واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشت بین الملل؛
گسست رسانهای بین دو کشور همزبان ایران و افغانستان؛موانع ومخاطرات
شناسهٔ خبر: 3712456 - چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۹
بین الملل > آسیای غربی
.jwplayer{ display: inline-block; } ترجیح رسانه های غربی به رسانه های همزبان در دو کشور ایران و افغانستان، سبب گسست رسانه ای و مانعی بر سر راه توسعه روابط دو جانبه دو کشور در سطح مطلوب خواهد بود. خبرگزاری مهر- گروه بین الملل- مجتبی نوروزی: به عنوان کسی طی قریب یک دهه گذشته اخبار مربوط به افغانستان را با دقت و جزئیات پیگیری نموده ام بارها شاهد بوده ام رسانه های افغانستان برای پوشش خبری مسایل مربوط به ایران به رسانه های غربی استناد کرده اند. مشکلی که در سمت مقابل هم وجود دارد و بسیاری از رسانه های ایران حاضرند زحمت و هزینه ترجمه را متحمل شوند و اخبار داخلی افغانستان را به نقل از آسیوشیتدپرس یا رویترز یا سایر رسانه های غربی و حتی بعضا عربی به مخاطبان خود منتقل کنند. هیچ یک از دو گروه کمتر به این فکر افتاده اند از رسانه های داخلی کشور مقابل که به واسطه همزبانی هیچ مرز رسانه ای بین ایشان وجود ندارد و تنوع قابل توجهی هم برای تامین خواست هر رسانه ای متناسب با سمت و سوی فکری ایشان وجود دارد؛ استفاده نمایند. برای بررسی ابعاد این معضل نخست به مروری کوتاه بر مکانیسم تاثیرگذاری رسانه ها بر افکار عمومی خواهیم داشت و در ادامه دو موضوع موانع و مخاطرات این روند را بررسی خواهیم نمود. با مروری بر مکانیسم تاثیرگذاری رسانه ها بر افکار عمومی درخواهیم یافت که این مکانیسم برخلاف تصور رایج از طریق تغییر در محتوای خبر کمتر اتفاق می افتد بلکه آن چه اهمیت دارد میزان وزنی است که یک رسانه به خبری خاص می دهد و زاویه دیدی است که برای پرداختن به یک موضوع انتخاب می کند. به عبارت دیگر در دنیای فراوانی اطلاعات که افراد در معرض سیل اطلاعات در هر لحظه قرار دارند بر خلاف دوران گذشته که دسترسی به خبر مهم بود، رسانه این نقش را پیدا کرده است که به مخاطب خود بگوید کدام خبر ارزش شنیدن دارد و از کدام زاویه به آن نگریست. حال رسانه هایی که حکم مرجع برای سایر رسانه ها را در هر سطحی پیدا می کنند این توان را خواهند یافت تاثیرگذاری خود را تجدید نمایند. در اینجا زمانی که یک رسانه خبر، تحلیل یا گزارشی را به نقل از رسانه دیگری بازنشر می کند در واقع به افزایش تصاعدی زاویه دید رسانه نخست در بین مخاطبان کمک کرده است. حال باید به برخی موانع استفاده از منابع خبری یکدیگر در دو کشور افغانستان و ایران پرداخت. بی شک می توان مهم ترین مرز در عرصه رسانه را زبان دانست. بر همین اساس است که رسانه های بزرگ و مطرح جهان تلاش می کنند خروجی خود را با زبان های متعدد ارایه دهند تا بتوانند مخاطبین بیشتری را جذب نموده و بر تاثیرگذاری خود بیفزایند. حال اگر ما زبان انگلیسی را به عنوان زبان واسط در سطح جهان بپذیریم، بسیار طبیعی خواهد بود که یک رسانه در یک کشور فارس زبان برای دستیابی به اخبار چین به رسانه های مطرح انگلیسی زبان مراجعه نماید. به نظر می رسد این عادت رسانه ای در بخش های بین الملل رسانه ها باعث شده است ایشان حتی برای دریافت اخبار کشور همزبان خود هم به همان رسانه ها مراجعه نمایند. این در حالی است که در این جا آن مرز اساسی یعنی زبان وجود ندارد و یک رسانه می تواند به راحتی در زمان کمتر و با تنوع بیشتر به اطلاعات خوبی در مورد سوژه خود دست یابد. اگر از مانع عادت عبور نماییم، می توان عدم شناخت متقابل را به عنوان مانعی مهم و بزرگ بر مسیر اصلاح این گسست دانست. به راستی چه میزانی از شناخت بین رسانه های دو کشور وجود دارد که آن ها را ترغیب نماید تا در تنگناهای زمانی حاکم بر دنیای خبر و رسانه به جای مراجعه به منابع همیشگی خود به سرعت تصمیم بگیرند که سوژه مورد نظر خود را از کدام رسانه در کشور مقابل پوشش دهند؟ یا به تعبیر دیگر رصد رسانه های کشور همزبان به چه میزان در دستور کار رسانه های هر کشور قرار دارد؟ مانعی که می تواند با گسترش ارتباطات بین نخبگان رسانه ای دو کشور و رفت و آمدها و تفاهم نامه ها تا حدی برطرف شود. می توان به مشکلات موجود بر مسیر داشتن خبرنگار و دفتر مستقر در کشور مقابل به عنوان مانع سود اشاره نمود. مشکلی که خود ریشه در سوءتفاهم های اداری گذشته در ساختار دولتی دو کشور دارد و باعث می شود بسیاری از رسانه ها عطای چنین امکانی را به لقایش ببخشند و بسیاری از رسانه هایی که در کشورهای دوردست دفتر و خبرنگار دارند از چنین مزیتی در کشور همسایه و همزبان خود بهره مند نباشند. در نهایت می توان به عدم خودباوری به عنوان مانعی دیگر اشاره نمود. به این معنا که بخشی از بدنه رسانه ها تصور می کنند که اگر مطلبی را از رسانه های نامدار غربی منعکس نمایند بر اعتبار خود افزوده اند غافل از این که این رسانه ها برای پرداختن به مسایل یک کشور همزبان و همسایه یک منبع دست دوم محسوب می شوند و چرا باید یک خبرنگار حرفه ای خود را از منابع دست اول در یک موضوع محروم کرده و به سراغ منابع دست دوم برود؟ در پایان باید به مخاطرات این روند نامحسوس پرداخت. طی دو دهه گذشته متاسفانه ما شاهد پدیده ای در افکار عمومی دو کشور بوده ایم که می توان آن را بدفهمی متقابل عمومی نامید. پدیده ای که رسانه ها به دلایل متعدد در تثبیت و تعمیق آن نقشی مهم را ایفا کرده اند. به جرات می توان این پدیده را مهم ترین مانع بر مسیر توسعه روابط دوجانبه کشور تا سطح مطلوب بر اساس سایر شاخص ها دانست. بی شک امتداد این گسست رسانه ای می تواند به گسترش و تثبیت این بدفهمی متقابل کمک شایانی نماید. وقتی یک رسانه و به تبع آن شهروند ایرانی مسایل افغانستان را از زاویه دید رویترز درک می نمایند یا یک شهروند افغانستان دید خود از مسایل ایران را از منظر بی بی سی به دست می آورد، نمی توان توقع داشت این نگاه ها تامین کننده منافع ملی دو کشور و گسترش دهنده پیوندهای بی نظیر فرهنگ، تمدنی و انسانی بین دو کشور باشد. مشکلی که با مکانیسم های دیگری از جمله نظام آموزشی و دریافت ارزش ها در فرآیند جامعه پذیری بازتولید می شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]