واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری پانا: یادشان بخیر؛ یاد همه آنهایی که دیروز بودند و امروز نه! در واپسین پنجشنبه سال آرامستانها به رسم برپایی سنت دیرینه «پنجشنبه آخر سال» پر میشود از حضور ما زندگان، حضوری توام با ابرهای اسفند ماه و زمستانی که روزهای آخر بودنش را نفس میکشد و بهاری که بیتاب آمدن است.
۱۳۹۵ يکشنبه ۱۰ مرداد ساعت 12:53
پنجشنبه آخر سال، دلت میماند که دلگیر شود از نبودن آنهایی که دوستشان داری و یا خوشحال شود از بیتابی بهاری که میخواهد بار دیگر همه رستنیهای سبز رنگش را به تو هدیه کند! مبهوت و سرگردان میمانی از این کنتراست بزرگ معنوی خالق بیهمتا، همانی کنتراستی که در حکمت خداوندی ریشه دارد، همانی که بارها و بارها از کودکی برایمان قصه گفتند «یکی بود یکی نبود» و حالا این تویی که این قصهات را برای دیگری همان گونه آغاز میکنی که یکی بود و یکی نبود. آرامستانها پر است از «حمد و سوره» هایی که بر زبان میرانیم، پر است از حسرتهایی که برای نبودن عزیزی کشیده میشود و به حرمت حکمت خداوند با گفتن «هر چه حکمت اوست» فرو مینشیند. حالا که بوی عید سبزتر از سبزههایی که مادر از یکماه پیش سبزشان کرده، به مشام میرسد، انگار دلمان خیلی بیشتر میگیرد از نبودنهایی که به بودنشان عادت داشتیم! دلمان میگیرد برای آنها که خاک را در آغوش دارند و انگار به هر رستی و سبزهای نزدیکترند! آخرین پنجشبه سال. دلت برای مادرت تنگ میشود، برای پدرت برای فرزندت؟! حق داری دلتنگ باشی! حق داری دلتنگیات را با اشکی از چهره فرو بنشانی و خودت را به قدرت وصف نشدنی «رویا» بسپاری و به یاد همه خاطراتت با اویی که امسال عید در کنارت نیست، لبخند بزن.
پنجشنبه آخر سال، میگویند این روزها خفتگان ابدی در خاک بوی آرد تفت داده، گلاب و زعفران را حس میکنند و چشم به راه میمانند تا بروی به خانه از جنس خاک و سنگشان. به سراغ من اگر میآیید نرم و آهسته بیایید … شعر زیبای سهراب یادم میآید وقتی سبزههای روبان قرمز را بالای مزارها میبینم، آری بیشتر یاد این شعر سهراب میافتم وقتی مادری را میبینم که با چشمی اشک آلود با گلاب سنگ مزار فرزندش را میشوید! شاید بشود شعر سهراب را جوری دیگر برایشان بخوانیم، «به سراغ من اگر میآیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من به سراغ من اگر می آیید قل هو والله را بر زبان جاری کنید به سراغ من اگر میآیید با گلابی سنگ مزارم را تر کنید به سراغ من اگر میآیید…» این پنجشنبه آخر سال هم به دیدارشان میرویم، دیدار آنهایی که چشم انتظاری شان را نمی بینیم و صدایشان را نمیشنویم. یادشان بخیر. یاد همه آنهایی که دیروز بودند و امروز نه، همه آنهایی که پارسال رخت و لباس عید خریدند و امسال نه، هم آنهایی که لحظه تحویل سال صورتشان را بوسیدیم و عید زمان را تبریک گفتیم و امسال تنها با خواندن فاتحه ای یادشان می کنیم. زندگی میهمانی و جشن آمدنها و رفتنهایمان است. واقعیتی که بی شک روح و دلمان را میآزارد. کاش دلمان خوش باشد از یادگاریهای بزرگی که در دنیا باقی میگذاریم و کوله بار پری که با خود به آخرت میبریم.
آسیه چهار باغی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری پانا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]