واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: بازگشت به نقطه صفر
يكي از فرازهاي مهم تاريخ معاصر ايران كودتاي 28 مرداد سال 1332 است كه....
نویسنده : نيما احمدپور
يكي از فرازهاي مهم تاريخ معاصر ايران كودتاي 28 مرداد سال 1332 است كه منجر به سقوط حكومت ملي و استقرار رژيم پهلوي شد. اين كودتا با دخالت مستقيم امريكا و انگليس و با استفاده از شكاف بين آيتالله كاشاني و دكتر مصدق صورت گرفت. آيتالله كاشاني كه سابقه طولاني در مبارزه با استعمار انگليس داشت، در تمام مراحل به شكل بسيار تأثيرگذاري از نهضت ملي و شخص دكتر مصدق حمايت كرد كه فراز بارز و مهم آن در 30 تير سال 1331 و مخالفت با نخستوزيري قوام و پايمردي در بازگرداندن دكتر مصدق بود، اما دكتر مصدق پس از قيام خونين 30 تير و بازگشت به قدرت، روشي را در پيش گرفت كه موجبات نارضايتي مردم و حتي نزديكان او در جبهه ملي را فراهم آورد. او بهجاي اينكه براي محاكمه مسببين فاجعه 30 تير دادگاه تشكيل بدهد و عوامل كشتار مردم را به سزاي اعمال خود برساند، يكي از سران توطئه يعني سرلشكر وثوق را به معاونت خود انتخاب كرد كه اعتراض آيتالله كاشاني را در پي داشت. او همچنين آيتالله كاشاني را از مداخله در امور سياسي بر حذر داشت و به هيچيك از رهنمودها و هشدارهاي اين مرد كهنهكار عرصه سياست - كه بهخوبي از ترفندهاي استعمار انگليس آگاهي داشت- وقعي ننهاد و متأسفانه كار به جايي رسيد كه مطبوعات مورد حمايت دكتر مصدق، توهينهاي بيشرمانهاي را نسبت به آيتالله كاشاني انجام دادند و عدهاي از طرفداران او به منزل آيتالله كاشاني حمله كردند و فردي به نام «حدادزاده» را با ضربات چاقو از پا درآوردند. استعمار انگليس و دولت نوپاي امريكا كه مترصد ايجاد چنين تفرقه و آشوبي در كشور بودند تا برنامههاي استعماري خود را به مرحله اجرا درآورند، رسماً وارد ميدان شدند و با طراحي كودتاي 28 مرداد - كه با حمايت گسترده و امكانات مالي و نظارت سازمانهاي جاسوسي امريكا و انگليس برنامهريزي شده بود- نهضت ملي ايران را به شكست كشاندند و استبدادِ پراختناق 30 سالهاي را بر ايران حاكم كردند. سازمان سيا با همكاري انگليس تصميم گرفت دولت مصدق را سرنگون كند، زيرا او با ملي اعلام كردن يك ميليارد دلار دارايي شركت نفت ايران و انگليس، دشمني غرب را براي خود خريده بود.
متأسفانه دكتر مصدق با انحلال مجلس هفدهم - كه حتي برخي از ياران نزديك وي هم با آن موافقت نداشتند - عملاً دست شاه را باز گذاشت تا او را از كار بركنار و سپهبد زاهدي را به نخستوزيري انتخاب كند. همزمان گروههاي آشوبگري از اراذل و اوباش نظم تهران را به هم ريختند تا زمينه كاملاً براي اجراي نقشه كودتا آماده شود.
ساعت 8 صبح 28 مرداد، حدود 3 هزار نفر اراذل و اوباش با چوب، چماق و شعار «مرگ بر مصدق، جاويد شاه» در خيابانهاي تهران حركت كردند. اغلب اين افراد براي ايجاد اغتشاش پول گرفته بودند و عدهاي از لاتها و چاقوكشهاي معروف تهران هم در بين آنها ديده ميشدند. عدهاي از اين افراد به بازار ريختند و با تهديد، كسبه را وادار كردند مغازههاي خود را ببندند. تعداد زيادي اتوبوس و كاميون هم عدهاي از اين تظاهركنندگان را در مكانهاي مختلف شهر پياده ميكردند تا به تظاهرات بپردازند و فضاي عمومي شهر را به نفع شاه برگردانند. به اين ترتيب روز به نيمه نرسيده بود كه دولت مصدق سقوط كرد. واقعيت اين است كه شخص دكتر مصدق هيچ اقدامي براي جلوگيري از اين كودتا نكرد. آيتالله كاشاني پيشاپيش طي يادداشتي به او در باره كودتا هشدار داده بود، اما دكتر مصدق با نخوتي توهينآميز در پاسخ ايشان نوشته بود: «من مستحضر (مستظهر) به پشتيباني ملت هستم!» اما معلوم نشد ملتي كه دكتر مصدق به استحضار (استظهار) آنان پشتگرم بود، در روز 28 مرداد كجا بودند؟ گفته ميشود دكتر مصدق نيروي كافي براي مقابله نداشت، اما نكته اينجاست كه او از نيروهاي اندك و محدود خود هم استفاده نكرد. بسياري پيشاپيش ميدانستند احتمال وقوع كودتا هست. خود دكتر مصدق هم اين را ميدانست، اما معلوم نيست چرا يك آمادهباش معمولي هم به نيروهاي طرفدار خود نداد و ستاد ارتش او هم كوچكترين مقاومتي نكرد. او حتي تظاهرات را براي طرفداران خود هم ممنوع اعلام كرد و از اعزام نيروهاي امنيتي براي جلوگيري از اقدامات هرج و مرجطلبانه آشوبگران هم خودداري كرد. به نظر ميرسد دكتر مصدق خود نيز قصد ادامه حكومت را نداشت، منتها ميخواست وجهه ملياش را حفظ كند و به شكل آبرومندانهاي و توسط استعمار كنار گذاشته شود، اما همواره تاريخ اين سؤال را مطرح خواهد كرد كه آيا بيتوجهي به سرنوشت نهضت باشكوه و تأثيرگذار ملي و نيز بياعتنايي به هشدارهاي افراد دلسوزي چون آيتالله كاشاني كه مآلاً مهمترين نهضت آن برهه تاريخي را به شكست كشيد و نزديك به ربع قرن، سايه شوم استبدادي سياه را بر كشور مسلط كرد و منابع ملي و انساني ما را به باد داد، در برابر تمايل به وجيهالمله ماندن و چهره قهرمان ملي به خود گرفتن بهايي ندارد؟ بيترديد غروب روز 28 مرداد سال 1332 غروب غمبار آزادي در ايران بود. شاه كه ذلت فرار از كشور را تجربه كرده بود، اين بار با همكاري سازمان امنيت امريكا چنان جوّ ترور و وحشتي را بر كشور حاكم كرد كه كسي جرئت نفس كشيدن نداشت و كوچكترين اقدام و سخني عليه رژيم ستمشاهي به بدترين وجه ممكن سركوب ميشد. اين همه حاصل تفرقهاي است كه صفوف متحد ملت ايران را در هم شكست و امكان اجراي توطئه را فراهم ساخت. درس عبرتي كه بايد براي تمامي برهههاي تاريخي مد نظر داشته باشيم و دريابيم دشمن از رخنههايي كه در صفوف متحد ملت ايجاد ميشوند، نفوذ ميكند و اميال و منافع خود را در اين خطه زرخيز دنبال ميسازد.
28 مرداد سال 1332 يك عبرت تاريخي بزرگ است. آن را فراموش نكنيم تا گرفتار پيامدهاي پس از آن نشويم.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 65]