واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: خبرگزاری صبا - سید مهدی موسوی تبار: او برای تحصیل به دولتآباد رفت و همزمان به کارهای گوناگونی از جمله کفاشی و سلمانی و کارگری در کارخانه پرداخت. در بیست سالگی به تهران مهاجرت کرد و برای جامه عمل پوشاندن به دغدغههای اصلی ذهنش به کار نوشتن و بازی در تئاتر مشغول شد و از راه کارگری در چاپخانه نیز امرار معاش میکرد. ذوق او به نوشتن باعث شد تا نویسندگی را قبل از مهاجرت به تهران تجربه کند اما نخستین داستانش به نام «ته شب » در سال ۱۳۴۱ در مجلهای در تهران چاپ شد.
از آن پس کار نوشتن را به صورت جدی و با پشتکار فراوان ادامه داد و از سال ۱۳۴۷ داستانهایش در نشریات ادبی و به صورت کتاب به چاپ رسید و برای وی شهرت زیادی را بهبار آورد.مهمترین کتاب دولت آبادی رمان بلند10 جلدی کلیدر است که نزدیک به سه هزار صفحه است. به مناسبت زادروز وی برشهایی از زندگی و آثار وی را مرور میکنیم.
نظر رهبری درباره رمان کلیدر
کلیدر یکی از مهمترین رمانهای فاخر ادبیات فارسی ایران در یک قرن اخیر است که از محبوبیت و شهرتی فراتر از حد ایران برخوردار است. آیت اله خامنهای که به رمان فارسی با علاقه مینگرند ولی از نقد آن هم فروگذار نمیكنند در جریان بازدید از یکی از نمایشگاههای کتاب تهران در پاسخ به سوال احمد مسجد جامعی؛ وزیر سابق فرهنگ وارشاد اسلامی و عضو شورای شهر تهران به نقدی کوتاه درباره کلیدر پرداختهاند.
احمد مسجد جامعی این خاطره را اینگونه تعریف میکند:« به خاطر دارم در یكی از غرفهها رمان «كلیدر» آقای دولتآبادی را دیدند و به آن اشاره كردند. من گفتم: كلیدر توصیفهای درخشان دارد و زبان آن شاعرانه و بیانش شیواست. ایشان افزودند: «اگر كوتاهتر بود، جذابتر بود!»
محمود هم شوالیه شد
در مراسمی که بیست و ششم آبان ماه 1393 در محل رزیدانس سفارت فرانسه در تهران برگزار شد نشان شوالیه فرهنگ و ادب فرانسه به محمود دولت آبادی رسید. در این مراسم که با حضور چهرههایی همچون داریوش شایگان، نصراله پورجوادی، کامبیز درمبخش، لیلی گلستان، جواد مجابی، مدیا کاشیگر، فخرالدین فخرالدینی و... برگزار شد داریوش شایگان و مریم عسگری (مترجم جای خالی سلوچ) درباره وجوه مختلف نویسندگی و آثار محمود دولتآبادی سخن گفتند.
البته دولت آبادی اولین نفری نبود که این نشان را بر سینه میچسباند. این نشان پیشتر به هنرمندان دیگری همچون شهرام ناظری، محمدرضا شجریان، رضا سیدحسینی، محمدعلی سپانلو، عباس کیارستمی، لیلا حاتمی، پری صابری، لیلی گلستان، جلال ستاری، داریوش مهرجویی و کامبیز درمبخش اهدا شده بود.
امرایی: خوب ترجمه میشوند
اسداله امرایی با اشاره به این نکته که وقتی با نویسندگان خارجی که صحبت میکنم، بخشی از وظیفه خودم را معرفی نویسندگان خودمان میدانم ادامه میدهد: خوشحالم که دولتآبادی نیازی به معرفی امثال من ندارد و کسانی که آثار او را خواندهاند یا وصف آثارش را شنیدهاند، شیفتهاش هستند.
این مترجم درباره ترجمه آثار دولتآبادی میگوید: یکی از شانسهای دولتآبادی این است که آثارش توسط نویسندگان و مترجمانی معرفی شده است که ایرانی بودهاند. در جهان داستانی امروز با توجه به اینکه زبان فارسی، زبانی خردهفرهنگ است و در سده اخیر در جهان ادبیات امروز حضور گسترهای نداشته است، سهم این زبان برای مترجمی که میخواهد به صرف دانستن زبان، آثار را ترجمه کند، بسیار مشکل است.
امرایی آثار دولتآبادی را یکی از ترجمهپذیرترین آثار میخواند و تاکید میکند: آثار دولتآبادی از ترجمهپذیرترین آثاری است که نویسندگان ما نوشتهاند. شاید یکی از دلایل عمده آن این باشد که دولتآبادی نویسندهای بالفطره است، کلاس نرفته که به او تئوری داستاننویسی بیاموزند و به او بگویند زاویه دید و شخصیتپردازی چیست.
مجابی: شرافت قلمی دولتآبادی
جواد مجابی یکی از دوستان نزدیک محمود دولتآبادی است. وی ضمن تجلیل از دولتآبادی میگوید: "دولتآبادی نماد شرف در مملکت ماست، او نویسندهای مستقل و آزاداندیش است که شأن قلم را حفظ کرده است. در تاریخ کشور ما از رودکی تا فردوسی و غیره بر شأن قلم تاکید کردهاند و وقتی میگویند شعر ما را در آسمان نوشتهاند، تعریف از خودشان نیست بلکه تایید بر شأن و شرافت قلم است."
مجابی ادامه میدهد: در دورههایی شأن قلم کاستی یافته و بعضی از هنرمندان شأن خود را ندانستهاند و متوجه نبودهاند که نویسندگی خودش قدرت است و نویسنده نیازی به قدرت سیاسی ندارد. نویسنده قدرتش را از مردم میگیرد اما من فکر میکنم دولت آبادی شاخص بوده و همواره استقلال خود را حفظ کرده و محبوبیتی که از این باب از مردم گرفته موجب رشک است.
ماجرای مجوز گرفتن کلیدر
رایزنیهای وزیر ارشاد دولت وقت و برخی دیگر از مدیران فرهنگی در این واقعه موثر بودند. من بعدها شنیدم به استفتا هم کشید. دو سال طول کشید. اولین اتفاقی که افتاد این بود که این کتاب توانسته بود آن مامور مربوطه را وابدارد که بیاید در اتاق بازبینها بگوید یک شاهکاری در این مملکت خلق شده و من آن را خمیر میکنم.
این شاهکاری که او تشخیص داده بود، لابد دیگران هم تشخیص داده بودند، آن دیگران نیمه دومش را اجرا نکردند. گفتند حالا که شاهکاری در این مملکت بهوجود آمده چرا باید خمیرش کرد؟ از آنجا کسانی که به تندی آن جوان نبودند، فکر کردند کاری برای آن بکنند. جواد فریدزاده، بهاءالدین خرمشاهی، کامران فانی و مسجدجامعی لابی هم نکردند، خودشان برای گرفتن مجوز تلاش کردند.
کتابشناسی دولت آبادی
«ته شب»،داستان کوتاه،۱۳۴۱«سفر»،داستان بلند،۱۳۴۷«عربی» (سلیم عبدالامیر حمدان)، 1352 - 1345«آوسنه بابا سبحان»،داستان بلند، ۱۳۴۷«تنگنا»، نمایشنامه،۱۳۴۹«گاواربان»،داستان بلند،۱۳۵۰«هجرت سلیمان»،داستان کوتاه،۱۳۵۱«باشبیرو»،داستان بلند،۱۳۵۱«عقیل، عقیل»،داستان بلند،۱۳۵۱«از خم چنبر»،داستان بلند،۱۳۵۶«دیدار بلوچ»،سفرنامه،۱۳۵۶«کلیدر»،رمان،۱۳۵۷«جای خالی سلوچ»،رمان، ۱۳۵۸«ققنوس»،نمایشنامه،۱۳۶۱«آهوی بخت من گزل»،داستان کوتاه،۱۳۶۸«کارنامه سپنج»، مجموعه داستان، ۱۳۶۸«ما نیز مردمی هستیم»،گفتوگو (مصاحبه)،۱۳۶۸«روزگار سپریشده مردم سالخورده»،رمان، ۱۳۶۹«اتوبوس»،فیلمنامه،۱۳۷۲«سلوک»،رمان،۱۳۸۲«قطره محال اندیش»،مجموعه مقالات و سخنرانیها،۱۳۸۳«روز و شب یوسف»،داستان بلند،۱۳۸۳«طریق بسمل شدن»،رمان، اجازه چاپ نگرفت«گلدستهها و سایهها»، داستان بلند،۱۳۸۴«زوال کلنل»،رمان،۱۳۸۸،انتشارات خارج از ایران«نون نوشتن»،مجموعه یادداشتهای شخصی،۱۳۸۸«میم و آن دیگران»،مجموعه یادداشت درباره دیگران،۱۳۹۱«تا سر زلف عروسان سخن»،گزیدهای از شاهکارهای نثر کلاسیک فارسی،۱۳۹۴«بنیآدم»،داستانی،۱۳۹۴
۱۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]