تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 2 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):انسان، در روز قيامت، قدم از قدم برنمى‏دارد، مگر آن كه از چهار چيز پرسيده مى‏شود...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1801627581




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

حاشیه نگاری خبرنگار از سفر رئیس کمیته امداد کشور به ایلام


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: حاشیه نگاری خبرنگار ایرنا از سفر رئیس کمیته امداد کشور به ایلام ایلام - ایرنا - سید پرویز فتاح رئیس کمیته امداد امام خمینی(ره) کشور برای شرکت در جشن خودکفایی یک هزار و 510 خانوار مددجوی زیر پوشش کمیته امداد روز دوشنبه به استان ایلام سفر کرد.


به گزارش ایرنا، جشن خودکفایی مددجویان با تلاش امدادگران کمیته امداد در مجتمع رفاهی لاله تدارک دیده شده بود و این افراد در نتیجه دریافت تسهیلات خوداشتغالی در طول سال 94 موفق به خودکفایی و خروج از زیر پوشش چتر حمایتی امداد شده اند.برای نمایش مستند خودکفایی این مددجویان نمایشگاهی با برپایی غرفه هایی از فعالیت و توانمندی کارآفرینان مددجوی زیر پوشش در محوطه بیرونی مجتمع لاله برپا شده بود.در زیر هر آلاچیق این مجتمع غرفه هایی توانمندی های این کارآفرینان از تولید مبلمان و سرویس خواب گرفته تا تعمیرات مبلمان، تولید تخته وایت برد، پخت غذا، طرح های دامپروری را به معرض نمایش گذاشته بودند.رئیس کمیته امداد امام خمینی(ره) کشور به محض ورود به مجتمع استاندار، معاونان استاندار و جمعی از مدیران کل دستگاه های اجرایی او را همراهی می کردند از غرفه های این نمایشگاه بازدید و با توقف در هر غرفه با کارآفرینان به گفت وگو می پرداخت و در جریان فعالیت آنها قرار می گرفت.بازدید فتاح از این نمایشگاه حدود یک ساعت بطول انجامید و موجب تاخیر در برگزاری جشن خودکفایی مددجویان که در سالن اجتماعات این مجتمع به انتظار نشسته بودند، شد.اما با شروع جشن و پس از ارائه گزارش مدیرکل کمیته امداد ایلام و سخنرانی نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه ایلام، روایت کارآفرینان برتر در این همایش شنیدنی بود که با دعوت مجری سه نفر به نمایندگی از این کارآفرینان به بیان طرح های اشتغالزایی و تلاش و همت خود برای خودکفا شدن پرداختند که سخنان آنها با تشویق های مکرر شرکت کنندگان مواجه شد.اما در این جشن، مددجویانی که پاکت هایی که تمام درد و دل هایشان را در آن نوشته بودند را در دست داشته و منتظر دادن نامه به رئیس کمیته امداد کشور بودند، نیز حضور داشتند.شمار زیادی هم از مددجویان که موفق به نوشتن نامه نشده بودند با عجله در تکاپوی نوشتن نامه افتاده و با کمک گرفتن از افراد حاضر در مجتمع، به نگارش درخواست مشغول بودند. در میان افراد منتظر، زنی که به همراه دو دختر پنج و شش ساله و یک دختر 18ساله منتظر دادن نامه به دست رئیس کمیته امداد کشور بود، نظرم را به خود جلب کرد. بچه ها با پوشش های مندرس کنار مادر ایستاده، فقر از سر و رویشان می بارد، این را از دمپایی پاهای دو کودک و مانتو رنگ و رو رفته دختر بزرگ می توان بخوبی فهمید، جلو می روم و مشکلش را می پرسم و زن در پاسخ پرسشم می گوید: شوهرم 70 سال دارد و کارگر فصلی است، در یک زیرزمین در یکی از محله های فقیرنشین ایلام زندگی می کنم، یک پسر هم دارم که او هم با شوهرم کار می کند. به علت مشکلات زندگی دختر و پسرم را که دو قلو هستند 2 سال است از رفتن به مدرسه بخاطر ناتوانی مالی در تامین پوشاک و کتاب و نوشت افزار منع کرده ام، در بدترین شرایط زندگی می کنیم و از حداقل امکانات زندگی برخوداریم. او می گوید: هزینه اجاره ماهیانه که به صاحبخانه می دهیم 160 هزار تومان است که با هزار بدبختی شوهرم که بر اثر سقوط از ساختمان رباط های پایش هم آسیب دیده ولی به سختی کار می کند آن را تامین می کند. تحت پوشش هیچ نهاد حمایتی نیستیم، چون شوهرم در قید حیات است ما را زیر پوشش نمی برند در حالیکه شوهرم نه درآمد آنچنانی دارد و نه سلامتی کامل که توانایی انجام کار داشته باشد. این بار دختر بزرگ زن که صورتی معصوم و سبزه دارد می گوید: 2 سال است که ترک تحصیل کرده ام، در طول مدتی که به مدرسه می رفتم دانش آموز بسیار زرنگی بودم و در طول دروران تحصیل به علت اینکه شاگرد زرنگی بودم تابستان هر سال از طرف مدرسه به اردوهای مختلف می رفتم. زمانی که مادرم قصد بیرون آوردن من را از مدرسه داشت خیلی ناراحت بودم، معلمان مدرسه هم که همیشه به من و خانواده ام کمک می کردند خیلی سعی کردند مانع کار مادرم شوند ولی مجبور به این کار شدم. او ادامه می دهد: از زمانی که من و برادرم ترک تحصیل کرده ایم خیلی ناراحت هستیم، برادرم هر روز صبح با پدرم برای کارگری می رود و من هم با تکه پارچه هایی که از برخی خیاط های محله مان می گیرم گیر و گل سر درست می کنم و به مغازه داری می دهم، ابتدا فروشم بد نبود ولی مدتی است که جنس های جدید آمده کسی دیگر از این گیرها نمی خرد. پدرم از نرفتن مدرسه من و برادرم خیلی ناراحت است، یادم میاید که یک شب که همه خواب بودیم ساعت 12شب از صدای گریه اش از خواب بیدار شدم، او بخاطر نداشتن پول مجبور شد ما را از مدرسه بیرون آورد. او می گوید: خواهر کوچک و برادرم کم خونی شدید دارند، مادرم هم ناراحتی قلبی دارد ولی پدرم حتی پول ویزیت دکتر ندارد که آنها را برای درمان و مداوا به دکتر بفرستد. او بزرگترین آرزویش داشتن یک شغل خوب برای پدرش است تا مجبور نباشد کار سنگین انجام دهد و فشاری روی پاهایش بیاید چون پدرش مسن است و بجای استراحت مجبور است کارگری کند تا شاید هزینه های اندک زندگی مان را تامین کند.آن طرف تر زنی میانسال ایستاده، به محض دیدن من خبرنگار جلو میاد و می گوید: اگر ممکن است درخواست من را به آقای فتاح بدهید، من در بدترین شرایط ممکن زندگی می کنم، حتی فرشی در خانه ندارم که روی آن بنشینم، البته اینها مهم نیست مشکل من وامی است که از کمیته امداد گرفته ام و توان باز پرداخت آن را ندارم. زن که حدود 45 سال سن دارد و از مددجویان کمیته امداد است می گوید: سال 71 ازدواج کردم، حاصل ازدواجم 2 فرزند دختر و یک پسر است، شوهرم بعد از مدتی به بیماری کلیوی مبتلا شد، تمام زندگیم را فروختم و هزینه درمانش کردم، زیر پوشش کمیته امداد قرار گرفتیم و 10 میلیون تومان وام برای درمان شوهرم از این نهاد به ما دادند ولی سال 88 او به علت شدت بیماری فوت کرد. مستاجر بودم و هیچ منبع درآمدی نداشتم، به علت فشار مالی زیاد مجبور شدم دخترهایم را در سن 13 سالگی به خانه بخت بفرستم با درخواست دوباره از کمیته امداد 10 میلیون تومان دیگر وام گرفتم که بتوانم وام اولی را پرداخت کنم ولی سود وامم زیاد شده بود و اکنون به 53 میلیون تومان رسیده و توان پرداختش را ندارم. زن نامه های دستش را که مهر دادگاه خورده نشان می دهد و می گوید: سه ضامن وامم از من شکایت کرده و حکم جلب گرفته اند، از ترس ضامن هایم شب و روز ندارم و با هزار امید نامه ام را آورده ام که به آقای فتاح بدهم تا شاید کمکی به من کند. آنطرف تر دختری حدود 40 ساله ایستاده، نامه اش را به من می دهد و می گوید: تمام قصه تلخ زندگیم را در این نامه نوشته ام، مادر و پدرم را شش سال پیش از دست دادم، خواهر و برادرهایم سر زندگی خودشان هستند، نه خانه ای دارم و نه درآمدی، در یک اتاق به تنهایی زندگی می کنم و تنها درآمدم مستمری 53 هزار تومانی کمیته امداد و یارانه 45 هزار تومانی است. او ادامه می دهد: با وام 25 میلیون تومانی که چند سال پیش از کمیته امداد گرفتم تولیدی اسکاج راه انداختم ولی به علت عدم فروش محصول مدتی است کار نمی کنم و با مشکل شدید مالی مواجه هستم. این تنها روایت سه نفر از مجموع ده ها نیازمندی بود که عصر دیروز برای دیدار با سید پرویز فتاح رئیس کمیته امداد امام خمینی(ره) کشور به مجتمع لاله شهر ایلام با هزار امید و آرزو آمده بودند. قشری که امام خمینی(ره) بر رسیدگی به وضع آنها بسیار تاکید داشت و همین دغدغه ایشان بود که پس از تشکیل انقلاب اسلامی، نهاد کمیته امداد را برای رسیدگی به مشکلات این افراد تاسیس کردند و این نهاد به عنوان مولود و یادگار امام خمینی(ره) نام گرفت. سید پرویز فتاح رئیس کمیته امداد امام خمینی(ره) کشور عصر دیروز برای شرکت در جشن خودکفایی یک هزار و 510خانوار مددجوی کمیته امداد ایلام وارد این استان شد و صبح امروز ایلام را به مقصد تهران با بدرقه چشمان منتظر و امیدوار صدها مددجو و نیازمند ایلامی که چشم براه پاسخ نامه ها هستند، ترک کرد. 60 هزار نفر در استان ایلام زیر پوشش خدمات حمایتی کمیته امداد امام خمینی(ره) قرار دارند. گزارش از: آزاده خرم7171/9002



25/03/1395





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن