واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
«ترامپ» واقعی را بشناسید در این کتاب یک استاد دانشگاه نگاهی دارد به رفتارهای دونالد ترامپ از نظر روانشناسانه و از همین منظر او را مورد بررسی قرار داده است.
به گزارش فرهنگ نیوز ، کتاب «اسرار خاطرات کودکی» به قلم دو نویسنده امریکایی به نامهای کوین لیمن و رندی کارلسون است. کتاب سال ۷۷ توسط ضیاالدین رضاخانی ترجمه شده است و در بازار نشر میتوان آن را یافت. اما نکتهای که باعث ما به سراغ آن برویم، این بود که کتاب به بررسی شخصیتهای مختلف میپردازد و میگوید رفتارها و شیوه برخورد آدمها در سنین کودکی همانی است که وقتی بزرگ میشوند هم دارند و تغییر نمیکند.
یکی از افرادی که در کتاب مورد بررسی قرار میگیرد، دونالد ترامپ است. او که برای ریاست جمهوری امریکا نامزد شده، نظریات عجیبی دارد و هر بار در سخنرانیها و جلسات پرسش و پاسخ با خبرنگاران رفتارهای عجیبی از خودش نشان میدهد. بازخوانی بخشی که در ارتباط با این سیاستمدار امریکایی است، آنهم در روزهای نزدیک به انتخابات امریکا خالی از لطف نیست.
اهل شلوغبازی بوده است
دونالد ترامپ، سلطهطلبی تمامعیار است و خاطرات ایام کودکیاش این امر را آشکار میکند. پدرش، فِرِد ترامپ، سازنده بنا و مدیر یک مجموعه بزرگ ساختمانی در نیویورک بود که با سرسختی و یکدندگی صاحب موفقیت شده بود. او فرزند اولش را فِرِد جونیور (کوچولو) نامید تا هم نام خودش باشد و انتظار داشت فِرِد کوچولو قدم در راه پدر گذاشته و درواقع ادامهدهندهی راه او باشد. اما قسمت چنین نبود. طبیعت عشرتطلب و تنآسای او با راه و روشهای سرسختانهی پدر و سر و کله زدن با پیمانکاران و مصالحفروشان جور درنمیآمد. فرزند میانی، دونالد (چهارمین فرزند از پنج فرزند خانواده) مرعوب هیچکس نمیشد و از کسی حساب نمیبرد. او خیلی زود جای فِرِدی را به عنوان ادامهدهندهی راه و رسم خانوادهی ترامپ اشغال کرد.
در همان اوان کودکی و نوجوانی، دونالد، نحوهی تفکر و احساساتش را نشان میداد. وقتی کلاس دوم دبستان بود با مشت به چشم معلم موسیقی خود کوبید چون «فکر میکردم او هیچ چیز دربارهی موسیقی نمیداند، چیزی نمانده بود اخراجم کنند».
خوشبختانه دونالد، سلطهطلبی شد که بیشتر از فکر و ذهنش استفاده میکند تا از مشتهایش. او به خاطر میآورد که سرآمد محلهشان بود و دوست داشت شیطنت کند و دردسر درست کند: «من دوست داشتم شلوغ کنم و ببینم مردم چه کار میکنند. بادکنکها را پر از آب میکردم و آنها را به طرف جمعیت پرتاب میکردم، گلولههای کاغذی درست میکردم و با استفاده از خودکار آنها را به طرف مردم شلیک میکردم، در حیاط مدرسه و جشنهای تولد، آشوب و همهمه برپا میکردم. کارهای من اگرچه پرخاشگرانه و متجاوزانه بودند اما از روی کینه و دشمنی این کارها را نمیکردم».
اما داستان اصلی زندگی او، قرض گرفتن مکعبهای برادر کوچکترش است تا با آنها ساختمانی بزرگ و با عظمت بسازد. دونالد به برادرش قول میداد که مکعبها را پس بدهد اما وقتی ساختمانش را میساخت و خیلی زیبا به نظر میرسید به یکدیگر میچسباندم و این پایان مکعبهای رابرت بود».
مادام که او به این بازیها ادامه میداد، درواقع به یک پیشقراول و پیشرو در امر ساختمانسازی تبدیل میشد. تحقیقی نشان میدهد که پیشقراولان و پیشتازان هر زمینهای معمولاً فرزندان میانی خانواده هستند نه فرزندان اول یا آخر. در مقایسه با فرزندان اول، فرزندان میانی تمایل بیشتری به ریسک دارند و همچنین توانایی آنها در گفتگو و حل اختلافات از فرزندان آخر نیز بیشتر است.
«همه یا هیچ»
تحمیلکنندگان از خویشاوندان نزدیک سلطهطلبان هستند. احتمالاً چنین فردی را میشناسید. (شاید هم خود شما همان فرد باشید!) شعار زندگی بسیاری از تحمیلکنندگان، «یا همه یا هیچ» است. دونالد ترامپ هم سلطهطلب و هم تحمیلکننده است. او در شرح زندگینامهی خویش به نام «ترامپ، هنر معامله» انگیزه معاملاتش را شرح میدهد. چه چیزی باعث میشود دونالد ترامپ معاملاتی باورنکردنی را یکی پس از دیگری انجام دهد؟ خودش میگوید: «من برای پول این کارها را نمیکنم. به اندازه کافی پول دارم. من این کارها را میکنم برای آنکه کاری کرده باشم. معاملا هنر من است. دیگران نقاشیهای زیبایی خلق میکنند یا اشعار دلنشینی میسرایند، من هم معامله میکنم، ترجیحاً معاملاتی بزرگ، من هم اینطوری زندگیم را میگذرانم». دونالد ترامپ یک تحمیلکنندهی ثروتمند است اما هم دارای همان منطق خصوصی است که از ویژگیهای سبک زندگی افراد تحمیلکننده است. وقتی تحمیلکنندگان طرح زندگی خود را شکل میدهند، پیش خود نتیجه میگیرند که:
ـ من هدفمند هستم و برای آنکه به هدفم برسم، هر کاری میکنم.
ـ دیگران مانع کارم هستند و اگر اجازه دهم نمیگذارند به اهدافم برسم.
ترامپ سلطهطلب است
چنان که قبلاً نیز عنوان کردیم به ندرت میتوان کسی را دید که سبک زندکی او خالص باشد. معمولاً سبک زندگی افراد، تنوعی از سبکهای دیگر است اما یک سبک، نیروی برتبر و غالب در شخصیت آنانان است. در این پهنهی گسترده است که شما مدار زندگی خصوصی خود را بنا میگذارید. برای مثال، کوین فردی خشنودساز/سلطهطلب است که موضوع اصلی زندگیاش این است که: «از اینکه مردم را بخندانم هرگز سیر نمیشوم». رندی شخصیتی نادر از یک فرد خشونتساز / قربانی است که موضوع اصلی زندگی او عبارت است از «مواظب باش، ریسک نکن، جلب توجه نکن، دیگران را خشنود کن». دونالد ترامپ فردی تحمیلکننده / سلطهطلب است که میلیاردها دلار از معاملات ملکیاش درآمد دارد اما احتمالاً موضوع اصلی زندگی او این است که: «برای رفع بیکاری این کارها را میکنم».
به خاطر داشته باشید که سبک زندگی در مدتی طولانی پرورش نمییابد بلکه وقتی دو یا سه ساله میشوید، نشانههای آن در شخصیت شما بروز میکند و تا چهار یا پنج سالگی رگههای آن کاملاً شکل میگیرد. خاطرات دوران کودکی که امروز به یاد میآورید با برداشتی که از زندگی خود در اوان کودکی به دست آوردید، همسانی و مطابقت دارد. حال اگر برخی از ویژگیهای شخصیتی خود را دوست نداشته باشید، چه کاری از دست شما ساخته است؟ اگرچه نمیتوانیم بنیان شخصیتی....
منبع: مهر
95/5/19 - 15:40 - 2016-8-9 15:40:21
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]