تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):برترین عبادت مداومت نمودن بر تفکر درباره خداوند و قدرت اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833127831




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ارتباط هوس آلود دختر 21 ساله با دوست پدرش / پدر از دختر را در مسیر کثیفی انداخته بود


واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:



ارتباط هوس آلود دختر 21 ساله با دوست پدرش / پدر از دختر را در مسیر کثیفی انداخته بود
روز نو : دختر جوانی که برای تسکین دندان‌درد به توصیه پدر معتادش تن به مصرف موادمخدر داده بود، پس از چند سال در حین فرار و رفتن به پاتوق معتادان، هنگام سرقت، دستگیر شد.
سمانه ٢١ساله است؛ اما چهره‌اش ١٠سال پیرتر نشان می‌دهد. او به‌جرم سرقت دستگیر شده است. برایم باورش سخت است که دختری به سن‌وسال او بتواند چنین‌زندگی به‌هم‌ریخته‌ای داشته باشد؛ اما او مقابلم نشسته، پس حضور دارد و به قول خودش دختران و پسران زیادی مثل خودش را می‌شناسد که در کوچه‌پس‌کوچه‌های این شهر زندگی می‌کنند و شبیه او هستند.
ماموران کلانتری۳۹ مشهد در پیگیری پرونده سرقت‌های خیابانی، او را شناسایی و در خانه مجردی دوستش دستگیر می‌کنند. این دختر با زن معتاد ٢۴ساله دیگری هم‌خانه می شود و آن ها برای رسیدن به مواد، دست‌ به سرقت می‌زدند.
سمانه خسته‌تر از آن است که تقاضای گفتگویم را رد کند و بدون هیچ‌گونه مقدمه‌چینی می‌گوید: «بچه بزرگ خانواده هستم و مواد صنعتی می‌کشم. پدرم معتادم کرد. ٣سال قبل برایش بساط مواد‌مخدر می‌چیدم و پای درد‌دل‌های ناتمامش می‌نشستم. اولین‌بار به‌خاطر دندان‌درد سیگار کشیدم؛ اما بی‌اثر بود. پدرم گفت چند پک دود تریاک، مُسکن درد دندانت است. چند بار دیگر هم به‌خاطر بیماری، مواد زدم. بدنم آرام می‌شد و حس بی‌خیالی‌اش برایم خوشایند بود. من به سیگار و تریاک، ‌اعتیاد پیدا کردم. یک روز از کیف مادرم پول دزدیدم و رفتم تریاک بخرم که دستگیر شدم. پدرم فهمید معتاد شده‌ام و مسئولیت مواد را گردن گرفت و گفت از من خواسته برایش مواد بخرم.»
دختر جوان که مشخص بود خماری اذیتش می‌کند، پس از چند خمیازه ادامه می‌دهد: «پدرم رازم را حفظ کرد و اجازه نداد مادرم بویی از ماجرا ببرد. این‌طوری بود که از پدرم یک قهرمان بامرام در ذهنم ساخته بودم. او شیشه می‌کشید و پسر دوستش که مواد برایش تهیه می‌کرد، خواستگارم از آب در‌آمد. پدرم نگران آینده‌ام بود و نمی‌خواست مثل خودش بشوم و به‌همین‌خاطر به خواستگارم جواب رد داد. اینکه خودش معتاد بود؛ اما سعی می‌کرد مرا ترک بدهد، ولی فایده‌ای نداشت. مدام می‌گفت چای‌نبات بخور تا گرم بشوی و زور و قوه پیدا کنی و بتوانی با استخوان‌درد خماری مواد بجنگی.»
او از لیوانی که مقابلش بود، کمی آب می‌خورد و پس از چند سرفه کوتاه و بی‌صدا، می‌گوید: «من نمی‌توانستم طاقت بیاورم، دست آخر هم چون از عهده هزینه‌های مواد‌مخدرم برنمی‌آمدیم، پدرم گفت مصرف خودش را کم می‌کند و مرا شریک دودش می‌سازد. این‌طوری بود که به‌قول‌معروف هم‌پک شدیم. شیشه زورش از تریاک خیلی بیشتر بود و آرامم می‌کرد؛ اما خیلی زودتر از چیزی که فکر می‌کردم، مرا ازخودبیخود کرد و از ریخت‌وقیافه انداخت. یک سال گذشت تا اینکه مادرم فهمید چه گندی زده‌ام. سرگشته بود و پدرم را نفرین می‌کرد. مادر از آن به بعد اصرار می کرد و می‌گفت به هر قیمتی شده باید ترک‌اعتیاد کنم. او در اولین‌گام، طلاقش را از پدرم گرفت. می‌گفت نگران دو خواهر دیگرم است که مبادا بلایی سر آن‌ها بیاید. با اینکه قرار بود با مادرم زندگی کنم و دایی‌ام خرج زندگی‌مان را برعهده گرفته بود، اما با پدرم قطع ارتباط نکردم. اراده‌ای برایم نمانده بود و نمی‌توانستم ترک کنم. برای همین به دیدن پدرم می‌رفتم و با هم مواد می‌کشیدیم. در این رفت‌وآمدها با دوست پدرم که او هم معتاد بود، رابطه برقرار کردم. حداقل با این رابطه، غم تهیه مواد نداشتم و تقریبا مستقل شده بودم. مادرم که نسبت به حرکات و رفتارم مشکوک شده بود، متوجه کارهایم شد.
دیگر جایی در خانه‌اش نداشتم که فرار کردم و به خانه زنی رفتم که تنها زندگی می‌کرد. پدرم چندبار قبلا مرا برای تهیه مواد به سراغ این زن فرستاده بود. چندماه از حضورم در خانه او می‌گذرد. ما برای هزینه‌های مواد‌مخدر دزدی می‌کردیم که این‌بار قانون به سراغمان آمد.




تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۵۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن