واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حجتالاسلام صديقي ميگويد: رهبر معظم انقلاب به من فرمودند: شنيدهام كه مراسم حسينيه امام (ره) 30 هزار شنونده دارد. من دقت كردم ديدم مقدم سخنراني شما 30 دقيقه طول كشيد. بهتر است از اين وقت بهتر استفاده كنيد. آنها كه از نزديك در مجالس عزاداري حسينيه امام خميني (ره) حضور داشتهاند، ميدانند كه نظم و دقت برگزاري اين مجالس ثابت و ساليانه (در ايام فاطميه و محرم) برگرفته از نگاه شخص رهبري به مقوله تعظيم شعائر اسلامي است. از همين رو دقت در انتخاب مداحان و ذاكران و خطيبان و همچنين نظارت دقيق بر بيان مطالب در اين مجلس به عنوان الگويي براي برپايي مجالس عزاداري اهل بيت (ع) همواره زبانزد خاص و عام بوده است؛ چند نمونه از اين دقت نظر را از زبان مداحان و خطيبان بخوانيد: صادق آهنگران ---------------- اوايل تير ماه سال 67 كه آيت الله خامنهاي براي بازيد از جبهههاي جنوب به اهواز رفته بود، محرم بود و شنيده بودم كه حاج آقا در ماه محرم، هميشه روضه سيدالشهداء برپا ميكنند و خودشان هم مقيد هستند كه دهه اول محرم را در مجلس بنشينند. آن روزها هم كه ايشان به جبهههاي جنوب آمدند، فرمودند كه اين 10 شب را در يگانهاي رزمي و شهرهاي جنگ زده مراسم بگيريم. اتفاقاً همان شب مجلس روضهاي در سوسنگرد برپا بود. به همين دليل يك ميني بوس جهت انتقال ايشان و همراهان به سوسنگرد در نظر گرفته شد. يكي از اهداف آقا ديدار با مردم سوسنگرد ـ كه اكثراًً عرب زبان هستند ـ بود و به همين جهت ضمن انجام مراسم ديداري هم با مردم شهر داشتند. در مصلاي اهواز جمعيت انبوهي براي شركت در مراسم آمده بود. خوب دقت كردم ديدم ايشان در حاليكه لباس فرم سپاه به تن داشتند و چفيهاي بر گردنشان انداخته بودند، وارد مصلي شدند. مردم در حاليكه سر از پا نمي شناختند سربند نوحه را رها كرده بودند و ميگفتند «صلي علي محمد، يار امام خوش آمد». ديگر كسي سينه نميزد. عدهاي ديگر به سمت جايگاه هجوم آورده بودند تا شايد بتوانند آيتالله خامنهاي را زيارت كنند. حاج آقا كه اوضاع مجلس را اين طور ديد بلند شد، روي منبر رفت و در حالي كه ايستاده بود هماهنگ با نوحه مشغول سينه زني شد. مردم كه ارادت و تواضع ايشان نسبت به مجلس عزاداري را تا اين حد ديدند شور حسيني شان بيشتر شد و در حاليكه با دو دست سينه ميزدند جواب نوحه را با صداي بلند ميدادند و مجلس دوباره جان گرفت. حجتالاسلام محسن كازروني ---------------------------------- چند سال پيش در يكي از منبرها، روايتي از امام صادق (ع) به نقل از شيخ صدوق بيان كردم و سندهاي اين روايت را گفتم. پس از منبر با يكي از دوستان بر سر صحت آن روايت بحث شد. آقا كه متوجه بحث ما شد، فرمود: من آن راوي را ميشناسم و روايتش صحيح است و صحيح بودن روايت را تاييد ميكنم. يك سال هم در حسينيه امام خميني (ره) روايتي خواندم و گفتم كه در زمان امام محمد باقر (ع) تعدادي نزد امام رفته و گفتند ما چهار هزار سئوال داريم كه بايد بپرسيم. آقا پس از پايان منبر به من گفت: چهار هزار سئوال عدد زيادي است و وقت زيادي را ميطلبد... كه من گفتم: منظور سئوالات زياد از امام معصوم (ع) بود... همچنين در يكي از سخنرانيها به نقل از مولوي، شعري خواندم و گفتم: به قول مثنوي. ايشان پس از پايان مراسم به من فرمود: بهتر است بگوييد مولوي، چرا كه مثنوي نوع شعر است. حجتالاسلام والمسلمين كاظم صديقي ------------------------------------------- رهبري به نظم برنامهها و كميت و كيفيت آنها دقيق هستند و تأكيد دارند كه اين مراسمها بايد طوري برنامهريزي شود تا حداكثر استفاده از آنها به عمل آيد. حضرت آقا، يكي از شبهاي ماه محرم پس از پايان مراسم به من گفتند: شنيدم كه مراسمهاي حسينيه امام (ره) 30 هزار نفر شنونده دارد و بعد از طريق تلويزيون هم پخش خواهد شد، سخنراني شما بايد طوري باشد كه براي شنوندگان جذاب بوده و نهايت استفاده از آن بشود. من دقت كردم كه مقدمه يكي از سخنراني شما 13 دقيقه طول كشيد. بهتر است از اين وقت هم استفاده خوبي بعمل آيد. اين را هم بگويم كه رهبر انقلاب به تجليل از خود حساس هستند و اصلاً دوست ندارند كه مداحان، ذاكران و علما در مراسمها در وصف ايشان چيزي بيان كنند و اين امر را همواره گوشزد ميكنند. محمّدرضا طاهري، مداح اهل بيت (ع) ---------------------------------------- خاطرم هست زماني آقا در جمع مداحان نكتهاي فرمودند و تاكيد كردند: من توصيه ميكنم چارچوبي براي خود مشخص كنيد يا مناقب اهل بيت (ع) را بگوئيد و يا پند بخوانيد. قبل از روضه و نوحه... من هم بر همين اساس در يكي از شبهاي محرم پندي خواندم كه بعد از مراسم آقا به من گفتند: مقداري از آن چيزي كه گفتم انجام شد. در مراسمي ديگر نزديك نيم ساعت وقت داشتم و ميخواستم توصيه ايشان را هم اجرا كنم و قدري پند بخوانم. طبق عادت همواره خواندن غزل امام زمان (عج)، غزل مصيبت، روضه و نوحهخواني از برنامههاي من در مراسمهاست. دوستان گفتند: وقت ضيق است و پند نخوان! اما از ته دل علاقه داشتم بخوانم و خواندم. آقا بعد از مراسم با رضايت از مراسم گفتند: «آنچه خواستم انجام شد. گاهي 2 بيت شعر كار يك سخنراني را انجام ميدهد.» روايتي از رهبر فرزانه انقلاب در خصوص منبر عاشورا در خراسان من هم مامورم ... وقتي از مجلس بيرون آمدم، شخصي با من همراه شد كه قاضي شهر عسگر بيرجند بود. در اثناي راه يك باره متوجه شدم كه عدهاي از جوانان شهر به همراه من ميآيند. وقتي كه قاضي از من جدا شد اين جوانها گفتند كه اين شخص جاسوس و پليس است. چون با شما همراه بود نگران شديم كه مبادا براي شما مسألهاي پيش بيايد. فرداي آن روز روز هشتم محرم بود. در مجلس ديگري منبر رفتم. مجلس مهمي بود. در اين مجلس بار ديگر درباره مسائل كشور و حادثه فيضيه مفصل صحبت كردم. آنجا هم غوغايي شد و مردم به شدت تحت تأثير قرار گرفتند. شب تاسوعا در حسينيهاي به نام «راغبي» كه نوچههاي «اسدالله علم» (وزير دربار) نيز در آن حضور داشتند، منبر رفتم. حضار اين حسينيه 80 درصد از كساني بودند كه وقتي مينشستند بايد پايشان را دراز ميكردند تا اتوي شلوارشان نشكند. شهر بيرجند شهر اعيان و اشرافي است. فقيرترين مردم منطقه ما نيز در شهر بيرجند، منطقه خراسان شايد از منطقه بيرجند فقيرتر نداشته باشد و شايد اشرافيترين شهرها هم در منطقه بعد از مشهد، بيرجند باشد. در منبري كه در اين حسينيه رفتم بار ديگر درباره فيضيه مفصل صحبت كردم. البته حاضرين به همان علت كه گفتم خيلي تحت تأثير قرار نميگرفتند، ليكن از صحبتهاي من مانند آدم برق گرفته بهت زده شده بودند و با تعجب گوش ميدادند. پس از پايان منبر طبق روال همه شب به مدرسه رفتم. چون در مدرسه ساكن بودم و در يكي از حجرههاي آن مدرسه با چند نفر از طلاب زندگي ميكردم. صبح پس از نماز مشغول تعقيب بودم كه ديدم يك نفر وارد اتاق شد. چون مدرسه در و پيكر و قفل و بستي نداشت و افراد متفرقه راحت وارد ميشدند و خطاب به من گفت: بفرماييد شهرباني. گفتم: شما مأموريد كه حكم را به من ابلاغ كنيد يا مرا جلب كنيد؟ گفت: مأمور جلب شما هستم. من بيدرنگ دو ركعت نماز استخاره خواندم و صد مرتبه «استخيرالله برحمه خيره في ما فيه» را در راه كه با مأمور ميرفتم، گفتم. چون در روايت است كه با نماز استخاره آنچه خير و صلاح است بر قلب و زبان انسان جاري ميشود. اين نماز خيلي مجرب است و من آن زمانها هر وقت مشكل مهمي داشتم، اين نماز را بجا ميآوردم. وقتي كه با آن مأمور راه افتادم آنهايي كه در آن اتاق با من بودند، خيلي متأثر و منقلب شدند، ليكن من ابداً نترسيدم. با اينكه بار اولي بود كه دستگير ميشدم، اصلاً براي من ترس و وحشتي در كار نبود. با ورود به شهرباني مرا به اتاق رئيس راهنمايي كردند. رئيس شهرباني سراواني بود كه بعدها سرگرد شد و زماني رئيس كلانتري يك مشهد بود. به نظر من جوان مؤدبي بود و خيلي با احترام با من برخورد كرد. اسم و مشخصات من را پرسيد و يادداشت كرد. پرسيد آيا شما اين حرفها را در منبر زدهايد؟ اشاره كرد به بعضي از حرفهايي كه زده بودم از جمله: دعوت مردم به شورش و قيام. من انكار كردم. گفت: پس در منبر چه حرفهايي زدهايد؟ گفتم: درباره مدرسه فيضيه و فجايعي كه در آنجا اتفاق افتاد، صحبت كردم. چون من طلبهام، مسلمانم. از فجايعي كه در مدرسه فيضيه گذشت، سخت متأثرم. خواستم مردم نيز بدانند كه بر سر طلبهها چه آمده است. شروع كرد مرا نصيحت كردن و در پايان گفت: قول بدهيد كه ديگر از اين حرفها نزنيد و برويد. گفتم: من چنين قولي نميتوانم بدهم. گفت: اگر قول ندهيد، من مجبورم به شما سخت بگيرم، زيرا كه مأمورم. گفتم: من هم مأمورم. من هم مأمورم كه اين حرفها را بزنم. يكباره چشمش گرد شد كه من چه مأموريتي دارم و از طرف چه كسي مأمورم. پرسيد: از طرف چه كسي مأموريد؟ گفتم: از جانب خدا! سخت تحت تأثير قرار گرفت و گفت: اين كار خطر دارد، زحمت دارد، مشكلات دارد، شما جوانيد. گفتم: من فكر نميكنم بالاتر از اعدام كاري باشد. شما مجازاتي بالاتر از اعدام نداريد و من خودم را براي اعدام آماده كردهام. همه كارهاي شما زير اعدام است. واقعاً مبهوت شده بود و گفت: شما كه خود را براي اعدام آماده كردهايد، من به شما چه بگويم پس در اتاق تشريف داشته باشيد ـ خيلي با احترام ـ تا ببينيم چه پيش ميآيد و از اتاق رفت بيرون. پس از رفتن او يك استوار پيري وارد اتاق شد و بازجويي از من را شروع كرد. در بازجويي خيلي استاد و مسلط بود و موذيانه برخورد ميكرد. من در آنجا زحمت بازجويي را احساس كردم. پس از بازجويي من را به اتاق ديگري بردند و زندانيام كردند. من از بيرون خبري نداشتم ليكن سر ظهر يكباره ديدم ظرفهاي غذا را يكي پس از ديگري برايم آوردند. ما مشهديها ميگوييم «مجمعه» مجمعه پشت مجمعه غذا براي من ميآمد؛ يك مجمعه از منزل آقاي تهامي، يك مجمعه از منزل آقاي شهيدي، يك مجمعه از هيأت ابوالفضليها و ... /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 168]