واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: مهرهسوزي مديريتي در ورزش
هنوز بعد از گذشت ساليان سال، نميتوان پاسخ درستي به اين سؤال داد كه انتخابها در فوتبال بر چه پايه و اصولي انجام ميشود.
نویسنده : دنيا حيدري
هنوز بعد از گذشت ساليان سال، نميتوان پاسخ درستي به اين سؤال داد كه انتخابها در فوتبال بر چه پايه و اصولي انجام ميشود. شايد به اين دليل كه انتخابها در فوتبال، هيچ قاعده و قانوي يا پايه و اساسي ندارد كه اگر غير از اين بود، بعد از اين همه سال آزمون و خطا، بايد تجربياتي در اين زمينه به دست ميآمد كه ديگر كمتر شاهد اتفاقات ناگوار از جمله خانهنشيني مديران كارآمد و سوختن مديراني با كارنامههاي موفق باشيم. هر كه را بهر كاري ساختن، در انتخابهاي مديران و مسئولان فوتبال كمترين كاربردي ندارد. به طوريكه هرازچندگاهي شاهد دستدرازي مسئولان بالارتبه به مديران كارآمد و با كارنامه در گوشه و كنار ورزش و نشاندن آنها روي صندليهاي فوتبالي هستيم. مديراني كه در جايگاه خود بسيار توانمند هستند و عملكرد خوب و درخشاني دارند يا حداقل آنكه روي يك خط ممتد حركت ميكنند و اگر سود چشمگيري هم نداشته باشند، بازده آنها ضرر و زيان هم نيست، اما يك تغيير ناگهاني و سوق دادن همين مديران موفق به سوي فوتبال به بهانه استفاده از تجربيات آنان در زمينهاي ديگر و صدالبته كاملاً متفاوت، اتفاقاتي را رقم ميزند كه شوكهكننده و اعجابآور است.
افشارزاده، مديرعامل بركنار شده استقلال يكي از محرزترين مديري است كه از كميته ملي المپيك، به صندلي مديريتي يكي از پرطرفدارترين تيمهاي فوتبالي انتقال داده شد. مديري كه در كميته ملي المپيك كارنامه پربار و قابل قبولي داشت و جزو نخستين نفراتي بود كه براي رتق و فتق امور، در محل كار خود حاضر ميشد و با برنامهاي دقيق و حساب شده كارها را دنبال ميكرد. اما افشارزاده استقلال، كمترين شباهتي به دبيركل كميته ملي المپيك نداشت. مديري كه نه فقط ريتم كاري كه حتي ادبيات رفتاري و گفتاري او نيز در فوتبال به تاراج رفت و دستخوش تغييراتي فاحش شد. البته نميتوان افشارزاده را بابت تغييرات غيرقابل هضمي كه در استقلال داشت زير سؤال برد يا مؤاخذه كرد. مشكل نه از افشارزاده كه از سيستم مديريت ورزش است كه با مهرهچيني اشتباه، مديران موفق خود را به مهرههايي سوخته تبديل ميكند و بسياري از آنان را نيز خانهنشين كرد.
افشارزاده يا امثال او، مديران موفق و كاربلدي هستند با كارنامهاي مشخص و قابل قبول، اما اين كارنامه دليلي نميشود كه آنها بتوانند در فوتبال هم همانگونه كه در ساير نقاط ورزش موفق بودند، موفق شوند. در واقع جابهجاييهايي به اين شكل، مثل انداختن توپ به زمين ديگري است و شانه خالي كردن از بار مسئوليت و انداختن آن به دوش مديراني كه وجهه قابل قبول و كارنامهاي پروپيماني دارند اما واقعيت اين است كه نميتوان انتظار داشت اگر مديري در يك زمينه موفق است و دستاوردهاي خوبي دارد، در همه زمينهها بتواند اين توانايي را از خود به نمايش بگذارد. آن هم وقتي پاي فوتبالي در ميان است كه بزرگان خود اين رشته را نيز به راحتي ميبلعد و به ورطه نابودي ميكشاند.
سالهاي سال است كه مديران فوتبالي، به خصوص در باشگاهها براساس اصولي غيرقابل توجيه انتخاب ميشوند. يكي از ستاد سوخت ميآيد، شايد به دليل اتو كشيده بودنش و ديگري از كميته ملي المپيك. يكي سردار است و آن ديگري مديري موفق در ارگاني كه شايد بسياري حتي نام آن را هم نشنيده باشند. يكي هم دستش به دهانش ميرسد، البته كمي بيشتر از مردم عادي و با وعدهها و شايد هم نشستهايش دور از چشم اصحاب رسانه قول صندلي مديريتي در فوتبال را ميگيرد. برخي هم با استفاده از اين آشفتهبازار، ره صد ساله را يك شبه طي كرده و با حضور در بين بزرگان فوتبال، برنامههاي بلندمدتي ميريزند و نقشهها براي نشستن روي صندلي مديريتي فوتبال ميكشند كه اگر اين صندلي از آن يكي از تيمهاي مطرح باشد كه ديگر چه بهتر! اما نتيجه يكي است. چه موفق و چه ناموفق، چه شناخته شده يا ناشناس، نتيجه همه اين انتخابهايي نامعقول منفي است و جز ضرر و زيان دوطرفه ندارد. ضرر و زياني كه البته گاهي مديري موفق و كارآمد را كه ميتواند ساليان سال در ورزش دست آوردهاي مهمي داشته باشد را به مهرهاي سوخته تبديل كند و اين بدترين قسمت ماجراست در كنار اتفاقات ناگواري كه هر ساله بر اساس اين تصميمات و انتخابهاي بيپايه و اساس براي فوتبال رخ ميدهد، اما هيچ يك از اين تجربيات تلخ و ثابت شده دليلي نميشود كه مرتبه بعد، انتخابها اندكي اصوليتر باشد يا حداقل مديري ديگر را به ورطه نابودي نكشاند و به مهرهاي سوخته تبديل نكند و ضرر آن حداقل يك طرفه باشد و مثل هميشه تنها گريبان فوتبال را بگيرد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]