تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 27 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به راستى حكمتى كه در قلب منافق جا مى‏گيرد، در سينه‏اش بى‏قرارى مى‏كند تا از آن بي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816163587




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهي به سريال تلويزيوني در چشم باد + عکس ها


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

 آنچه در «در چشم باد» به نماياني، لحاظ شده است، نوعي رگه هاي ايراني- جهاني است كه در پيوند خانوادگي، دوستي، منطقه اي و قشري در هماورديهاي ميهني و هماهنگي هاي عاطفي آدم هاي داستان رخ مي نمايد.   سريال تلويزيوني «در چشم باد» ساخته مسعود جعفري جوزاني، با آن عقبه داستاني و پهناي عظيم دراماتيك در برهه هاي متنوع و مقاطع مختلف زماني و مكاني، مجموعاً فضايي را فراهم آورد تا مؤلف و كارگردانش بتواند در مديوم رسانه ايش، هم بازگويي لطيف و رندانه اي از تاريخ معاصر در- مقاطعي متنوع و متنافر، اما متناظر- داشته باشد و هم در يك بسط و گسترش دراماتيك به جلوه هايي از شخصيت پردازي داستاني آنهم در مختصات سريالي دست بزند. آنچه در مجموعه هاي نظير «در چشم باد» همانند پاشنه آشيل، فرصتي براي انواع و اقسام موفقيت ها و يا ابتلائات را فراهم مي آورد همين تلاقي ميان روايتگري تاريخي و بيان تصويري درام است. پابندي به تاريخ واستنادات اصيل و بي رحم آن از طرفي و نيازها و محدوديت ها و مختصات دراماتيك از سوي ديگر، موقعيتي براي كارگردان و نويسنده فراهم مي آورد كه سهل و ممتنع مي نمايد و دشواري ها و كاتاليزورهاي خاص خود را دارد. بار درام و داستان مي تواند بيان تاريخي را فراتر از استنادات صرف، به نوعي بازگويي مهيج تبديل كند و تاريخ و فراز و فرودهاي آن هم اين قدرت را داراست كه به روايت و درام جانمايه هايي غني و مواد خامي معتبر و البته پرمايه بيافزايد. اما اينكه سريال «در چشم باد» تا چه حد توانسته است به اين دادوستد والا و مانا، دل بدهد و توفيق و فرجامي قابل قبول و قدر بيابد، جاي بحث دارد. از جمله ويژگي هاي اين سريال به واقع حجيم و عظيم، يكي، برهه هاي متنوع و متدرج تاريخي آن است. ديگري شخصيت هاي تاريخي مربوط به آن دورانها است. سوم، پيوند ميان بار دراماتيك و شخصيت ها و قالب سازي هاي تيپيك و تشخص هاي داستاني در كنار ساير سخت افزارهاي تصويري است كه البته در اين مجموعه برخوردار از نوعي رنگ آميزي جلوه دهنده است كه هم در انتخاب لوكيشن ها و هم در نشانه گذاري بازيگران و لهجه و منش و قوم و قبيله آنها مصروف داشته شده است. آنچه در «در چشم باد» به نماياني، لحاظ شده است، نوعي رگه هاي ايراني- جهاني است كه در پيوند خانوادگي، دوستي، منطقه اي و قشري در هماورديهاي ميهني و هماهنگي هاي عاطفي آدم هاي داستان رخ مي نمايد. مثلا چيدمان آن شخصيت زن تاجيك در كنار هم آغوشي هاي معصومانه و بازي هاي كودكانه دخترك و پسرك همسايه و پيوند داستاني آنها در نحوه اي از روايت گرم ايراني در عين رهيافت به روايت تاريخي، همچون فرازهاي مهم و زيبا و نوستالژيك زندگي سردار ميرزا كوچك خان جنگلي و يارانش، به نوعي تصويرسازي ملهم از رنگ آميزي معاشقي و پرداخت ايرانيزه شده داستانگويي هاليوودي پرداخته است. اين نحوه پردازش، در انتخاب لوكيشن ها، حركت دوربين ها و چيدمان عناصرروايي و شخصيت هاي خلق شده در درام خودنمايي مي كند. به خوبي مي توان لهجه گرم و گيرا و جذاب آن بانوي تاجيك را در كشاكش داستان كاملاً ميهني - ايراني كه در فرازهاي برهه ميرزاكوچك خان جنگلي، روايت مي شود، نوعي تشخص بخشي تصويري دانست كه كارگردان، عامدانه و عالمانه به انتخاب آن دست زده است و به توفيقي درخور در جذب مخاطب فارسي زبان رسيده است. همان گونه كه اشاره كرديم، تلاقي ميان درام و تاريخ، پاشنه آشيل تلاش كارگردان است كه هم مي تواند سكوي پرش او باشد در ارتقاء كيفي و كمي اثرش و هم دره سقوط او در دفرمي و بد تركيبي محتوا و ساختار تصويرش. روايت تاريخ ايران، آنهم در سه دوره، با اين متريال بالا و حجم فوق العاده و گسترش و پوشش و كميت حيرت آور و البته آن همه فراز و فرودهاي متنوع و تلخ و شيرين، جاي اين پدافند غيرعامل را براي كارگردان فراهم مي آورد كه علم آوري اش را در تدقيق و مطالعه تاريخي در كنار فهم و معرفت و قدرت تفكر و تخيلش در اينكه كدام بخش ها و كدام شخصيت ها و كدام فرازهاي تاريخي را انتخاب كند كه بتواند در بستر آن به روايت مطلوبش و شخصيت پردازي هاي داستانيش دست بزند و اين تلفيق را به درستي و راستي، از آب درآورد. چرا دوران ميرزاكوچك جنگلي و چگونه؟ با كدام ساخت و ساختار؟ چرا مشروطه؟ كه پيش از اين، هم درباره ميرزاي جنگلي، سريال مختص و خوبي داشته ايم (كار بهروز افخمي) و هم درباره مشروطه و پيش و پس از آن و تبعات و حواشي و تاثير و تاثرات تاريخي و اجتماعي و فرهنگي و هنري آن. جعفري جوزاني با كدام اولويت ها و با كدام سنجش ها، به اين قطعيت رسيده است كه بايد اين دوران ها و اين كاراكترهاي واقعي را در بطن حقيقت مضموني مورد علاقه اش، با اين فيلمنامه، به تصوير بكشاند؟ اما نكته ديگر درباره اين اثر، چگونگي امتداد روايت و ميزان حفظ يكدستي روايت داستان است. پيش از اين در مجموعه سريال هاي سيما، شاهد اثري بوده ايم كه يكي از شاخصه هايش حفظ ريتم متناسب و روند كاملا متعادل و خوش ريتم روايت بود؛ «كيف انگليسي» ساخته ضياءالدين دري كه توانست در جمله بهترين آثار تاريخي كه البته مضامين دراماتيك و شخصيت پردازي هاي داستاني اش، بسيار پررنگ تر از اقرانش بود و شمه اي باريك و ردي كم رنگ از وقايع تاريخي در آن ديده مي شد و اصل، درام بود و كاراكترها و نه تاريخ. اما اين درهم تنيدگي آنچنان خوش رنگ و متناسب و جذاب و درهم جوشيده، به پيوست ساير عناصر حرفه اي ساختاري به نمايش درآمد كه اثر را جاودانه و در ذهنها ماندگار و حتي تبديل به خاطره اي بكر و يگانه كرد. واقعيت آنست كه «در چشم باد» نه آنچنان كه متوقع بوديم و بايد و شايد از يگانگي و درهم تنيدگي برخوردار است و نه از آن ريتم و جذابيت. برخي كاراكترها بدون رسيدن به شخصيت، در همان «تيپ» بودن ماندگار شده اند و برخي وقايع در نوعي ناپختگي روايي، شكل و شمايل مبتديانه دارد. موسيقي حجيم است؛ زيباست، اما بعضاً خوش نمي نشيند و گاه، ساز خودش را، مستقل و بي اعتنا به ساير مؤلفه هاي تصويري مي نوازد و مي رود. گريم ها، در بعضي موارد- في المثل، همسر آن زن تاجيك- چندان نچسب و زمخت است و بازي ها، گاه نامتجانس. ديالوگ ها و آدم هايش، در برخي سكانس ها، در محور روايت نيست و گاه به تسويه حساب هاي معرفتي و اداء بيانيه هاي سياسي- هنري وامدارتر است تا حفظ تعادل و فرم روايت. كه اين يكي البته اپيدمي است در ساير مجموعه هاي اين چنيني ايراني. با اين همه اما «در چشم باد» تداعي كننده ويژگي هاي بكر و خلاقه و ماندگاريست كه آثار پيشين كارگردان در قاب خاطره تصويري ما نقش داد و حك نمود. هنوز و پس از چند دهه، فيلم سترگ و عزيز «شير سنگي» به عنوان نماد و نمود سينماي ملي در كارنامه جعفري جوزاني، مي درخشد و بر گذشته سينماي ما مي تابد. در نوشته هاي آينده، باز هم به بررسي جوانب ديگري از سريال عظيم و قابل توجه «در چشم باد» خواهيم پرداخت و در بررسي ساختار و محتواي اثر، به نقد مؤلفه هاي متنوع تصويري و پرداخت هاي خاص تاريخي اش توجه خواهيم داد.   منبع: كيهان         /1001/





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 292]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن