واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > مسجدجامعی، احمد - از جمله آنها میتوان به حمزه بنموسی بنجعفر که مزار او اکنون در کنار حضرت عبدالعظیم، زیارتگاه است و خود حضرت عبدالعظیم از زائران همیشگی مزار او بود، اشاره کرد.
احتمال دارد که جناب حمزه نیز برای رسیدن به خدمت امام رضا(ع) به ایران سفر کرد اما با شنیدن خبر شهادت آن حضرت، در ری ماندگار و از رفتن به تختگاه مأمون در مرو منصرف شد. حضرت عبدالعظیم نیز از اصحاب حضرت رضا(ع) بود که بعدها امام جواد و امام هادی را درک کرد و از جانب یکی از آن دو بزرگوار به ایران آمد و در محله ساربانان ری زندگی نیمه مخفی خود را آغاز کرد. پس از ولایتعهدی امام رضا(ع)، به نام آن حضرت در دارالضربهای مشهور آنروز، سکه زدند: از جمله در ری. بودن دارالضرب در ری، خود نشانه نوعی مرکزیت و مدنیت است. سکه در آن دوران کاربرد رسانه داشت. روی این سکه الرضا علی بنموسی بنعلی بنابیطالب ضرب شده بود؛ با تاریخ ضرب و مکان. بعید است که این عبارات و نقوش بدون مشورت و نظر آن حضرت بوده باشد. همه ائمه قبلی تنها یک رسانه در اختیار داشتند و آن کلام بود. اما امام رضا(ع)، رسانه جدیدی به دست آورده بودند که هیچ کدام از ائمه دیگر چنین امکانی نداشتند؛ نه قبل از ایشان و نه بعد. در اینجا باید دقت کرد که چه مواردی برای آن امام بزرگوار اهمیت داشته که در حداقل عبارات بیان شود. همه از نسب امام بخوبی اطلاع داشتند و در صورت اصرار بر درج نسب ایشان نقل آن به این صورت و با حذف نامهای وسط معنای خاصی دارد. میدانیم که سالهای طولانی در دوره بنیامیه، نام علی امیرالمؤمنین به زشتترین صورت ممکن برده میشد و آن حضرت را با اسم و رسم بر سر منبرها دشنام میدادند. در دوره بنیعباس، اگرچه از آن حضرت بد نمیگفتند اما اقرار به فضائل ایشان را نهی میکردند. نکته مهمتر تصریح به نام ابوطالب است. میدانیم که حضرت ابوطالب در دوره بنیامیه آماج سختترین تهمتها بود و در دوره بنیعباس بر این موضوع تأکید میرفت که حضرت ابوطالب اساساً به جرگه اهل ایمان درنیامده و در دوره حضرت رضا(ع) این بحث سخت جریان داشت تا آنجا که خود آن حضرت به یکی از یارانشان فرمودند تشکیک در ایمان ابوطالب خود از نشانههای کفر است و تصریح به نام ابوطالب در این سکه در واقع پاسخ حضرت رضا به معاندان است. سکهای که روی دیگر آن کلمه توحید نقش بسته بود. میدانیم دوران ولایتعهدی حضرت رضا، چندان طول نکشید و با شهادت ایشان احتمالاً آن سکهها از رواج افتاد، بخصوص که دیگر برای تجدید ضرب آنها ضرورتی وجود نداشت؛ اما نکته مهم اینجاست که یکسال پس از شهادت ایشان سکه را دوباره در ری ضرب کردند. ضرب این سکهها نمیتوانست بدون مجوز از دیوان خلافت صورت گیرد. در ایامی که این سکه در ری ضرب شد، خلافت مأمون در گیر و دار نزاع با مخالفان گوناگون بویژه در بغداد، مرکز خلافت، بود و کسانی را در این شهر یا شهرهای دیگر به خلافت برگزیده بودند. در واقع وضعیت مأمون متزلزل بود و مرکز خلافت هم آشفته به نظر میرسید. در این میان کسانی در ری با ضرب سکه به نام امام رضا، شاید مقاصدی برای استقلال از خلافت یا چیزی شبیه به آن با انتساب به اهل بیت و امام رضا(ع) داشتند و به هر حال نشانگر نفوذ فراوان دوستداران اهل بیت در شهر ری است. سلاطین صفویه نسب خود را به حمزه بنموسی بن جعفر میرساندند. آنها در آبادی ری کوشیدند و از جمله دور قصبه تهران که در نزدیکی ری بود، حصاری کشیدند و از آن پس تهران به شهر تبدیل شد. برای تهران به تعداد سورههای قرآن، برج و بارو ساختند و در هر کدام از آنها سورهای از کتاب خدا نهادند. همزمان با تهران، دور مشهد نیز دیوار کشیدند و آنجا نیز جنبه شهری یافت. در دوره ناصری، دروازهای به سمت خراسان ساخته شد تا از آن طریق انبوه زائران به زیارت بارگاه رضوی بروند. در دوره پهلوی اول، دیوار دارالخلافه و دروازههای آن تخریب شد. اما دروازه خراسان واپسین آنها بود و همچنان مورد علاقه مردم تهران ماند. به هر حال با تخریب آن، میدان خراسان شکل گرفت که همچنان پابرجاست و یادآور عزیمت به زیارت امام رضا(ع). در سالهای پیش از انقلاب هرساله، گروهی از علاقهمندان از همین میدان، پیاده راهی زیارت آن حضرت میشدند. در مشهد نیز خیابانی به نام تهران خوانده شد که از خیابانهای خوب و بزرگ مشهد است و به حرم منتهی میشود. بزرگراه امام رضا(ع) بواقع همان جاده مشهد قدیم است که هرساله صدها هزار نفر از آن به سمت مشهد مقدس میروند و در طول مسیر در همه شهرهایی که خیابانها شرقی- غربی است، اسم امام رضا(ع) روی آن نهادهاند. در قصران نیز یادگاری از امام رضا(ع) به جای مانده است و آن مقبره صالح بنموسی بنجعفر است که زیارتگاه مردم آن خطه بود و امروزه از سراسر تهران زائران بسیاری دارد. قصبه تهران نیز پیرامون امامزاده اسماعیل محله چال میدان شکل گرفت. ایشان نیز از اولاد امام جواد(ع) هستند. در دوره ناصری نخستین نقشه دارالخلافه به دست نجم الدوله یا نجم الملک از معلمان دانشمند دارالفنون و شاگردانش تهیه شد. این کهنترین و احتمالاً تنها نقشهای است که در آن سمت و سوی حرم رضوی و جادهای که به آنجا منتهی میشده، آمده است. از میان دیگر تهران نشینهای خادم امام رضا(ع) چند تن را نباید از یاد برد. نخست ملک الشعرای بهار که قصایدی در مدح امام رضا(ع) دارد و خود و پدرش هر دو ملک الشعرای آستان قدس رضوی بودند. هر چند که ملک الشعرای دوم بیشتر زندگی خود را در تهران گذراند و بالاخره در مقبره ظهیرالدوله در تجریش به خاک سپرده شد. مرحوم حاج حسین آقای ملک، بنیانگذار موزه و کتابخانه ارزشمند ملک در تهران و ملک التجار تهران که ثروت بیکران خود را بیدریغ به آستان آن امام پیشکش کرد. مرحوم علامه عزیزالله عطاردی که دست تنها علاوه بر مُسند امام رضا، مهمترین تاریخ محلی مشهد و آستان قدس رضوی به قلم عالمانه ایشان است و بنیاد خراسان شناسی و کتابخانه تخصصی ارزشمند در این زمینه در تهران از یادگارهای اوست. و بالاخره زرتشتی خوشنام و دانشمند دکتر فرهنگ مهر که کتابی علمی- هنری درباره حرم امام رضا به دو زبان فارسی و انگلیسی با نقشهها و تصاویری ارزشمند نوشت و منتشر ساخت. و هنرمند مشهور استاد محمود فرشچیان خالق اثر ماندگار ضامن آهو و عصر عاشورا که موزهای از آثار ایشان در کاخ سعدآباد تهران برپاست؛ وی در سالهای پس از انقلاب عهده دار طراحی ضریح مطهر رضوی شد و هماکنون برخی از آثار ارزشمند وی در موزه آستان قدس رضوی موجود است. از این روست که نام و یاد امام رضا در چهار گوشه تهران با تاریخ این شهر عجین شده است. یادداشت منتشر شده در روزنامه ایران
یکشنبه 24 مرداد 1395 - 22:29:06
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 102]