تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا می کند، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802719703




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

محمد رضا بایرامی: در کشور ما معمولا آنهایی که باید مورد سوال قرار بگیرند خودشان، همه یا بخشی از مشکلند


واضح آرشیو وب فارسی:الف: محمد رضا بایرامی: در کشور ما معمولا آنهایی که باید مورد سوال قرار بگیرند خودشان، همه یا بخشی از مشکلند

تاریخ انتشار : شنبه ۱۹ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۱۷
کار نویسنده سوال است نه تایید
محمدرضا بایرامی می‌گوید کار نویسنده تایید نیست، سوال است اما در کشور ما معمولا آنهایی که باید مورد سوال قرار بگیرند خودشان، همه یا بخشی از مشکلند و برای همین از آن خوششان نمی‌آید. به گزارش الف کتاب، بایرامی که این روزها رمان «لم یزرع»  (نشر کتاب نیستان) را در بازار نشر دارد و در آن به تاثیر جنگ تحمیلی در زندگی شیعیان عراق پرداخته، در گفتگویی با مهر گفت:محتوای این رمان مضمون سختی به نام پسرکشی دارد. درآوردن این مضمون و طبیعی روایت کردنش برایم معضل بود. گویی در باورم نمی‌گنجید و تا باور کامل نشود، بعید است که کار قوام لازم را بیابد.تاریخ خوانده‌ام و در کنار خواندن تاریخ داستانی نوشته‌ام. اما واقعیت این است که پسرکشی، بر می‌گردد به اتفاقی که این روزها در عراق درحال روی دادن است. عراق آنطور که من دیدم وضعیت شگفت‌انگیزی دارد و حالا حالاها نمی‌تواند از مشکلات خلاص بشود.انگار عراق در این سال‌ها زیر پای خودش را خالی کرده است و این همان پسرکُشی است. پسرکُشی یعنی بی‌آیندگی که ناشی از نوعی غفلت است. به تعبیر سعدی یکی بر سر شاخ و بن می‌برید... این فاجعه و غفلت، اتفاقی نیست که همه‌ مردم خواسته باشند و تک‌تک آنها انجامش نداده‌اند اما به هر جهت گویی محکوم به دادن تاوانی هستند و در نتیجه یک تراژدی شکل می‌گیرد فراتر از جمع های کوچک خانوادگی و به طور طبیعی.من با چنین نگاهی در رمانم به معنای اتفاقات تاریخی و بطن آنها نظر داشته‌ام و در آن صورت جایگاه پسر کشی کاملاً مشخص است که کجاست.او در ادامه درباره احتمال چسباندن برچسب سیاه نمایی به رمانش اقزود: اهل محافظه کاری نیستم و دیگر به سنی هم رسیده ام که از انگ و این جور چیزها هم نمی‌ترسم، قبلاً هم حداقل از مدعیان و شبه روشنفکران حقه‌باز، کمتر می‌ترسیده‌ام. هیچ کس را سراغ ندارم که با صراحت ـ و البته به زعم خودم صداقت ـ خودم جرات کرده باشد در مورد جنگ و نقد آن داستان کوتاه و رمان بنویسد.این مرض جوامع خفقان زده است که همیشه تصور دارند همه‌ ما چیزی می‌گوییم یا می‌نویسیم اما چیز دیگری را مدنظر داریم و یا چون این طوری نتوانسته‌ایم بگوییم، آن طوری گفته‌ایم.تخم لق این نوع نگرش هم شاید کارهایی مثل «ماهی سیاه کوچولو» ایجاد کرده باشند که اساساً برای کودکان نبود و فضای ادبیات کودک را به عاریت گرفته بود تا مانیفست بزرگ سالانه‌ای را بیان کند. ولی من همین‌هایی را می‌خواستم بگویم که در داستانم می‌خوانید. گیریم که همه جا ـ به همین دلیل ـ بایکوت شده باشند، اما مهم نیست. تفکری که می‌گویید ولی همواره بوده و احتمالاً هم خواهد بود.یک وقتی داستان بلندی نوشته بودم برای نوجوانان. توی یکی از داوری‌ها، ناگهان این کتاب را پایین کشیدند. خیلی تعجب کردم چون دست برقضا، اصلاً حریف‌ها قابل مقایسه نبودند. برایم جای سوال بود که چرا چنین کاری کرده‌اند؟ آیا قصد تحقیرم را داشتند؟ بعید بود که چنین قصدی در میان باشد. ولی چه اتفاقی افتاده بود؟ مدت‌ها گذشت تا اینکه دوستی را دیدم که معلوم شد در آن دوره و آنجا، داور بوده. مرا که دید، با خنده گفت حالا دیگه کارت به جایی رسیده که درباره‌ چپی‌ها و کمونیست‌ها قصه می‌نویسی!؟ گفتم شوخی می‌کنی؟ گفت نه، جدی می‌گویم. آن موقع «مردگان باغ سبز» را هم ننوشته بودم.بایرامی همچنین در پاسخ به گرایش های متفاوت موجود درباره ادبیات جنگ، در فضای ادبیات داستانی امروز گفت:من البته هرگز از منظر مخاطب به موضوعی نگاه نمی‌کنم. من نویسنده‌ام و کارم را می‌کنم. البته در رمانی مثل لم یزرع به شدت قصه‌گو بوده‌ام و فکر می‌کنم این برای مخاطب عام لذت‌بخش‌تر است و البته می‌دانید که من رمان‌هایی هم دارم که مخاطب عام ندارد. اما سؤال شما... به نظر من به جنگ و پدیده‌های اجتماعی مانند آن نباید از زاویه سیاست نگاه شود ... غیر از این اگر باشد، نویسنده وارد بازی‌هایی می‌شود که لااقل برای من لذت بخش نیست. اما وقتی درهای اظهار نظر بسته شود، این تقابلی که می‌گویید یا شکل نمی‌گیرد یا به شکل افراطی شکل می‌گیرد که هر دو غلط است به نظر من. شما «خدایان تشنه‌اند» آناتول فرانس را خوانده‌اید؟ این کتاب در باره‌ قدرت انتقاد از خود و اعاده‌ حیثیت در قبال اشتباه‌هاست. زمینه‌ کار هم انقلاب کبیر فرانسه است.در کشور ما مسوولین زیر بار هیچ اشتباهی در گذشته و حال نمی‌روند. هیچ وقت. و این مردم را بی اعتماد، عصبی، نامید، غریبه در مملکت خود و ...می‌کند و به سمتی می‌برد که تقابل شکل بگیرد به جای تفاهم. چون زمینه‌ داد و ستد فکری به وجود نمی‌آید و فقط زمینه‌ انکار به وجود می‌آید. از هر دو طرف. که گاه حالت انفجاری پیدا می‌کند در زمان هایی که فرصت برون ریزی پیدا می‌کند. بیش از سه دهه از انقلاب می‌گذرد. در این سه دهه چه اتفاقاتی افتاده است؟ اگر کسی اجازه نیابد تصویری بی طرفانه، از این سه دهه ارایه بدهد، مشکلات همچنان و همواره بر جای خود باقی خواهند ماند. کار نویسنده به نظرم تحلیل نیست. او باید از آنچه می‌بیند و در قالب تصاویر در ذهنش می‌شیند، روایتی داشته باشد. این روایت هم از جنس «پس نتیجه می‌گیریم» نیست و نباید باشد. نویسنده نباید یک سویه و مطلق به روایت بنشیند. در همین رمان نیز فکر نمی‌کنم کسی پدر را مطلق بد ببیند و پسر را مطلق خوب.در ادبیات جنگ امروز نوعی روایت رسمی هست که عده‌ای اصرار دارند که باید دائم تکرار شود و البته برخی اینکار را می‌کنند. به نظر من اما به اندازه هر نویسنده راه برای پرداختن به یک موضوع، متفاوت هست. و البته آثار رئالیستی، قواعد خود را دارند و لازم است با برآیند حادثه، هم خوانی داشته باشند.کار نویسنده تایید نیست، سوال است. در کشور ما اما، از سوال خوش شان نمی‌آید چون آنهایی که باید پاسخ بدهند بخشی از مشکل یا تمام آن هستند. نویسنده کارش ماله‌کشی نیست. او اهل سؤال است. وقتی سؤالی را به دلایلی موقتی مطرح نکرده باشد و حس کرده باشد که وقت آن سؤال پرسیدن در مقطعی نبوده و حالا هست، باید سؤالش را بپرسد.







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن