تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس به خدا توكل كند، خداوند هزينه او را كفايت مى كند و از جايى كه گمان نمى برد ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816967135




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خدمت شاه عباس به ایران با فتح مازندران


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


خدمت شاه عباس به ایران با فتح مازندران وبلاگ > جعفریان، رسول - سیاست همیشه ترکیبی از عقل و جنگ و خدمت و فریب و اصولا همه عناصری است که هر لحظه یکی از آنها بکار می آید و باید ترکیب و معجونی از آن درست کرد که رنگ و طعم آن هم خوشایند باشد. به این اقدام خدمتگرانه شاه عباس در باره مازندران نگاه کنید. همه اینها در آن هست و البته خدمتی شایسته هم بشمار می آید.

  مقدمه
مازندران طی قرنها، در تیول طوایف مختلف بود و هر بار که پادشاهی قصد فتح آن دیار را می کرد، چاره ای جز استفاده از امیران محلی و ابقای آنان را نداشت. بدین ترتیب، مازندان هیچ گاه درست به بدنه ایران وصل نشد. این وضع حتی در باره تیمور هم که فاتح عالم لقب گرفت، صادق بود. اواخر دوره تیمور، یعنی اوائل قرن نهم هجری، کیومرث بن بیستون (807 _ 857) با زحمت تمام، بخش میانی مازندران یا به عبارت درست تر، مازندران غربی را در اختیار گرفته، در منطقه رستمدار (شامل نور و کُجور) حاکم شد. با درگذشت او، ولایتش میان فرزندانش اسکندر و کاوس (و سپس جهانگیر فرزند کاوس) تقسیم شد. از این زمان تا اوائل قرن یازدهم هجری، این منطقه در اختیار این دو خاندان بود.
شاه عباس (سلطنت از 996 ـ 1038) که اراده متحد کردن ایران را داشت، و این یکی از مهم ترین خدمات وی به ایران است، مصمم شد تا امیران رستمدار و نور را هم از سر راه یکپارچه کردن ایران بردارد. این زمان بهمن بن کیومرث بن کاوس که از احفاد کیومرث بن بیستون بود، و البته چند امیر خرد دیگر، حکمرانی داشت. این بهمن مدتها با شاه عباس و سیاست های او برای خاضع کردن وی، بازی می کرد.
این بود تا در سال 1005 شاه عباس، با فرستادن فرهاد خان، و محاصره و فتح قلعه نور، بساط قدرت او را جمع کرد. عبارت نخست اسکندر بیک برای نقل روایت فتح آن دیار این است: «ملك بهمن ولد ملك كيومرث بن كاووس است از احفاد كيومرث بن بيستون بن گستهم كه در عهد امير تيمور گوركان والى كل رستمدار و كوتوال قلعه نور بوده و بعد از فوت او ولايت رستمدار ميانه دو پسر او جهانگير و اسكندر قسمت شده بود يك حصه نور و توابع و يك حصه كجور و مضافات اوست و هميشه آن آن قسمت ميانه اولاد ايشان معتبر بود». (تاریخ عالم آرای عباسی: ج 2، قسمت اول، ص 521).
در این ماجرا، ملک بهمن دستگیر شده نزد شاه عباس آورده شده و اوائل سال 1006 به قتل رسید.
این روزها که اندکی در باره خاندان پادوسپانیان بررسی می کردم، یک نوشته دو صفحه ای در یک منبع خطی در باره فتح قلعه نور توسط شاه عباس دیدم. نمی دانم کسی آن را تصحیح و چاپ کرده است یا خیر، و الان هم کتاب مرحوم ستوده (از آستارا تا استرآباد جلد سوم که مربوط به غرب مازندران است) و منابع دیگر در اختیارم نیست تا نگاه کنم، اما فکر کردم آن را تایپ کرده در اینجا بگذارم. خوبی اینترنت همین است که اگر کسی در گوشه ا ی از دنیا کلمه ای را که در این متن باشد بزند، می تواند بفهمد چاپ شده است یا خیر.
در میان نکاتی که در این نوشته آمده و برایم قابل توجه بود، این ادعا در ذیل نوشته است که در سال 1008 یعنی دو سال بعد از این ماجرا، سنگی از بالای قلعه نور به پایین افتاد که خبر از ظهور شاه عباس و فتح همه آفاق به دست او را می داد. در این سنگ، شعری هم بوده که لابد ماده تاریخ است.
استفاده از این فریب کاری های شبه مذهبی، برای عامه مردم بسیار مهم بود. آنها همیشه و همیشه، با این قبیل امور به راحتی فریب می خورند و حتی برایش جان هم می دهند. ممکن است شاه عباس تمایلی به جعل این مطالب نداشته باشد، اما اطرافیان که برای رضای خدا و نفوذ بیشتر دست به این جعل ها بزنند فراوانند و این هم نمونه ای از هزاران.
در عین حال، این یادداشت تاریخی، برای تاریخ صفوی و منطقه نور جالب است و اگر دوستان و پژوهشیانی که در این باره کار می کنند، ندیده باشند سودمند خواهد بود. اگر هم دیده اند که باید این جهل را که خبری از نشر آن نداشتم، بر بنده ببخشید و گناه را گردن کسانی بگذارند که زمینه دیجیتالیزه شدن تمامی متون تاریخی ایران از کتاب و رساله و گزارش را نمی دهند که وقت دیگران گرفته نشود و تحقیق هزار قدم جلوتر برود. زبانم مو در آورد و انگشتم شکست از بس گفتم و نوشتم (یعنی تایپ کردم) اما دریغ از یک جواب مساعد فراگیر. این یادداشت در نسخه 2665 کتابخانه مجلس فریم های 263 و 264 است. از انتهای متن بر می آید که این گزارش از فتح قلعه نور در سال 1008 نوشته شده است. مجموعه را در اختیار نداشتم ببینم نامی برای مولف یافت می شود یا خیر. اسکندر بیک تاریخ رخداد را 1005 نوشته اما در این متن 1006 آمده است. البته اسکندر بیک هم قتل ملک بهمن را اوائل سال 1006 نوشته است. اغلاطی در متن بود که بسیار اندک بود و اصلاح شد. چند بیت شعر هم هست که اشکالاتی داشت و دو سه مورد آن با مقایسه با متون دیگر اصلاح مختصر شد. خدای بزرگ این بنده عاصی خود را ببخشاید که وقتش را برای اموری می گذارد که نمی داند در قیامت با آن چطور رفتار خواهد شد. رساله در فتح قلعه نور
نقل است از اکابر که قلعه نور در ولایت رستمدار در [از] زمان حکومت و اوان سلطنت فریدون فرخ [است] که تخمینا دو هزار و چهارده سالست بلکه [ = اگر] زیاده نباشد؛ چون آن ولایت از رفعت جبال و کثرت اشجار و بسیاری انهار، سخترین ممالک دارالمرز است؛ و آن حصن آسمان پیوند را بلندی و عروج پایه، به منزله ای است که کوتوال زمان او همواره با پاسبانان حصار فلک نیلگون دم موافقت و لاف مصادقت می زنند، و از صعوبت و دشواری او متانت و استواری دراین زمان دور و دراز با وجود قلّت عساکر مرز و بوم از حادثات زمان مامون و آن بنای شدید البنیان از آفتاب دوران مصون، و تصرف والیان آن مملکت اباً عن جد مانده، و بسیاری دلیران و گردنکشان [که] نخل تمنا و تخم آرزو[ی] ضبط و تصرف آن را در مزرعه دل کاشته، لشکر آرایی کرده اند، جز خار حسرت چیزی حاصل نگشت، و همیشه یاغیان گیلان و مازندران آن را مناص و مفر [شاید: مقر] خود ساخته، باعث تفرقه و موجب خسارت بلاد و عباد بود، خصوصا تجار و مترددین را که سبب آبادانی ملک و ملتند، عبور از آنجا متعذر بود.
چون لوای سلطنت و اقبال و رایات سعادت داده بندگان نواب کامیاب سپهر رکاب گردون قباب نواب اقدس همایون در مملکت گیلان و مازندران و آسترآباد جلوه گر گشته اند، بعد از فتح و انجام مهام آن محال، به اعتماد و عنایات الهی و توکل بر کرم نامتناهی چنان که گفته اند:
سلاطین را به تایید الهی
مرتب می شود اسباب شاهی
هوای تسخیر و تصرف ولایات و قلاع بخاطر انور خطور نمود، در سنه سته و الف [1006] یکی از معتمدان درگاه و ملازمان بارگاه جهان پناه را با اندک مایه لشکر به واسطه حل آن عقده نامزد فرمود و بدان حدود فرستاد، و به مساعدت بخت و اقبال در اندک زمان آن ولایت را به تصرف درآورده، آن قلعه را که مایه خرابی و آشوب بود، به خاک تیره برابر ساخته، خدنگ آرزو به هدف دلخواه پیوست.
هر که را بخت مساعد بود و دولت یار
ابد الدهر مظفر بود اندر همه کار [از کمال الدین اصفهانی به نقل از مجمع الفصحاء: 3/1744).
نفثه روح قدسش [قدس؟] باشد و الهام خدای
هرچه بر خاطره و دست و دل او کرد گذار
تیر فکر ت چو در آرد بگمان تقریر
بر مجاری غرض غرق کند تا سوفار
و گردنکشان آن مرز را به تیغ سیاست سر از تن جدا ساخته، مطیعان را به نوازش و الطاف خسروانه سرافراز فرموده، عرصه آن دیار و فضای آن بوم را که خارستان ظلم و ستم بود، به میامن عنایات الهی و رشحات سحاب شفقت و مرحمت پادشاهی، گلزار راحت و بساتین فراغت نموده، عندلیبان عدالت بر شاخسار شوق از هر کرانه، خواص و عوام را مژده و آسایش داده بدین نوا می زنند:
لب خشک مظلوم را گو بخند
که ما بیخ ظالم بخواهیم کند
و در این سال که سنه ثمان و الف [ 1008] است از هجرت سید کائنات علیه افضل الصلوات، سنگ سیاهی از حصار آن قلعه خراب ظاهر گشته، پس از نقش تاریخ بنای قلعه مذکور، این عبارت بر زبان قلم نقاشان بدایع نشان جاری گشته:
در زمان مستقبل و قرون لاحق، پادشاهی صاحبقران نام عباس نام ظاهر گردیده، تسخیر و خرابی این حصون به فرمان او خواهد بود، و این نیز بر ین منقوش بود:
آینه ذات تو بود و نور قیاس
تقدیر ازل چنین شده شکر و سپاس
از هجرت تاریخ چو غین آمد و قاف
سرتاسر آفاق بگیرد عباس
رسول جعفریان




دوشنبه 28 تیر 1395 - 17:10:38





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن