آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
دستگاه آب یونیزه قلیایی کرهای
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1870559033

پدر زير بار فشارها و تهمتها به مبارزه با قاتلان مردم پرداخت
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: پدر زير بار فشارها و تهمتها به مبارزه با قاتلان مردم پرداخت
فرزند شهيد لاجوردي، از خاطرات پدر و از جفاهاي دوستان و دشمنان، شنيدني ها دارد...
نویسنده : شاهد توحيدي

فرزند شهيد سيداسدالله لاجوردي، هم از خاطرات پدر و هم از جفاهاي دوستان و دشمنان، گفتنيهايي شنيدني دارد. آنچه در گفتوشنود پيش روي ميخوانيد، تنها شمهاي از آنهاست كه به بيان وي آمده است. با سپاس از سركار خانم زهره سادات لاجوردي كه در سالروز شهادت پدر، ساعتي با ما به گفتوگو نشستند. اميد آنكه مقبول و مفيد افتد. *** در دوران رژيم گذشته، پدر شما غالباً تحت تعقيب ساواك يا در زندانهاي مختلف بودند. در چنين وضعيتي چگونه به تربيت فرزندان ـ مخصوصاً شما كه تنها دخترشان بوديد ـ ميرسيدند و شيوههاي تربيتي ايشان چگونه بود؟ بسم الله الرحمن الرحيم. پدر اصولاً به تربيت فرزندان توجه زيادي داشتند و چون در اسلام در مورد دختران توصيههاي زيادي وجود دارد، بهويژه در مورد من، به نكات بسيار ظريفي توجه ميكردند. من در سال 1343، يعني همان موقعي كه شهداي مؤتلفه حسنعلي منصور را ترور كردند، به دنيا آمدم. پدرم به دليل ارتباطي كه با هيئت مؤتلفه داشتند، دستگير و شكنجه شدند، چون ساواك نتوانست از ايشان مدركي به دست بياورد، پس از تحمل يك سال و نيم زندان آزاد شدند. اين اولين خاطره من از دوره مبارزات سياسي ايشان بود. شما از ادوار گوناگون زندانهاي پدر چه خاطراتي داريد؟ درميان اين خاطرات، چه مواردي براي شما پررنگتر بوده است؟ خاطرم هست وقتي پدر در زندان بودند، به ايشان سر ميزديم. آن ملاقاتها را به ياد ميآورم. موقعي هم كه در زندان مشهد بودند، با نامه با ايشان ارتباط داشتيم. تابستانها و تعطيلات عيد را سعي ميكرديم به مشهد برويم و با پدر ملاقات كنيم. اولين خاطرهاي كه از زندانهاي پدر يادم است، زندان كميته مشترك است كه به خانواده زندانيها اجازه ملاقات نميدادند! عمهام- كه همسر شهيد اماني بودند و به همين دليل ساواك خيلي به ايشان حساس بود- همراه با خانوادههاي زندانيها، در جلوي كميته مشترك جمع شده بودند. عمهام فرياد زدند: «من همسر صادق اماني و خواهر لاجوردي هستم! چرا خبري از زندانيها به ما نميدهيد؟» يادم است مأموران ريختند و جمعيت را پراكنده كردند، اما خاطرهاي كه خيلي آزارم ميدهد، ملاقاتهايي بود كه با پدر در زندان اوين داشتيم. آن موقعها كلاس چهارم دبستان بودم و يادم است هر وقت از سرازيري تند زندان اوين پايين ميرفتيم و چشمم به ديوارهاي بلند زندان و مأموران خشن و عبوس آنجا ميافتاد، وحشت عجيبي را در دلم احساس ميكردم! اين احساس اضطراب شديد هر وقت كه به زندان اوين ميرفتيم، به من دست ميداد. هميشه با پدر در سالن مخصوص ملاقات ديدار ميكرديم، ولي يك بار با ايشان كه در يك قفس آهني بزرگ بودند، در فضاي باز زندان ملاقات كرديم. پدر هميشه طوري رفتار ميكردند كه متوجه شكنجههايي كه به ايشان داده بودند نشويم، ولي اين بار مأموران عمداً ايشان را وادار كردند راه بروند تا به آن قفس آهني برسند. به پاهاي پدر خيره شده بودم و ميديدم چقدر راه رفتن براي ايشان سخت است! آن روز در همان عالم بچگي متوجه شدم پدر فهميدهاند ما چقدر براي ايشان نگران و مضطرب هستيم، براي همين سعي كردند بيشتر از هميشه ما را بخندانند! اين ملاقات بهقدري رويم تأثير دردناكي گذاشته بود كه فردا وقتي به مدرسه رفتم، با گچ روي تخته سياه كلاس نوشتم: «مرگ بر شاه!» بعد از شهادت پدر - كه كتاب اسناد ايشان در ساواك چاپ شد- ديدم تمام جزئيات به ساواك گزارش ميشد و همين كه جرئت كردم اين را روي تخته بنويسم، نشان ميدهد چقدر حالم بد بود. از شيوههاي خاص تربيتي ايشان در مورد خودتان، چه خاطرهاي داريد؟ ايشان در اينباره از چه روشهايي استفاده ميكردند؟ سال 1352 يا 1353 بود كه در حياط با برادرم بازي ميكردم كه دستم به نرده آهني كنار پلهها خورد و شكست! پدر تازه از زندان آزاد شده بودند و بلافاصله مرا به درمانگاه بردند. در آنجا پزشك از من خواست چادرم را بردارم تا مرا معاينه كند. سنم كم بود. به پدر نگاه كردم، ولي ايشان هيچ واكنشي نشان ندادند. گفتم: «شما دست مرا معاينه كنيد، به چادرم چه كار داريد؟» از درمانگاه كه بيرون آمديم، پدر مرا خيلي تشويق كردند. ايشان هميشه بهجاي حرف زدن با ما، با عملشان ما را تربيت ميكردند. ابتدا رفتار صحيح را به ما ياد ميدادند، بعد ميگذاشتند خودمان فكر كنيم و تصميم بگيريم، برعكس پدر و مادرهاي امروز كه بهجاي بچه فكر ميكنند و تصميم ميگيرند و وقتي او عمل نادرستي انجام ميدهد، بلافاصله عكسالعمل نشان ميدهند. پدر بسيار صبور بودند. آن روز هم سكوت كردند تا ببينند خودم چه تصميمي ميگيرم و وقتي به آن شكل عمل كردم، از آن به بعد هر جا كه نشستند، براي ديگران از قدرت تصميمگيري، فهم و شعورم تعريف كردند. پدر شما انحرافات جريانات و افراد را غالباً بسيار زودتر از ديگران تشخيص ميدادند، از جمله انحراف در سازمان مجاهدين خلق را. به نظر شما دليلش چه بود؟ حضرت علي(ع) ميفرمايند: «پرچم اسلام را كسي ميتواند بلند كند كه صبور و خويشتندار باشد.» خودم اغلب به اين موضوع فكر كردهام كه چرا بعضي از افراد بسيار هوشمندتر از ديگران هستند و دشمن را خيلي زود از دوست تشخيص ميدهند و سرانجام به اين نتيجه قرآني رسيدم كه خداوند به اهل تقوا و خويشتنداري، قدرت تشخيص و بصيرت ميدهد. به نظر من پايبندي پدر به رعايت احكام و حدود دين، پرهيز از گناه، رعايت حلال و حرام و ويژگيهايي از اين دست، به ايشان اين قدرت را داده بود. به همين دليل هم بسيار زودتر از ديگران به ماهيت منافقين و ساير گروههاي الحادي پي بردند و دائماً هم دراين باره هشدار ميدادند. انتخاب ايشان به عنوان دادستان انقلاب توسط شهيدبهشتي هم به همين دليل بود. اينطور نيست؟ بله، آن هم در سالهاي 1362 و 1363 كه اوج فعاليتهاي منافقين بود و در برخي روزها ميشد كه بيش از 30 نفر را صرفاً به دليل داشتن ظاهر اسلامي يا زدن عكس امام در محل كارشان، ترور ميكردند! پدر زير بار فشارها و تهمتهاي فراوان، با اين جريان تروريستي خطرناك مقابله كردند. در مورد گروه فرقان بهقدري موفق بودند كه عدهاي از آنها متحول شدند و توبه كردند و حتي به جبهه رفتند و شهيد شدند. از ويژگيهاي تربيتي ايشان ميگفتيد. از نظر شما، چه مواردي در اينباره برجستهترند؟ پدر برخلاف آنچه بعضيها سعي دارند القا كنند، بسيار باعاطفه و مهربان بودند. هيچ فرقي بين من و برادرانم نميگذاشتند، مسئوليتهايي را به عهده تكتك ما ميگذاشتند و همگي بايد در قبال آن مسئوليتها پاسخگو ميبوديم. از همان كودكي از ما ميخواستند در انجام كارهاي خانه مشاركت كنيم و وظايفي را كه به عهدهمان قرار ميگيرند درست انجام بدهيم. ابداً اينطور نبود كه چون تكدختر بودم از بعضي از كارها معاف باشم، بلكه برعكس بسيار دوست داشتند همه نوع كاري را ياد بگيرم و چون خودشان در بسياري از كارها مهارت داشتند، در ايامي كه بيرون از زندان بودند، آنها را به من ياد ميدادند. هميشه تشويقم ميكردند خياطي و ساير هنرها را ياد بگيرم. كلاس دوم يا سوم راهنمايي بودم كه كلاس خياطي رفتم و براي خودم لباس دوختم. پدر به خاطر اين كار بسيار تشويقم كردند و همه جا گفتند: «دخترم براي خودش لباس دوخته است!» در مورد تحصيلات عاليه فرزندان هم همينقدر حساس بودند؟ بله، ايشان حتي وقتي در زندان هم بودند، در جريان نمرات درسي و دوستان و معاشرتهاي ما بودند و با قصه، حكايت و ضربالمثلهاي زيبايي كه در نامههايشان مينوشتند، راهنماييمان ميكردند. نامهها را هم براي تكتك ما جداگانه مينوشتند و از ما ميخواستند در پاسخ نامههايشان با حديثي نصيحتشان كنيم! ما هم كتابها را زير و رو ميكرديم تا حديثي را پيدا كنيم و به اين ترتيب مطالب زيادي را هم ياد ميگرفتيم و پدر با اين شيوه غير مستقيم، در واقع به ما سبك زندگي را آموزش ميدادند. بعد هم بسيار تشكر ميكردند كه احاديث زيبايي را برايشان مينويسيم. هميشه سعي ميكردم درسم را به بهترين نحو بخوانم تا پدر از من راضي باشند. نكته جالبي كه در نامههاي پدر وجود دارد، نكات تربيتي خاص براي تربيت دخترهاست كه همگي از آموزشها و روشهاي تربيتي اسلام برگرفته شدهاند. اميدوارم روزي بتوانم اين نكات را از نامههاي ايشان استخراج و چاپ كنم. در مورد سؤالي هم كه مطرح كرديد، پدر بسيار روي تحصيل و يادگيري واقعي و عميق در تمام مراحل زندگي، تأكيد داشتند و خوشبختانه من و برادرانم توانستيم تا مدارج بالاي دانشگاهي تحصيل كنيم. چه ويژگيهاي اخلاقي خاصي در ايشان وجود داشت كه از نظر شما، از همه برجستهتر و تأثيرگذارتر بود؟ غير از صبر، خويشتنداري، تقوا و بصيرت كه به آنها اشاره كردم، بسيار روي صميميت و اتحاد خانواده، اقوام و خويشاوندان تكيه ميكردند و به صله رحم بسيار اهميت ميدادند. همواره توصيه به اميدوار بودن و صبر ميكردند. البته توصيههايشان بيشتر به زبان شعر و ضربالمثل بود و به همين دليل، خيلي به دل مينشست. كودك كه بوديم، چه موقعي كه پيش ما بودند، چه وقتي از زندان براي ما نامه مينوشتند، نكات اخلاقي و تربيتي را در قالب قصه بيان و از نصيحت مستقيم پرهيز ميكردند. ويژگي برجسته ديگر پدر، تطابق حرف و عمل و قاطعيت بود. پدر وقتي به اين نتيجه ميرسيدند كه كاري صحيح است و بايد انجام شود، ذرهاي تعلل نميكردند و با قاطعيت تمام انجام ميدادند. ايشان تحت هيچ شرايطي سادهزيستي را كنار نگذاشتند و حتي زماني كه مناصب بالايي داشتند، ذرهاي در رفتار و شيوه زندگي ايشان تفاوت ايجاد نشد. خيليها بودند كه گرفتار چرب و شيرين دنيا شدند، ولي پدر ذرهاي تغيير