واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
دلايل وقوع حملات تروريستی در فرانسه
علی بیگدلی در روزنامه آرمان نوشت: ترديدي نيست كه حملات تروريستي، نظير آنچه كه پنجشنبه شب در شهر «نيس» فرانسه و در جريان جشن ملي اين كشور به وقوع پيوست، به عنوان اقدامي غير انساني محكوم، غيرقابل پذيرش و مايه تاسف جامعه بشري است؛ اما سوال اينجاست كه چرا تاكنون دلايل و انگيزههاي اين اقدامات مورد بررسي قرار نگرفته است.
علی بیگدلی در روزنامه آرمان نوشت: ترديدي نيست كه حملات تروريستي، نظير آنچه كه پنجشنبه شب در شهر «نيس» فرانسه و در جريان جشن ملي اين كشور به وقوع پيوست، به عنوان اقدامي غير انساني محكوم، غيرقابل پذيرش و مايه تاسف جامعه بشري است؛ اما سوال اينجاست كه چرا تاكنون دلايل و انگيزههاي اين اقدامات مورد بررسي قرار نگرفته است.
تا آنجا كه ميدانيم، قريب به ۲۰۰ فرانسوي در گروه تروريستي داعش حضور دارند؛ اما دليل واقعی اين امر چيست؟ نگارنده بر آن است كه براي نخستينبار، اين اقدامات را از دو بعد جامعهشناسي سياسي و روانشناسي اجتماعي مورد بررسي قرار دهد. گمان ميرود كه سه دليل عمده براي وقوع چنين اقداماتي وجود دارد. يكم؛ گسترش روزافزون نابرابريهاي اقتصادي در جامعه سرمايهداري، که روزبهروز عمق بيشتري پيدا ميكند و نارضايتيهاي عمومي را افزايش ميدهد.
نظام سرمايهداري در فرانسه با مشكلي بزرگ مواجه است و آن اينكه، ثروتمندان هر روز ثروتمندتر و فقرا هر روز فقيرتر ميشوند. بروز حوادث تروريستي در فرانسه، معلول اين علت است كه نابرابريهاي اقتصادي، به عنوان يك بيماري مزمن، نظام سرمايهداري را در بر گرفته و نظام سرمايهداري چارهاي ندارد جز اينكه فكري براي درمان اين بيماري آزاردهنده و كشنده كند.
اين جامعه بيمار است و در درون اين جامعه، آزردگيهايي موجود است كه گرچه خاموش اما در نهايت، به نحوي خود را نشان خواهد داد. در جنوب فرانسه نيز اقليتهايي كه كشورشان روزگاري مستعمره فرانسه بودند، نظير الجزاير، مراكش و تونس، زندگي بسيار اسفناكي دارند. اين اقليتها، زماني كه پيشرفت فرانسه را مشاهده ميكنند و ميبينند كه اين كشور به قدرتي صنعتي تبديل شده، تصور ميكنند كه سرمايههاي الجزاير، مراكش و تونس بوده كه فرانسه را به اين جايگاه رسانده است.
اين در حالي است كه مردمان اين كشورها، بايد در حاشيه جامعه فرانسه با فقر و فلاكت زندگي كنند. بديهي است كه چنين شرايطي ميتواند به بروز اقدامات خشن از سوي آنها بينجامد. اساسا جامعه فرانسه، جامعهاي خودخواه و متكبر است كه همواره نگاهي از بالا به پايين به مستعمرات گذشته خود دارد. اگرچه امروز الجزاير در پارلمان فرانسه نماينده دارد اما همچنان نگاه تحقيرآميز فرانسويها غيرقابل كتمان است.
دوم؛ فرانسه در دوران استعمار، خشنترين رفتارها را نسبت به كشورهاي تحت استعمار خود داشت. از جمله آنها ميتوان به الجزاير اشاره كرد كه در نهايت با مرگ يك ميليون الجزايري، اين كشور موفق شد تا استقلال خود را در سال ۱۹۶۲ به دست آورد. اين نكته را هم نبايد فراموش كرد كه فرانسه و شخص ژنرال دوگل، نه از سر خيرخواهي، بلكه تحت فشار سازمان ملل متحد و ايالات متحده آمريكا، مجبور شد با استقلال الجزاير موافقت كند. سوم؛ جامعه فرانسه، جامعهاي دموكراتيك است و اين كشور مدعي است كه دموكراسي را فرانسه و فرانسويان به دنيا آموختند كه البته سخن درستي است.
در كنار اين امر، سالانه حدود ۵۵ ميليون نفر گردشگر به فرانسه سفر ميكنند و درآمدي قريب به ۶۳ ميليارد دلار از اين راه نصيب دولت فرانسه ميشود. دولتمردان فرانسه معتقدند كه حضور پليس و نيروهاي امنيتي در انظار عمومي، اسباب خشن شدن چهره كشور شده و زمينهساز كاهش گردشگر ميگردد. از اين جهت، دولت فرانسه تمايلي به حضور نيروهاي امنيتي در سطح شهرهاي خود ندارد. ضمن اينكه از گذشتههاي دور، فرانسه از لحاظ شبكه امنيتي، چندان قدرتمند به شمار نميرفته است.
حتي ميتوان گفت آلمان و بريتانيا از بعد امنيتي، بسيار جلوتر و قويتر از فرانسه هستند. همين امر موجب شده كه شاهد بروز اتفاقات تروريستي در فرانسه باشيم. گرچه اين اتفاقات در گذشتههاي دور و بعد از استقلال الجزاير هم در فرانسه رخ داده است، اما اين امر، نشاندهنده ضعف سيستم اطلاعاتي و امنيتي فرانسه است كه بايد مورد توجه دولتمردان فرانسوي قرار گيرد.
تاریخ انتشار: ۲۶ تير ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]