تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سكوت مؤمن تفكر و سكوت منافق غفلت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816767134




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مدال گمنامي را در خان‌طومان به گردن آويخت


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: مدال گمنامي را در خان‌طومان به گردن آويخت
شهيد اميرعلي محمديان كه از مفقودين نبرد در خان‌طومان است، جواني دهه هفتادي بود كه با وجود مخالفت مسئولان محل خدمتش در سپاه، از محل كارش مرخصي مي‌گيرد و داوطلبانه عازم آن سوي مرزها مي‌شود.
نویسنده : محبوبه قرباني 


اتفاق عجيبي است كه روز بازنشستگي يك رزمنده سپاهي، پسرش همان روز عازم جهاد در سوريه مي‌شود و به نوعي نمي‌گذارد اسلحه پدر بر زمين بماند. شهيد اميرعلي محمديان كه از مفقودين نبرد در خان‌طومان است، جواني دهه هفتادي بود كه با وجود مخالفت مسئولان محل خدمتش در سپاه، از محل كارش مرخصي مي‌گيرد و داوطلبانه عازم آن سوي مرزها مي‌شود. در حالي كه پيكر شهيد اميرعلي محمديان هنوز مهمان سرزمين شام است، گفت‌وگوي ما با علي محمديان پدر شهيد را پيش رو داريد. او كه مي‌گفت اميرعلي از من سبقت گرفت و شهادت پاداش تلاشي بود كه براي اخلاق و اعتقادات مذهبي‌اش داشت.
گويا شما هم از رزمندگان دفاع مقدس بوديد، اميرعلي چندمين فرزندتان است؟
من متولد سال 43 هستم و از ابتدا در بسيج فعال بودم و بعد از ديپلم در جبهه و عمليات‌هايي چون طلائيه، خيبر،‌ بدر و... شركت داشتم. بعد از 25 ماه خدمت در جبهه‌ها به عضويت سپاه درآمدم. سه فرزند پسر دارم كه اميرعلي اولين فرزندم متولد 1371 بود.
چطور فرزندي بود؟
خيلي شاداب، فعال و شوخ بود. بسيار مهربان و دلسوز. هميشه خنده روي لب‌هايش  بود و ارتباطش با اطرافيان حتي با برادرهايش مثل يك دوست بود. به بزرگ‌ترها بي‌احترامي نمي‌كرد و اكثر اقوام او را مثل فرزند خودشان دوست داشتند. در هيئت محل و مسجد فعال بود و فعاليت‌هايش از اواخر راهنمايي جدي‌تر شد. بيشتر وقتش در پايگاه بسيج مي‌گذشت. چند سال آخر هم مسئول پايگاه شد و در اردوهاي فرهنگي مثل راهيان نور از اعضاي اصلي اردو بود و كل عيدش را در اردو مي‌گذراند. پسرم از تعزيه‌خوان‌هاي ظهر عاشورا هم بود. در آخرين محرم يك ايستگاه صلواتي براي عزادارها زد و خودش مديريت آن را برعهده داشت.
شما كه سال‌هاي دفاع مقدس را در جبهه‌ها حضور داشتيد و كنار رزمندگان بوديد چه فرقي بين رزمندگان ديروز و امروز مي‌بينيد؟
در ابتدا بگويم اميرعلي از من كه سال‌ها در جنگ بودم سبقت گرفت و شهادت پاداش تلاشي بود كه براي اخلاق و مذهبش كشيده بود. كاري كه متأسفانه امروز در جوان‌ها كم ديده مي‌شود. در دوران دفاع مقدس از يك محل تعداد زيادي اعزام مي‌شدند و جنگ در سرزمين خودمان بود به همين دليل انتخاب و تصميم براي رفتن عادي‌تر مي‌شد اما امروز تصميم براي رفتن و دفاع در آن سوي مرزها اعتقاد محكم‌تري مي‌خواهد و انتخاب اين راه سخت‌ است. اميرعلي به قدري به تصميمش ايمان داشت و مصر بود كه همه تلاشش را براي اعزام انجام داد. او وقتي از اعزام محل كارش نااميد شد مرخصي گرفت و داوطلبانه راهي دفاع از حرم شد.
مخالف اعزامش نبوديد؟
پسرم وقتي ديپلمش را گرفت، به عضويت سپاه درآمد و به كارش علاقه زيادي داشت. بعد كه بحث جبهه مقاومت اسلامي پيش آمد، حدود دو سالي مي‌شد كه پيگير اعزامش بود. اما خانواده چيزي نمي‌دانست. وقتي موضوع را با ما در ميان گذاشت مخالف بوديم ولي او ما را با صحبت‌هايش آرام و راضي كرد. به من مي‌گفت مگر خود شما در دوران دفاع مقدس توانستيد بي‌تفاوت باشيد كه من الان بي‌خيال باشم. مادرش را هم به مدد حضرت زينب و وصف خلقيات بي‌بي راضي كرد. مي‌گفت مگر براي خانمي كه همه فرزندانش و عزيزانش را فداي دين كرده مي‌شود بايد فقط گريه كرد ولي مدافع حرمش نشد. اميرعلي در تاريخ 13/10/94 اعزام شد. تاريخي كه مصادف با بازنشستگي من بود. لحظه اعزام، شوق رفتنش همه غم و اندوه را از ما دور كرد.
در چندمين اعزام و چگونه به شهادت رسيد؟
اميرعلي متولد دهه 70 بود و فرمانده‌اش به خاطر سن كم اجازه گرفتن اسلحه را به او نداد و كارهاي آماري را به او سپرده بود اما غافل از اينكه اميرعلي آن قدر خودش را پرورش داده بود كه نتوانست طاقت بياورد و بنابراين اسلحه را برمي‌دارد و به معركه مي‌رود. در منطقه حلب 21 عمليات همزمان آغاز مي‌شود. او در يكي از اين عمليات‌ها پايش پيچ مي‌خورد اما اجازه نمي‌دهد كه دوستانش معطل شوند. همرزمانش به اصرار اميرعلي او را ترك مي‌كنند و پسرم در همان‌جا مي‌ماند. پيكرش هنوز برنگشته است اما تأييديه شهادتش چندماه بعد در تاريخ 17/1/95 اعلام رسمي ‌شد. بعدها مادرش اعتراف كرد كه مفقود شدن آرزوي اميرعلي بود و اين آرزو را قبل از رفتنش به مادرش گفته بود. بعد از خبر قطعي يادواره‌هايي براي او در مسجد جامع امام حسن(ع)، هيئت انصارالعباس(ع)، پايگاه حضرت زينب(س)، پايگاه يادگار امام و حسينيه سپاه شهرستان قروه برگزار شد. من چند فرزند ديگر دارم و هرجا لازم باشد دردانه‌‌هايم در خدمت اسلام و دفاع از حريم اسلام هستند.


منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 129]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن