محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845211955
بعثت ، غدير و مهدويت
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
در نوشتار حاضر، ابتدا رابطه بعثت و مهدويت و حكومت عدل جهاني امام عصر(عج) در ضمن آيه اظهار (هو الذي ارسل رسوله بالهدي...) بحث و بررسي شده و سپس حلقه اتصال (غدير) ميان بعثت و مهدويت و رابطه آن با بعثت و حكومت جهاني امام مهدي در ضمن آيات شريفه وعد (وعد الله الذين آمنوا منكم...) و اكمال (اليوم اكملت لكم دينكم...)پژوهيده شده است. با روشن شدن زواياي مختلف بحث، نقش حساس و رابطه منطقي بعثت، غدير، مهدويت و حكومت جهاني تبيين شده است. واژههاي كليدي: بعثت، مهدويت، اظهار، خلافت، ولايت، تمكين. مقدمه به نظر ميرسد دين اسلام از ميان اديان ديگر داراي سه مرحله اساسي، مرحله آغاز، مرحله كمال و مرحله پيروزي است. اولين مرحله با «بعثت» پيامبر اعظم(ص) شروع شد و در حدود 23سال طول كشيد. مرحله دوم نيز با «ولايت» حضرت علي(ع) شروع شده و تا ظهور حضرت حجت(عج) ادامه مييابد. بالاخره مرحله سوم با «ظهور امام عصر» آغاز ميشود و در دوران حكومت ايشان به پيروزي نهايي ميرسد. در قرآن آياتي وجود دارد كه به هر سه مرحله اشاره دارد. ما در موضوع مقاله (بعثت، غدير، مهدويت و حكومت جهاني از ديدگاه اهلسنت) ميكوشيم آياتي را كه با سه مرحله مذكور ارتباط دارد، يعني آيه اظهار و آيه وعد و بالاخره آيه ولايت را در اين عرصه بررسي كنيم. بعثت و مهدويت و ارتباط ميان آنها آيه اظهار هوالذي أرسل رسوله بالهدي ودين الحقّ ليظهره علي الدّين كلّه ولو كره المشركون؛[1] او كسي است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيينها چيره و غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند. در آيه مذكور سه سؤال عمده است كه بايد پاسخ داده شود. سؤال نخست: مرجع ضمير (هاء) در «ليظهره» به چه چيزي بر ميگردد؟ به پيامبر يا به دين حق؟[2] سؤال دوم: چيرگي به چه معناست؟ آيا به معناي تسلط يافتن به وسيله حجت و برهان است يا به وسيله غلبه و پيروزي؟[3] سؤال سوم: اين چيرگي به دست چه كسي و در چه زماني تحقق مييابد؟ آيا توسط حضرت عيسي(ع) در آخرالزمان يا به وسيله امام مهدي(ع) در آخرالزمان؟[4] در پاسخ به سؤال نخست ميگوييم: احتمال دوم (برگشت ضمير به دين حق) به چندين وجه درست است. وجه اول: ظهور و سياق آيه دلالت دارد كه ضمير (هاء) به «دين حق» باز ميگردد، زيرا در آيه قبل خداوند ميفرمايد: «مشركان ميخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند، ولي خداوند جز اين نميخواهد كه نور خود را كامل كند، هر چند كافران ناخشنود باشند.»[5] نوري كه كفار و مشركان ميخواهند آن را خاموش كنند، جز اسلام و دين حق چيزديگري نيست. مفسر بزرگ اهلسنت، محمدعلي الصابوري، نيز به اين نكته اشاره ميكند و ميگويد: «يطفئوا نورالله أراد به نور الاسلام... .[6] بنابراين، خداوند در آيه مورد بحث به آنها پاسخ ميدهد كه اسلام نه تنها از بين نميرود، بلكه بر همه اديان غالب ميآيد. خداوند به پيامبر و امت او مژده و بشارت ميدهد كه عاقبت، پيروزي و غلبه با آنهاست. پس به قرينه سياق، اتمام نور يعني چيرگي اسلام و همين غلبه و چيرگي باعث ميشود كه مشركان خشمگين باشند. علاوه بر اين، در نزد خداوند دين اسلام مهم است كه پيامبر اكرم(ص) براي تبليغ و ترويج آن مبعوث به رسالت شدهاند. واقعيت اين است كه اسلام هدف پيامبراكرم(ص) است. لذا بايد در آيه مورد بحث چيرگي اسلام مطرح باشد. وجه دوم: اكثر مفسران اهلسنت ضمير (هاء) را به دين حق و اسلام برگرداندهاند[7] و ما هم در صدد بيان نظر اكثر اهلسنت هستيم. وجه سوم: وجود روايات و اقوال علماي اهلسنت[8] درباره آيه در حق حضرت مهدي(ع) است. در نتيجه بايد ضمير (هاء) را به دين حق برگردانيم، چرا كه توسط آن حضرت بر ساير اديان غلبه مييابد. بنابراين، اسلام است كه بر ساير اديان مستولي ميشود. درپاسخ به سؤال دوم ميگوييم: به نظر ميرسد اين چيرگي به وسيله غلبه و پيروزي باشد. فخر رازي اين مطلب را مطرح كرده و ميگويد: بدان كه چيرگي بر ديگري، يا با حجت و برهان يا با فراواني و زيادي و يا با غلبه و پيروزي است، و چون بشارت الهي مربوط به آينده است نه حال، و از طرف ديگر، آشكار شدن اين دين با حجت و برهان در تمام زمانها معلوم است، بنابراين بايد چيرگي به معناي برتري اسلام با غلبه باشد.[9] البته غلبه جزئي و مقطعي اسلام بر ديگر اديان در زمان پيامبر اكرم(ص) محقق شده و بهترين دليل بر آن، پرداخت جزيه از طرف پيروان اديان ديگر به مسلمانان است. اين بيانگر قدرت و شوكت اسلام در آن دوران است، ولي متأسفانه آنان كه ديروز به مسلمانان جزيه ميپرداختند، امروز حتي به مقدسات ما دست تجاوز دراز كرده و از هر سو ما را در محاصره و فشار گرفتهاند. اين در حالي است كه تلاشها و برنامه هاي تبليغي ديگر اديان، بسيار گسترده و فراگيرشده است. اگر براين باوريم كه قرآن كريم شايسته امروز و فرداهاست، چگونه ميتوانيم پيروزي اسلام را بر ديگر اديان با اوضاع كنوني، تطبيق دهيم؟ در حالي كه مسلمانان از هر سو در محاصره و حلقه تنگ نظامها، سياستهاي گوناگون و فشارهاي فزاينده قرار گرفتهاند، منتظر تحقق آن بشارت الهي هستند تا شوكت و عظمت اسلام بر جهان مستولي گردد. در تفسير ابنجزي چنين آمده است: «و چيرگي آن يعني آن را بالاترين و نيرومندترين دينها قرار داد تا مشرق و مغرب را فراگيرد.»[10] اين همان روايتي است كه گروهي از مفسران از ابوهريره نقل كردهاند[11] (و در نظر اهلسنت معتبر است). در كتاب درالمنثور چنين آمده است: سعيدبن منصور و ابنالمنذر و بيهقي در كتاب سنن خود از جابر، درباره «ليظهره علي الدين كله» روايت كردهاند كه گفت: اين واقع نخواهد شد مگر اينكه فقط اسلام پيرواني داشته باشد نه يهودي و نه مسيحي.[12] قرطبي ميگويد: سدي نيز گفته است: اين اظهار دين، به هنگام خروج مهدي(ع) است كه كسي نميماند جز اينكه پيرو اسلام شود.[13] در همين زمينه، مقدادبن اسود ميگويد: از رسول خدا(ص) شنيدم كه فرمود: لايبقي علي ظهر الارض بيت مدر و لاوبر الاّ أدخله الله (عليهم) كلمة الاسلام، ]إمّا[ بعزٍّ عزيز و ]امّا [بذلّ ذليل، ]امّا [تعزّهم فيجعلهم من أهلها فيعزوا به، و اما يذلّهم فيدينون له؛[14] در روي زمين هيچ خانه خشت و گلي و خيمه مويين نميماند مگر اينكه خداوند آيين اسلام را در آن خانه وارد ميكند يا با عزت و سربلندي يا با ذلت و خواري؛ يا اسلام را ميپذيرند و خداوند آنها را سربلند ميگرداند يا به ناچار در برابر اسلام سر تعظيم فرود ميآورند. بنابراين، نتيجه ميگيريم اسلام با پيروزي و غلبه بر جهان مستولي ميگردد. در پاسخ به سؤال سوم ميگوييم: با توجه به اقوال تابعين، احتمال دوم (چيرگي و غلبه به وسيله امام مهدي در آخرالزمان) درست به نظر ميرسد. قرطبي ميگويد: سدي گفته است: اين اظهار دين، به هنگام خروج مهدي است كه كسي نميماند جز اينكه پيرو اسلام شود.[15] سعيدبن جبير درباره آيه «ليظهره علي الدين كله ولوكره المشركون» ميگويد: ايشان مهدي از اولاد فاطمه است.[16] در تفسير قرطبي چنين آمده است: فروي أن جميع ملوك الدنيا كلها اربعة مؤمنان وكافران فالمؤمنان سليمان بن داود و اسكندر والكافران نمرود و بختنصر و سيملكها من هذه الامة خامس لقوله تعالي ليظهره علي الدين كله و هو المهدي؛[17] روايت شده است كه پادشاهان دنيا چهار نفر بودند: دو نفر مؤمن و دو نفر كافر. آن دو مؤمن سليمانبن داود و اسكندر بودند و دو كافر نمرود و بختنصر بودند. به زودي پنجمي نيز از امت محمد(ص) به دليل آيه «ليظهره علي الدين كله» مالك اين دنيا ميشود و او مهدي است. روايات بسياري در كتب حديثي اهلسنت وجود دارد مبني بر اينكه حضرت مهدي(ع) از فرزندان پيامبر(ص) است و در آخرالزمان زمين را پر از عدل و داد ميكند، كما اينكه قبل از او پر از ظلم و جور شده است.[18] علاوه بر اينها ميگوييم: امكان ندارد اين غلبه و پيروزي توسط حضرت عيسي(ع) باشد ـچنانكه برخي معتقدندـ زيرا ما اعتقاد داريم كه پيامبر اكرم(ص) آخرين نبي و افضل آنها و نيز مهيمن بر ساير انبياست. آيا معقول است كه حضرت عيسي(ع) بيايد و دين اسلام را كامل كند و به اتمام برساند و آن را بر ساير اديان غلبه بدهد، در حالي كه پيامبر اسلام آخرين نبي و افضل آنها باشد! ما ميگوييم و ادله هم آن را ثابت كردهاند كه اسلام توسط يكي از جانشينان پيامبر و از فرزندان ايشان ـ حضرت مهدي(ع)ـ بر ساير اديان غلبه مييابد و هيچ محذوري هم پيش نميآيد، زيرا جانشينان حافظ و كامل كننده اسلاماند؛ همان اسلامي كه پيامبر اكرم براي آن مبعوث شدند. ابنجوزي درباره نماز خواندن حضرت عيسي(ع) پشت سر حضرت مهدي(عج) ميگويد: اگر حضرت مهدي پشت سر حضرت عيسي(ع) نماز بخواند، به دو دليل جائز نيست: يكي اينكه نماز خواندن ايشان پشت سر حضرت عيسي(ع) او را از امامت خارج و مأموم و تابع خواهد كرد. دوم اينكه پيامبر(ص) فرمود: «لانبي بعدي» و همه شرايع بعد از پيامبر نسخ شده است. حال اگر مهدي(عج) پشت سر عيسي(ع) نماز بخواند، حديث مذكور مورد شبهه قرار ميگيرد.[19] همين استدلال نيز در اينجا مطرح است. بنابراين غلبه و پيروزي بر ساير اديان در آخرالزمان توسط فرزند پيامبراكرم(ص) حضرت مهدي(عج) و به كمك حضرت عيسي تحقق ميپذيرد. نتيجهگيري 1. سنت خداوند و هدف نهايي بعثت بر اين قرار گرفته است كه دين اسلام بر ديگر اديان غالب و چيره شود. 2. اين غلبه و چيرگي در زمان پيامبر(ص) و پس از آن تا به حال به طور كامل تحقق نيافته است. 3. اين چيرگي در آخرالزمان به دست امام عصر(عج) محقق خواهد شد. * غدير و رابطه آن با بعثت و مهدويت اسلام كه آورنده آن پيامبر اكرم(ص) بوده است و به دست امام مهدي بر ساير اديان چيره ميشود، بايد به دليل آيه وعد (... وليمكّننّ لهم دينهم الّذي ارتضي لهم ...)[20] قبل از اين غلبه، كامل شده و به مقام رضايت خداوند رسيده باشد. حال سؤال اين است اين دين كي و در كجا كامل شد و به رضايت خداوند رسيد؟ با روشن شدن پاسخ اين سؤال، حلقه اتصال ميان بعثت و مهدويت و حكومت جهاني امام مهدي، جايگاه واقعي خود را باز مييابد و مثلث بعثت، غدير و حكومت جهاني امام مهدي معيّن و كامل ميشود. براي اينكه اين مطلب روشن شود، اندكي در مورد آيه وعد و سپس در مورد آيه اكمال بحث خواهيم كرد. آيه وعد وعد اللّه الّذين آمنوا منكم وعملوا الصّالحات ليستخلفنّهم في الأرض كما استخلف الّذين من قبلهم وليمكّننّ لهم دينهم الّذي ارتضي لهم وليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً يعبدونني لايشركون بي شيئاً ومن كفر بعد ذلك فأولئك هم الفاسقون؛[21] خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادهاند وعده ميدهد كه قطعاً آنان را حكمران روي زمين خواهد كرد، همانگونه كه به پيشينيان آنها خلافت روي زمين را بخشيد؛ و دين و آييني را كه براي آنان پسنديده، پابرجا و ريشهدار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنيت و آرامش مبدل ميكند، آنچنان كه تنها مرا ميپرستند و چيزي را شريك من نخواهند ساخت. كساني كه پس از آن كافر شوند، آنها فاسقاناند. در اين آيه خداوند مردم (امت پيامبر) را مورد خطاب قرار داده است و كساني را كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادهاند (الّذين آمنوا منكم وعملوا الصّالحات) و نيز تنها او را ميپرستند و چيزي را شريك او قرار نميدهند (يعبدونني لايشركون بي شيئاً)[22] به سه چيز مژده ميدهد. خلافت روي زمين اولين مژدهاي كه به آنها ميدهد اين است كه «ليستخلفنّهم في الأرض»؛ قطعاً آنان را خليفه و حكمران روي زمين خواهد كرد، همانگونه كه به پيشينيان آنها خلافت روي زمين را بخشيد. در اين زمينه ثوبان از پيامبر اكرم(ص) چنين نقل ميكند: پيامبراكرم(ص) فرمودند: خداوند زمين را يكجا براي من جمع كرد و من مشرق و مغرب آن را ديدم و ديدم كه امت در آينده نزديك مالك آن ميشود.[23] آلوسي در مورد اين مينويسد: اگر بگوييم همه اينها (غلبه اسلام و مسلمانان) به دست مؤمنان در حوزه و در دوران (حكومت) مهدي(ع) و هنگام نزول عيسي(ع) تحقق ميپذيرد، پس نيازي نيست به چيزهايي كه قبلاً ذكر كرديم.[24] طبري ميگويد: ليورثنهم الله أرض المشركين من العرب والعجم، فيجعلهم ملوكها وساستها.[25] در خصوص الارض نيز معظم مفسران اهلسنت ميگويند: الارض بر عموميت زمين دلالت دارد و نميتوان آن را به زمين مكه يا مدينه محدود دانست.[26] با توجه به اين ويژگي دو مطلب زير به دست ميآيد: 1. اين خلافت جهاني خواهد بود و به منطقهاي اختصاص نخواهد داشت. 2. بديهي است كه چنين خلافت و حكومتي تا به حال به وجود نيامده است. تمكين دين مرضي دومين مژدهاي كه به آنها ميدهد اين است كه ...وليمكّننّ لهم دينهم الّذي ارتضي لهم...؛ دين و آييني را كه براي آنان پسنديده، پابرجا و ريشهدار خواهد ساخت. در خصوص ماهيت اين دين ميان مفسران اختلافي وجود ندارد و همگي اتفاق دارند كه دين مرضي به دليل آيه ...اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الإسلام دينًا...[27] همان اسلام است كه ثابت و مستقر شده و بر ساير اديان غلبه مييابد.[28] با توجه به اين ويژگي چندين مطلب به دست ميآيد. 1. با توجه به اينكه اسلام در اواخر عمر شريف پيامبر(ص) كامل شد و به حد رضايت پروردگار رسيد، چون همه مفسران اتفاقنظر دارند كه سوره مائده از آخرين سورههايي است كه بر پيامبر(ص) نازل شده است، برخي شأن نزولهايي[29] كه براي آيه ذكر شدهاند از اعتبار ساقط ميشوند. 2. با توجه به ويژگي ثبات و استقرار و نيز گستردگي اسلام و غلبه آن بر ساير اديان، برخي احتمالات از قبيل جزئي، محدود و مقطعي دانستن اين خلافت، باطل ميشود. 3. غلبه اسلام بر ساير اديان صرفاً به معناي فتح ممالك و جزيه دادن پيروان ديگر مذاهب به مسلمانان نيست تا برخي بگويند اين فتوحات و پرداخت جزيه تا حدودي در زمان پيامبر اكرم(ص) و خلفا به دست آمده، بلكه به اين معناست كه تنها اسلام پيرواني داشته باشد و بس. (اين بحث در ضمن تفسير آيه اظهار گذشت.) 4. غلبه اسلام بر ساير اديان به دليل آيه «ليظهره علي الدين كله ولوكره المشركون[30] و به اعتقاد فريقين، در دوران امام مهدي(عج) محقق خواهد شد. رفع خوف و ايجاد امنيت سومين مژدهاي كه خداوند به مؤمنان ميدهد اين است كه ترسشان را به امنيت و آرامش مبدل ميكند: ...وليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً.... با توجه به ويژگي تمكين (ثبات و استقرار و نيز گستردگي اسلام و غلبه آن بر ساير اديان) شأن نزولي كه از سوي برخي براي آيه ذكر شده است كه امنيت مورد نظر در آيه در زمان خلفاي چهارگانه متحقق شده است،[31] شأن نزول درستي نخواهد بود. علاوه بر اين، در زمان هيچ كدام از اين خلفا امنيت وجود نداشته است. در زمان امام صادق(ع) گويا برخي از عامه نيز گمان ميكردند كه آيه در مورد خلفا اربعه است. لذا فضل در خصوص اين مطلب از امام جعفر صادق(ع) سؤال كرد و ايشان در جواب به وي فرمودند: ...متي كان الدين الذي إرتضاه الله ورسوله متمكناً بإنتشار الأمر في الامة وذهاب الخوف من قلوبها وإرتفاع الشك من صدورها في عهد واحد من هؤلاء وفي عهد علي عليه السلام مع إرتداد المسلمين والفتن التي كانت تثور في أيامهم والحروب التي كانت تنشب بين الكفار وبينهم؛[32] ...چه زماني دين مرضي خدا و رسول تثبيت شده است و امر آن انتشار يافته و خوف و شك از قلوب وسينههاي مردم در عهد يكي از آن سه خليفه و در عهد علي(ع) با ارتداد مردم بيرون رفته است؟ چه فتنههايي كه در ايام آنها برانگيخته شد و چه جنگهايي به آنها نسبت داده شده است كه بين آنان وكفار واقع شد. آيا با توجه اين اختلافها و جنگها ميتوان گفت: امنيت مورد نظر آيه در زمان صحابه متحقق شده بود؟ نتيجهگيري 1. مورد خطاب در آيه عموم مسلماناناند و به كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادهاند و تنها او را ميپرستند و چيزي را شريك او قرار نميدهند، سه چيز ـخلافت روي زمين، تمكين دين مرضي و رفع خوف و امنيت كاملـ مژده داده شده است. 2. اسلام در اواخر عمر شريف پيامبر به حد رضايت پروردگار رسيد بنابراين، برخي از شأن نزولها كه مصداق آيه را قبل از آن ميداند مردود است. 3. با توجه به ويژگي ثبات و استقرار و نيز گستردگي اسلام و غلبه آن بر ساير اديان، برخي احتمالات از قبيل محدود و مقطعي دانستن اين خلافت، باطل ميشود. 4. غلبه اسلام بر ساير اديان به اين معناست كه فقط اسلام پيرواني داشته باشد و بس. 5. غلبه اسلام بر ساير اديان، به اعتقاد فريقين، در زمان حكومت حضرت حجت متحقق خواهد شد. 6. قبل از غلبه و چيرگي، اسلام بايد كامل شده و به حد رضايت خداوند رسيده باشد. آيه اكمال ...اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الإسلام دينًا...؛ امروز دين شما را برايتان كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام گرداندم و اسلام را به عنوان دين براي شما برگزيدم. پس از روشن شدن اين مطلب كه اسلام پيش از غلبه و چيرگي بايد در مرحله قبل كامل شده و به حد رضايت خداوند رسيده باشد، نوبت به اين سؤال ميرسد كه اسلام كي و كجا كامل شد و به حد رضايت خداوند رسيد. پس از روشن شدن اين مطلب، به حلقه مفقوده و اتصال (غدير) بين بعثت و مهدويت خواهيم رسيد. در پاسخ به سؤال مذكور ميگوييم: به اعتقاد بزرگان اهلسنت، اسلام در غدير به وسيله اعلان ولايت حضرت امير، علي(ع)، كامل شد و به حد رضايت خداوند رسيد. ابنمردويه(م410ق)، چندين روايت از ابوسعيد خدري، ابوهريره و مجاهد ميآورد كه آيه اكمال در غدير در شأن حضرت اميرالمؤمنين(ع) نازل شده است. [33] حاكم حسكاني(مقرن5) پنج روايت از ابوهريره، ابوسعيد خدري و ابنعباس ذكر ميكند كه آيه اكمال در غدير درباره ولايت حضرت علي(ع) نازل گرديده است. [34] سيوطي(م611ق) از ابنمردويه و ابنعساكر روايت آورده كه ابوسعيد خدري گفته است: آيه اكمال در غدير بعد از انتصاب علي(ع) به ولايت و خلافت نازل شده است. وي همچنين از ابوهريره نقل ميكند كه آيه در غدير خم در روز هجده ذيالحجه نازل شده است.[35] ابنكثير(م744ق) و جمالالدين قاسمي(م944ق) رواياتي را از ابنمردويه از طريق هارون عبدي و ابوهريره آوردهاند و ميگويند: آيه اكمال در غدير نازل شده است.[36] سبط ابنجوزي كه معتقد است آيه اكمال دو بار نازل شده است، يك بار در عرفه و بار ديگر در غدير، ميگويد: آيه در هر دو مرتبط به ولايت امام علي(ع) است.[37] قندوزي حنفي(م1294ق) در ينابيع المودة آورده است: بعد اينكه پيامبر اعظم(ص)، حضرت علي(ع) را در غدير خم به ولايت منصوب كردند، آيه اكمال نازل شد.[38] با توجه به اقوال بزرگان اهلسنت مبني بر اينكه آيه درباره ولايت امام علي(ع) در غدير نازل شده است، روشن ميشود كه اسلام در غدير با نصب امام علي(ع) به ولايت كامل شد و به رضايت خداوند رسيد. بنابراين، پاسخ سؤال مذكور مشخص ميگردد و حلقه اتصال بين بعثت و مهدويت نيز معيّن ميشود و به اين ترتيب، مثلث بعثت، غدير و مهدويت و حكومت جهاني كامل ميشود. نتيجه گيري نهايي پيامبراكرم(ص) اسلام را آورد و 23سال به تبليغ آن پرداخت. اسلام در اواخر عمر شريف پيامبر به وسيله اعلان ولايت حضرت علي(ع) (پس از تعيين جانشين براي پيامبر(ص)) كامل شد و به حد رضايت پروردگار رسيد و در آخرالزمان به وسيله مهدي فاطمه(ع) بر همه اديان غالب و چيره ميگردد. پي نوشت : 1. توبه: 33؛ صف: 9. 2. زادالمسير في علم التفسير، الامام أبيالفرج جمالالدين محمدالجوزي، تحقيق: محمدبن عبدالرحمن عبدالله، دارالفكر للطباعة والنشر والتوزيع، ج3، ص290. 3. تفسير كبير فخر رازي، ج16، ص40. 4. زادالمسير، ابنجوزي، ج3، ص290. 5. توبه: 32. 6. صفوة التفاسير، محمدعلي الصابوري، دارالقرآن الكريم، بيروت، بيتا, ج1، ص532. 7. الجامع لاحكام القرآن، لأبي عبدالله محمدبن أحمد الأنصاري القرطبي، دار احياء التراث العربي، بيروت، 1405ق، ج11, ص48؛ الكشاف, زمخشري, ج4, ص99؛ أحكام القرآن, جصاص، ج5 ص334؛ تفسير ابنجزي, ص252؛ الدرالمنثورفي التفسيربالمأثور، جلالالدين عبدالرحمنبن ابيبكر السيوطي، دارالمعرفة للطباعة والنشر والتوزيع، بيتا, ج4، ص175 و ديگر مفسران... . 8. تفسير قرطبي, ج8, ص121 و ج11 ص48؛ تفسير فخر رازي، ج16، ص40؛ نور الابصار في مناقب ال بيت النبي المختار، مؤمنبن حسن مؤمن شبلبنحي، دارالحيل بيروت، 1409ق، ص228؛ البيان في اخبار صاحب الزمان، الحافظ ابيعبدالله محمدبن يوسف الكنجي الشافعي، مؤسسة النشرالاسلامي، 1417ق, باب 25, ص156. 9. تفسير كبير, فخر رازي, ج16, ص40. 10. التسهيل لعلوم التنزيل، ابنجزي الغرناطي الكلبي، دارالكتاب العربي، 1403ق، ص252. 11. تفسير طبري, ج، 14 ص215، شماره 16645؛ تفسير كبير فخر رازي، ج16, ص40؛ تفسير قرطبي ج8, ص121؛ در المنثور, ج4, ص176 12. در المنثور, ج4 ص175 13. تفسير قرطبي، ج8، ص121؛ تفسير كبير، ج16، ص40. 14. مستدرك حاكم، ج4، ص476، ح 8324. 15. تفسير طبري، ج14، ص215، شماره 166455؛ تفسير كبير، ج16، ص40؛ تفسير قرطبي، ج8، ص121؛ درالمنثور، ج4، ص176. 16. البيان في اخبار صاحب الزمان, باب 25,156. 17. تفسير قرطبي, ج11, ص48. البته راوي حديث ابنعباس است؛ عقد الدرر في اخبار المنتظر، يوسفبن يحيي مقدسي شافعي، تحقيق: دكتر عبدالفتاح محمدالحلو، انتشارات مسجد مقدس جمكران، 1416ق, ص40. 18. فرائد فوائد الفكر في الامام المهدي المنتظر، مرعيبن يوسف المقدسي الحنبلي، تحقيق: شيخ سامي الغريري، موسسه معارف اسلامي، 1421ق, ص61 ـ 64؛ عقد الدرر في اخبار صاحب المنتظر, 46ـ 41؛ الصواعق المحرقة, ج2, ص162؛ مسند احمد، احمدبن حنبل، دار صادر بيروت، بيتا, ج3, ص28. 19. تذكرة الخواص، سبط ابن الجوزي، بيروت، مؤسسة اهلالبيت، 1401ق, ص364. 20. به اجماع مفسران اهلسنت، تمكين به معناي ثبات و غلبه است. ر.ك: تفسير مقاتلبن سليمان، تحقيق احمد فريد، بيروت، دارالكتب العلمية، 1424ق، ج2، ص424؛ جامع البيان عن تأويل اي القرآن، محمد إبن جرير الطبري، بيروت، دارالفكر، 1415ق, ج18، ص211؛ تفسير السمرقندي، أبوالليث السمرقندي، تحقيق: دكتر محمود مطرجي، بيروت، دارالفكر، بيتا، ج2، ص521؛ تفسير ابن زمنين، أبي عبدالله محمدبن عبداللهبن أبي زمنين، ج3، ص242؛ تفسير الثعلبي، الثعلبي، تحقيق: ابي محمدبن عاشور، دار احياء التراث العربي، 1422ق، ج7، ص114؛ تفسير السمعاني، السمعاني، تحقيق: ياسربن ابراهيم و غنيمبن عباسبن غنيم، رياض، دار الوطن، 1418ق، ج3، ص544 ـ 545؛ تفسير البغوي، البغوي، تحقيق خالد عبدالرحمان العك، دار المعرفة، ج3، ص354؛ تفسير النسفي، ابيالبركات عبداللهبن احمدبن محمود النسفي، بيجا، بيتا، ج3، ص154؛ تفسير الرازي، الرازي، ج24، ص26 و33؛ تفسير العزبن عبد السلام، الإمام عز الدين عبدالعزيزبن عبدالسلام السلمي الدمشقي الشافعي، تحقيق: دكتر عبداللهبن ابراهيم الوهبي، بيروت، دار ابنحزم، 1416ق، ج2، ص409؛ تفسير القرطبي، القرطبي، ج12، ص300؛ تفسير البيضاوي، البيضاوي، بيروت، دار الفكر، بيتا، ج4، ص198؛ تنوير المقباس من تفسير ابن عباس، الفيروز آبادي، دار الكتب العلمية، بيتا، ص298؛ تفسير الجلالين، المحلي، السيوطي، تحقيق مروان سوار، دار المعرفة للطباعة و النشر و التوزيع، بيتا، ص467؛ تفسير أبي السعود المسمي ارشاد العقل السليم الي مزايا القرآن الكريم، أبي السعود محمدبن محمد العمادي، بيروت، دار احياء التراث العربي، بيتا، ج6، ص191؛ فتح القدير الجامع بين فني الرواية و الدراية من علم التفسير، محمدبن عليبن محمد الشوكاني، عالم الكتب، بيتا، ج4، ص47؛ أضواء البيان، الشنقيطي، تحقيق مكتب البحوث و الدراسات، بيروت، دار الفكر للطباعة والنشر، 1415ق، ج5, ص553ـ554. 21. نور: 55. 22. قرآن چنين مقامي را (يعني عدم ارتكاب هرگونه شرك از سوي انبيا) مقام عصمت ميشمارد و رسيدن به آن را در پرتو لطف الهي ميسر ميداند: زاد المسير, ابن الجوزي، ج4، ص172. بنابراين ميگوييم: صرفاً معصومان داراي اين چنين مقامي خواهند بود. 23. المصنف, ابن ابيشيبه, ج7, ص421؛ صحيح ابن حبان, ج15, ص109و ج16, ص221. 24. روح المعاني، الآلوسي، بيجا، بيتا, ج17, ص104. 25. جامع البيان، إبنجرير الطبري، ج18، ص211. 26. همان، ج18، ص211؛ تفسير الواحدي، الواحدي، ج2، ص768؛ تفسير البغوي، البغوي، ج3، ص353؛ تفسير النسفي، النسفي، ج3، ص154؛ أحكام القرآن، ابن العربي، تحقيق: محمد عبدالقادر عطا، دار الفكر للطباعة والنشر، بيتا، ج3، ص412 ـ 413؛ تفسير القرطبي، القرطبي، ج12، ص298 ـ 299؛ التسهيل لعلوم التنزيل، الغرناطي الكلبي، ج3، ص71؛ تفسير ابن كثير، ابن كثير، ج3، ص311؛ فتح القدير، الشوكاني، ج4، ص47؛ تفسير الآلوسي، الآلوسي، ج17، ص104. و... . 27. مائده : 3. 28. تفسير مقاتلبن سليمان، مقاتلبن سليمان، ج2، ص424؛ جامع البيان، إبنجرير الطبري، ج18، ص211؛ تفسير السمرقندي، أبو الليث السمرقندي، ج2، ص521؛ تفسير ابن زمنين، أبي عبدالله محمدبن عبداللهبن أبي زمنين، ج3، ص242؛ تفسير الثعلبي، الثعلبي، ج7، ص114؛ تفسير السمعاني، السمعاني، ج3، ص544 ـ 545؛ تفسير البغوي، البغوي، ج3، ص354؛ تفسير النسفي، النسفي، ج3، ص154؛ تفسير الرازي، الرازي، ج24، ص26 و33؛ تفسير العزبن عبد السلام، الإمام عز الدين عبدالعزيزبن عبد السلام السلمي الدمشقي الشافعي، ج2، ص409؛ تفسير القرطبي، القرطبي، ج12، ص300؛ تفسير البيضاوي، البيضاوي، ج4، ص198؛ تنوير المقباس من تفسير ابن عباس، الفيروز آبادي، ص298؛ تفسير الجلالين، المحلي، السيوطي، ص467؛ تفسير أبي السعود، أبي السعود، ج6، ص191؛ فتح القدير، الشوكاني، ج4، ص47؛ أضواء البيان، الشنقيطي، ج5, ص553 ـ 554. 29. مثلاً اينكه آيه در مكه و يا در اوايل هجرت در مدينه درباره صحابه نازل شده است. جامع البيان، إبنجرير الطبري، ج18، ص212؛ تفسير ثعلبي, ج7, ص115؛ احكام القرآن, ابنالعربي, ج3, ص409؛ تفسير ابن كثير, ج3, ص312ـ313؛ الدر المنثور, جلالالدين السيوطي, ج5, ص55. 30. توبه: 33. 31. تفسير القرطبي, القرطبي, ج12, ص297 . 32. التفسير الصافي، الفيض الكاشاني، تهران، مكتبة الصدر، 1416, ج3, ص444ـ445. 33. نك: مناقب عليبن ابيطالب، الامام ابي بكر احمدبن موسي لبن مردويه, ص231ـ233. 34. نك: شواهد التنزيل، الحاكم الحسكاني، تحقيق: الشيخ محمدباقر المحمودي، مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة و الارشاد الاسلامي، 1411ق, ج1, ص200ـ208. 35. درالمنثور, سيوطي, ج3, ص16ـ17. 36. نك: تفسير القرآن العظيم، ابنكثير، تحقيق يوسف عبدالرحمن المرعشلي، دار المعرفة للطباعة والنشر والتوزيع، 1412ق, ج2,ص15؛ محاسن التأويل, ج4, ص33. هر چند برخي از اهلسنت آنها را ضعيف دانسته و يا از مفتريات شيعه شناختهاند, اما اين ديدگاه مبناي علمي ندارد؛ چون افرادي كه در سلسله سند اين روايات آمدهاند, از نظر رجال شناسان اهلسنت توثيق شدهاند. به طور نمونه، علامه اميني تكتك رجال سندها را بر اساس موازين اهلسنت بررسي و توثيق كرده است: ر.ك: الغدير, ج1, ص294ـ298. 37. نك: تذكرة الخواص، ص37. 38. نك: ينابيع المودة، سليمانبن ابراهيم القندوزي، تحقيق: سيدجمال اشرف، دارالاسوة، 1416ق, ج1, ص343 و347. /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 213]
-
گوناگون
پربازدیدترینها