محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826861693
جمله بهداد سلیمی دل دختر شهید را لرزاند - پایگاه خبری تحلیلی شهیدنیوز
واضح آرشیو وب فارسی:شهیدنیوز: شهیدخبر(شهیدنیوز): دختر شهید احسانیان نوشت: وقتی از تلوزیون دیدم یه مرد قوی هیکل داره با بغض گریه میکنه خیلی متاثر شدم ایشون با چشم پر از اشک و بغص در گلو گفتند من شرمنده مردم و دختر شش ماهه ام هستم که هنوز حس پدری و آغوش پدر رو خوب حس نکرده؛ اینجا بود که بند دلم پاره شد.یادداشت دخترشهید احسانیان برای بهدادسلیمی بدین شرح است. دیشب مصاحبه قهرمان کشورمون آقای بهداد سلیمی رو دیدم علی رغم مصدومیت و تمرین زیاد مردونگی به خرج دادند و خودشون رو به مسابقات المپیک رسوندند ولی متاسفانه با کینه توزی از گرفتن مدال محروم شدند وقتی از تلوزیون دیدم یه مرد قوی هیکل داره با بغض گریه میکنه خیلی متاثر شدم ایشون با چشم پر از اشک و بغص در گلو گفتند من شرمنده مردم و دختر شش ماهه ام هستم که هنوز حس پدری و آغوش پدر رو خوب حس نکرده؛ اینجا بود که بند دلم پاره شد. این داستان بی شباهت به داستان سی سال پیش من و پدرم نبود بابای منم عاشق من بود (و هست) و همش همین نگرانی رو برای هم سلولی خودش تو زندان عراق بیان میکرد، همش میگفت اگه برگردی حواست به دختر یا پسر من باشه راستی ،،،، پدرم نمیدونست من دخترم یا پسر وقتی جنین دو ماهه بودم ازم خدا حافظی کرد و برای هدف بزرگتری رهسپار شد بابا جون منم خیلی مردونگی بخرج داد و استقامت کرد. وقتی اسیر میشد کل بدنش پر از زخم و ترکش بود. الهی بمیرم براش تو زندان تکریت هم انقدر درد زخمها و ترکشهاش رو تحمل کرد و انقدر زیر آفتاب سوزان تابستون موند تا جای عفونتهای شدیدش روی زخم ها خوب شد، همش به امید اینکه یه روزی بتونه منو بغل کنه و از پیروزیش تو دفاع از اسلام و میهن برام تعریف کنه ولی اون هیچ وقت به این آرزوش نرسید و با کینه رژیم ملعون بعث عراق به شهادت رسید.(این مدت هم دقیقا شش ماه بود) خیلی جالبه که این یاد آوری با سالروز آزادسازی اسرا هم تداخل پیدا کرد و این روزها هم ... بماند ........... آقای سلیمی قهرمان ملی و جوانمرد میهن: این حسن اراده و تلاشتون رو برای سر افراز کردن ایران اسلامی و افتخار آفرینی میهن بهتون تبریک میگم. از نظر همه مردم ایران شما یک قهرمان هستید ان شاء الله که سایه تون همیشه و همیشه روی سر دختر کوچولوتون باقی بمونه و با طول عمر با عزت براش پدری کنید . امروز هر چند درد دیدار پدر در دلم سنگینه اما از صمیم قلبم افتخار میکنم که پدرم به آرزوی قلبیش که آرامش و امنیت برای هموطنانم بود، رسید. دشمنانمون بدانند قهرمانان در این کشور تمام شدنی نیستند.
جمعه ، ۲۹مرداد۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شهیدنیوز]
[مشاهده در: www.tnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]
-
گوناگون
پربازدیدترینها