میرسد.چون آنها عقل فلسفی ندارند و نمی توانند قرآن را درست بفهمند. ابن سینا به عالم اسلام کم خدمت نکرده است و آنها که او را تکفیر کردند نادانی بیش نبودند. بنده ابن سینا را از هرمسلمانی مسلمان تر می دانم چون اسلام را عقلانی فهمیده و تفسیر کرده است. نظیر او را چه در ایران چه در غرب نداریم و به این زودی ها نخواهیم داشت. متن سخنرانی در همایش حکیم هزاره ها به مناسبت بزرگداشت روز ابن سینا
یکشنبه 31 مرداد 1395 - 16:57:22
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]