واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
وقايع قبل و بعد از انتخابات دهمين دورهي رياست جمهوري در ايران در طول دورهي 2 ماههي 5/3/88 تا 5/5/88 مبتني بر آنچه در رسانههاي بيگانه و ضدانقلاب منتشر و منعکس شده است، چهرهي واقعي کودتاي مخملي 88 را به خوبي نشان ميدهد. در اين برآورد استرتژيک، به اجمال آنچه در اين 2 ماه، انعکاس يافته است، تنظيم شده که بيانگر ابعاد توطئهي موردنظر کاخ سفيد امریکا است. کليات برآورد استراتژيک، برآيند دريافت اطلاعات استراتژيک و اقدام استراتژيک دشمن است. در واقع برآورد استراتژيک، همچون چهرهنگاري تقريبي پليس از متهم و مظنون تحت تعقيب است. در برآورد استراتژيک نيز وقايع، مبتني بر آنچه مطمع نظر دشمن است نگارش يافته و ترسيم ميشود: 1- اطلاعات استراتژيک: برآورد و تبيين اينکه دشمن و حريف چگونه ميانديشد و چگونه به عالم نگاه ميکند، و اساساً در مورد «ما» چگونه فکر ميکند و نسبت به «ما» چه برآوردي دارد و عليه «ما» چه طرحها و برنامههايي دارد، اطلاعات استراتژيک ناميده ميشود. 2- اقدام استراتژيک: برآورد و تبيين اين که دشمن و حريف چگونه عمل ميکند و اکنون در مورد «ما» مشغول چه فعاليتي است، اقدام استراتژيک ناميده ميشود. 3- برآورد استراتژيک: تبيين اينکه ميان انديشه و طرح دشمن در مورد «ما» با گفتار و اقدام دشمن عليه «ما» چه فاصلهاي وجود دارد، و اگر فاصلهاي موجود بود، معدل و حد وسط عقيده تا عمل دشمن عليه ما چيست! اين معدلگيري انديشه و عمل دشمن، برآورد استراتژيک ناميده ميشود. روششناسي برآورد کودتاي مخملي : 1- آنچه در مراکز تصميمسازي دشمن در مورد ايران مطرح و انعکاس مييافت. مراکز متعدد تحقيقات استراتژيک امریکا، اروپا، رژيم صهيونيستي، و برخي جريانها و گروههاي اپوزيسيون نظام جمهوري اسلامي در داخل و خارج، در تصميمسازيهاي خود نسبت به جابجايي قدرت در انتخابات ايران، اغراض و مقاصد خود را به طور آشکار يا تلويحي بيان ميکردند. 2- انگارهها و فضاسازي رسانهاي. رسانههاي ضدانقلاب، رسانههاي فارسيزبان امریکا و انگليس، و رسانههاي مکتوب و سايبري گروههاي اپوزيسيون داخلي و خارجي، در دورهي قبل و بعد از انتخابات، اغراض و اهداف مورد نظر خود نسبت به جابجايي قدرت در انتخابات ايران را اعلام مينمودند. واژههايي چون «انقلاب»، «انقلاب آرام»، و «انقلاب بدون خشونت»، «انقلاب سبز»، و ... رايجترين مفاهيمي بود که در اين دوره، از اين رسانهها شنيده و خوانده ميشد. 3- در درون کشور و در صحنهي انتخابات و پس از آن، گروهي به عنوان عامل، به اين انگارهها و طرحها جامهي عمل ميپوشاندند. همچنين دولت-هاي غربي و برخي كشورهاي عربي نيز در كردار و گفتار و موضعگيريهاي خود به انگارهها، گزارهها و طرحهاي كودتاي مخملي مهر تأييد ميزدند. مراحل اقدام مرحله يكم: اين مرحله، از آغاز فعاليتهاي تبليغاتي در اواخر سال 1387، تا روز 22/3/88، زمان برگزاري انتخابات ادامه يافت. اعلام پيشاپيش تقلب و دروغ، مهندسي انتخابات، و ... در حجم گسترده و وسيع، زمينهي رواني و مقدمهچيني براي وقايع پس از انتخابات بود. مرحله دوم: اين مرحله كه با فاز رواني در ساعات پاياني روز انتخابات آغاز شد، بر اين متكي بود كه يك جريان خاص پيروز شده است و در غير اين-صورت حتماً در انتخابات تقلب صورت گرفته است. مبتني بر اين سناريو كه نتيجهي «برد- برد» را مدنظر داشت، اگر نام كانديداي آنچه جنبش سبز ناميده ميشد از صندوقهاي رأي بيرون آمد، كه «برد» از آنهاست و اگر اينگونه نشد، با اعلام تقلب در انتخابات، كل صحنه را بههم زده و با ابطال انتخابات «برد» ديگر حاصل شود. اين مرحله، با آشوبهاي پس از انتخابات، و تحت شانتاژ و فضاسازي رواني رسانههاي ضدانقلاب به اوج خود رسيد. استراتژي پايه در اين مرحله، فشار از پايين و چانهزني در بالا بود. رسانههاي ضدانقلاب، ليدر فشار از پايين و اداره تجمعات خياباني را آقاي موسوي، و ليدر چانهزني در بالا را آقاي هاشمي معرفي مي-كردند. مرحله سوم: اين مرحله در شرايطي آغاز شد كه مرحلهي دوم به مرور فروكش نموده و آرام ميشد، كه به ناگاه با ايراد خطبههاي نماز جمعه توسط آقاي هاشمي، فاز سوم كليد خورد. شادماني گستردهي ضدانقلاب و دول غربي از محورهاي اين خطبهها، موضوع استراتژي دوم يعني «حاكميت دوگانه» را متبلور ساخت. رسانههاي ضدانقلاب، با تأكيد بر اين كه دو تيغهي گازانبر يعني، متولي چانهزني در بالا (آقاي هاشمي) با گروه فشار از پايين (هواداران موسوي در نماز جمعه) به هم نزديك و رودررو شده و مستقيماً در تعامل با يكديگر قرار گرفتهاند، مدعي بودند كه بحران سياسي ايران وارد فاز جنگ قدرت شده است. در اين مرحله، گروههاي سياسي اپوزيسيون ضدانقلاب، با گروههاي اپوزيسيون داخلي در كنار يكديگر، به آتش صحنه دميدند، و رسانههاي ماهوارهاي و اينترنتي دشمن، به عنوان محور و پين گازانبر فشار از پايين و چانهزني در بالا، معركهدار صحنه بودند. در اين مرحله، هرم نظام، در بخش ملت، به دو حوزهي جامعهي مهدوي و جامعهي بورژوايي تفكيك شد و آنچه در 20 سال گذشته در اثر سياست-هاي غلط فرهنگي- اقتصادي به ايجاد يك طبقهي جديد بورژوا انجاميد، در تفكيك از بخش مهدوي جامعه خود را بروز داد. همچنين در اين مرحله تلاش شد تا هرم نظام، در بخش حاكميت، به دو سازهي حاكميت ولايي و حاكميت غيرولايي با مديريت آقاي هاشمي تفكيك شود و رسانههاي ضدانقلاب عميقاً اين اتفاق را مهمترين مسأله در تضعيف جمهوري اسلامي نام نهادند. استراتژيهاي خنثي سازي (ضداستراتژي) 1- خنثي نمودن اهرم فشار (به دستههاي گازانبر) كشورهاي مداخلهگر غربي، با اقدامات ديپلماتيك رسمي وزارت امور خارجه، و اقدامات ديپلماسي عمومي رسانههاي جمهوري اسلامي. 2- خنثي نمودن اقدامات افراد و احزاب و گروههاي شاكلهي دستههاي گازانبر. 3- خنثي نمودن محور و پين گازانبر (رسانههاي ماهوارهاي و اينترنتي دشمن). 4- خنثي نمودن هر يك از تيغههاي گازانبر (تيغههاي فشار از پايين و چانهزني در بالا). 5- ترميم شكاف ميان ملت در دو بخش جامعه. 6- ترميم شكاف ميان حاكميت و بازگشت به حاكميت مطلق ولايي. برآورد وضعيت متأسفانه با رويكرد جناح شكستخورده در انتخابات به اعلام عدم مشروعيت دولت و اعلام عدم قبول نتيجهي انتخابات، رو در روي چهار نهاد اصلي و قانوني كشور (ستاد انتخابات وزارت كشور- شوراي نگهبان به عنوان ناظر- نهاد رهبري براي تنفيذ حكم رياست جمهوري- و مجلس شوراي اسلامي براي رأي اعتماد به كابينه) قرار گرفته و در نتيجه عملاً از نظام و از حاكميت خارج شدهاند. /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 176]