واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فارس گزارش میدهدسرپرست یک خانواده مریوانی به دلیل بیپولی درمان نمیشود!
مرد یک خانواده مریوانی که به دلیل بیماری وضعیت زندگیاش دچار مشکل شده است، اکنون به دلیل بیپولی و عدم توان در تامین هزینههای درمان، مورد معالجه قرار نمیگیرد!
به گزارش خبرگزاری فارس از سنندج، چندی پیش گزارشی با عنوان «داستان مشقتهای یک زن سنندجی» را از خبرگزاری فارس خواندید، خوشبختانه با حمایت خیرین نیک اندیش، بخش قابل توجهی از مشکلات این بانوی سنندجی حل شد، رئیس کمیته امداد کشور هم در سفر 2 روزه به کردستان، این زن را فراموش نکرد و ضمن کمک چند میلیون تومانی و گرفتن پرستار برای وی، قرار شد این مادر و فرزندش را به زیارت امام رضا(ع) بفرستد. امروز زهرا و فرزند وی از باران مهربانی مردمان غیور و نوعدوست کشورش خوشحال است و شادیاش را به برکات الهی و حمایت مردمان مسؤول و غیرمسؤول میداند. اما؛ دردهای جامعه ما با خوشحالی زهرا پایان نمی یابد و درد فقر زیر پوست شهرمان به ویژه استان کردستان هر زمان از گوشهای سر در میآورد.... این بار «امید» است که با مشکلات درد و فقر همراه است، پدر دو فرزند کمتر از 3 سال که با هزاران امید راه طولانی و پر پیچ و خم مریوان را بر خود هموار کرده و با حضور در دفتر خبرگزاری فارس، میخواهد صدایش را به گوش مسؤولان برساند تا شاید مرهمی نهند بر دردهای بیپایانش... مردی که تا دیروز به عنوان صنعتکاری چیرهدست در کنار تامین مخارج زندگی خود و فرزندانش، کمک حال دستان خالی پدرش بود، اما امروز سخت در چنگال مریضی افتاده و بیش از یک سال است هر دری را برای درمان کوبیده است.. سختی مریضی تاب و تحمل را از او گرفت تا جایی که توان کار کردن در مغازهاش را هم از دست داده و به دلیل عدم توان در پرداخت اجاره بهای مغازه، وسایلش هم بیرون انداخته شده است. در حالی که از درد به سختی به خود میپیچد، آرام و کمی بریدهبریده از بستریشدن 10 روزه در بیمارستان مریوان و اعزام به سنندج تا تشخیص وجود یک توده در روده کوچکش برایمان میگوید. آزمایش و عکسهایی که به دستور پزشک گرفته است، بیماری تلخی را برای امید نشان میدهد که در شهر و دیارش کردستان قابل درمان نیست و برای درمان باید به تهران برود. نگرانی امید و خانوادهاش از آنچه پزشک معالجش در مورد بیماری و نیاز جدی وی به عمل در کوتاهترین زمان ممکن به آنها گفته، کمتر از ترسی است که برای تامین هزینههای درمانی باید بپردازند. از هزینه 700 هزار تومانی سیتیاسکن تا هزینه 7 میلیونی تومانی بابت عمل میگوید در حالی که حتی برای پرداخت اجاره خانهاش به سختی لنگ میزند و در هنگام صحبت از این مبالغ در خود جمع و جمعتر میشود. میگوید تا قبل از ابتلا به این مریضی برای خودم صاحبکار بودم، اما امروز بیماری توان و رمق کار را از من گرفته و پدرم هم که بیش از 50 سال است درد دیسک کمر دارد و برای ادامه درمان من، آهی در بساط ندارد. تنها خواستهام کمک مسؤولان برای درمان و نجات زندگیام است، امروز حتی به دلیل عدم توان در پرداخت اجاره مسکن، همسر و دو دختر 6 ماهه و 3 سالهام مجبور هستند در روستایی اطراف مریوان در خانه پدر همسرم زندگی کنند که آنها نیز از نظر مالی شرایط چندان مساعدی ندارند. همسر امید رشته کلام از او میگیرد و میگوید، دوست دارم در این شرایط سخت و مریضی در کنار همسرم باشم، اما شوهرم با این شرایط قادر به کار کردن نیست و توان پرداخت اجاره مسکن را ندارد. زندگی شیرین و آرام من و فرزندانم را متاسفانه رعد و برق این مریضی در طوفانی سیل آسا و سخت درگیر کرده و تنها راه و کشتی نجاتمان کمک مسؤولان و حمایت خیرین است که با دستان مهربانشان مانع از دست رفتن پدر فرزندانم شوند. امید میگوید، برای نجات از این وضعیت دست به دامن نماینده مردم مریوان و سروآباد در مجلس نهم شدم، که در پاسخ به تقاضایم، گفت: کمترین کمک مالی نمیتوانم به تو بکنم و تنها کاری که از دستم بر میآید نوشتن نامهای به بیمارستان و درخواست مساعدت از آنها است که نگارش این نامه را هم از من دریغ کرد. رسول خضری نماینده مردم پیرانشهر در مجلس برای بنده به بیمارستان نامهای نوشت اما در آنجا به این نامه هم کوچکترین توجهی نشد. شرایط سخت فرزندانم و بیماری که بنا به تقدیر الهی به جان من افتاده، موجب شد برای نجات از این وضعیت به چندین مرکز خیریه و حتی نهاد حمایتی هم سر بزنم ولی هیچ توفیقی حاصل نشده است. «امید» که کمتر از 26 سال سن دارد امروز به همراه همسر و دو فرزند کوچکش هژین و اوین در انتظار باران مهربانی هستند که با نگاه مهربان مسؤولان و دستان پرمهر خیرین بر زندگیشان باریدن بگیرد تا سرنوشت زندگی فرزندان خردسالش به گونهای دیگر رقم بخورد. این خانواده امروز به رسانه «فارس» پناه آوردهاند تا از این طریق صدایشان را به مسؤولانی برسانند که اجرای طرح تحول نظام سلامت و تاثیرات مثبت آن در روند درمان و کاهش هزینه بیماران را همگام با سایر رسانهها منعکس کرده است تا شاید همین مسؤولان بتوانند وی را از این شرایط سخت زندگی برهانند. صدایی که تنها خواستهاش درمان بیماری وی و بازگشت به زندگی عادی است که حق هر انسانی است، حقی که نباید به واسطه نبود امکانات مالی از هیچ انسانی گرفته شود. وقتی بازگشت نور به چشمان شوخان و تلاش برای نجات کودک مریوانی به همت وزیر بهداشت را یادآوری میکند، ابر چشمانش بارانی میشود و بیاراده، اشک بر صورتش فرو میریزد. خانواده «امید» نیازمند ترحم و دلسوزی نیستند، کمی درک میخواهند با یک مشت معرفت. معرفتی که شاید از چشمه دل همیشه جوشان از مهر و محبت تو هموطن نیکوکار جوشیدن بگیرد و سقفی امن برای گذران باقی زندگی حیاتی آنان در این دنیای خاکی و توشهای بزرگ برای قیامت تو. گاهی خدا میخواهد با دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد، وقتی دستی را به یاری میگیری، بدان که دست دیگرت در دست خداست... ---------------------------- گزارش از: شیرین مرادی ---------------------------- انتهای پیام/79002/ر40/
95/03/08 :: 01:09
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]