نكردند. هميشه به خودشان و به ما توصيه ميكردند: بايد براي تكتك اعمالمان نزد خدا پاسخ داشته باشيم و نكند كاري كنيم كه مورد رضايت خداوند نباشد. به نظر من شهادت، حق پدرجان و در واقع مُهري بود كه پايين كارنامه پر از تلاش و اخلاص ايشان زده شد. هنگامي كه پاي اجراي حكم خدا پيش ميآمد، براي پدر فرقي نداشت كه محكوم فرزند خودشان باشد يا كس ديگري! ايشان در اطاعت از فرامين الهي ذرهاي ترديد نميكردند و تحت هيچ فشار و تهديدي رأي ايشان تغيير نميكرد. شما نميتوانيد حتي يك نفر را پيدا كنيد كه بگويد: لاجوردي سفارش كسي را قبول يا پارتيبازي كرد! دغدغههاي ايشان در ساليان پاياني حيات چه بود؟ چه چيزهايي موجب نگراني ايشان ميشد؟ مهمترين دغدغه ايشان اين بود كه كساني كه سالها زندان و شكنجه را تحمل و با رژيم شاه مبارزه كرده بودند، حالا اصول و ارزشها را زير پا گذاشته و به نظام لطمه ميزنند! پدر بسيار نگران سرنوشت انقلاب بودند. ايشان با اينكه در معرض انواع و اقسام اتهامات بودند، به خاطر مصلحت نظام سكوت ميكردند و دم برنميآوردند، مخصوصاً در اين اواخر، كاملاً ميشد از سكوت سنگين و غمي كه در چهرهشان بود، فهميد چه دردي را تحمل ميكنند! گاهي هم حرفهايي ميزدند كه احساس ميكردند ديگر ميلي به ماندن در اين دنيا را ندارند. ايشان خطراتي را كه انقلاب را تهديد ميكرد، دقيقاً تشخيص ميدادند و به همين دليل هم بيشتر از ديگران زجر ميكشيدند. چگونه از خبر شهادت ايشان باخبر شديد؟ و درآن لحظه چه احساسي داشتيد؟ در خانه خودم بودم كه به من زنگ زدند و گفتند: پدرجان زخمي شدهاند! بلافاصله راه افتادم و به بيمارستان سينا رفتم. مستقيم مرا به سردخانه بيمارستان بردند. ديدن پدر در آن وضعيت، ضربه شديدي برايم بود و فقط خدا به دادم رسيد كه توانستم تحمل كنم، بماند كه درد غريبي پدر بين كساني كه از سوابق و زندگي ايشان بهخوبي آگاهي داشتند و با اين همه از هيچ آزار و اذيتي دريغ نكردند، همواره برايم سنگينتر بوده است. با تشكر از وقتي كه در اختيار ما قرار داديد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۵۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
مبنای مبارزه با فساد، شفافیت و دسترسی آزاد مردم به اطلاعات است
مبنای مبارزه با فساد شفافیت و دسترسی آزاد مردم به اطلاعات است معاون مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت مبنای مبارزه با فساد انجام رفتارهای خیابانی نیست بلکه شفافیت در امور و دسترسی آزاد مردم به اطلاعات است به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اصف«زیر چتر شیطان» با موضوع مبارزه با فساد اقتصادی ساخته میشود
زیر چتر شیطان با موضوع مبارزه با فساد اقتصادی ساخته میشود تله فیلم زیر چتر شیطان یک درام معناگرا است که برای هفته نیروی انتظامی آماده پخش میشود به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان زیر چتر شیطان یک درام دادگاهی و به گونهتاکید معاون استاندار گلستان برتوسعه مشارکت مردم درمبارزه با آسیب ها
تاکید معاون استاندار گلستان برتوسعه مشارکت مردم درمبارزه با آسیب ها گرگان - ایرنا - معاون سیاسی امنیتی و اجتماعی استاندار گلستان گفت توسعه مشارکت های مردمی در مبارزه با آسیب های اجتماعی و پیشگیری از مواد مخدر یک ظرفیت است به گزارش ایرنا علی اصغر طهماسبی روز سه شنبه در همایشآمار و ارقام قابل توجه وزیر دادگستری درباره افزایش کشفیات قاچاق/ انتشار فیشهای حقوقی دستاورد خوبی برای ساماند
آمار و ارقام قابل توجه وزیر دادگستری درباره افزایش کشفیات قاچاق انتشار فیشهای حقوقی دستاورد خوبی برای ساماندهی نظام پرداخت کشور بود امروز فساد بزرگ فرار مالیاتی است وزیر دادگستری گفت تبادل اطلاعات به سرعت در حال انجام است و این دستاورد بزرگی برای جامعه ما است به گزارش نامه نغوغا در شبکههای اجتماعی/ لهکردن پورشه و بنز؛ مبارزه با قاچاق یا پاککردن مساله؟/ نظر کارشناسان و مردم چیست؟
غوغا در شبکههای اجتماعی لهکردن پورشه و بنز مبارزه با قاچاق یا پاککردن مساله نظر کارشناسان و مردم چیست آخر هفته قرار است یک سری کالای قاچاق دیگر را امحاء کنند این بار 13 ماشین لوکس خارجی آنچه به عنوان امحا ی کالای قاچاق در ایران شناخته شده برای سالها یادآور مراسم سوفعالیت ۱۴۳ سازمان مردم نهاد مبارزه با مواد مخدر در استان ایلام
دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر ایلام خبر داد فعالیت ۱۴۳ سازمان مردم نهاد مبارزه با مواد مخدر در استان ایلام شناسهٔ خبر 3733131 - شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۱ ۳۰ استانها > ایلام jwplayer display inline-block; ایلام -دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر ایلام از فعالسازمانهای مردم نهاد برای مبارزه با مواد مخدر در استان فعالیت دارند
سازمانهای مردم نهاد برای مبارزه با مواد مخدر در استان فعالیت دارند دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر ایلام از فعالیت ۱۴۳ سازمان مردم نهاد در این استان برای مقابله با اثرات سوء این معضل اجتماعی خبر داد رضا صادقیاناظهار داشت این موسسات در حوزه های فرهنگی و پیشگیری درمان وهمکاری های نظامی ایران و روسیه نتایج بزرگی در مبارزه با داعش به همراه دارد - رسانه مردم دماوند
سفیر سابق سوریه در ایران گفت همکاری نظامی جدید و منحصر به فرد ایران و روسیه در مبارزه با داعش در سوریه با نتایج بزرگی در آینده همراه خواهد بود به گزارش پایگاه خبری تارود ترکی صقر سفیر سابق سوریه در ایران در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در دمشق بکارگیری پایگاه هوایی ایرانجبهه مردمی مبارزه با فساد در فضای مجازی خوزستان: دشمن در جنگی نرم و نابرابر نفوذ فرهنگی را با استفاده از فضای
جبهه مردمی مبارزه با فساد در فضای مجازی خوزستان دشمن در جنگی نرم و نابرابر نفوذ فرهنگی را با استفاده از فضای مجازی آغاز کرده است جبهه مردمی مقابله با فساد در فضای مجازی استان خوزستان عنوان کرد دشمن امروز در جنگی نرم و نابرابر پروژه نفوذ فرهنگی را با استفاده از فضای مجازی و رسانرئیس کمیسیون زیربنایی شورای اسلامی شهر قدس: پرداخت عوارض دریافت اسناد مالکیت از توان مردم شهر قدس خارج است
رئیس کمیسیون زیربنایی شورای اسلامی شهر قدس پرداخت عوارض دریافت اسناد مالکیت از توان مردم شهر قدس خارج است رئیس کمیسیون زیربنایی شورای اسلامی شهر قدس گفت پرداخت رقمهای کلان عوارض دریافت اسناد مالکیت از توان مردم شهر قدس خارج است به گزارش خبرگزاری فارس در غرب استان تهران حمیدرض-