واضح آرشیو وب فارسی:ورزش11: دیروز اتفاق بزرگی برای تیم ملی آرژانتین افتاد. نخست آنکه آنها باز هم کوپا امریکا را در ضربه های پنالتی به شیلی باختند . این بار کاپیتان و ستاره و امید آلبی سلسته یعنی لیونل مسی پنالتی اش را خراب کرد تا او خود را بزرگترین علت باخت آرژانتین بداند. شاید به خاطر همین هم اشک ریخت و گریست . و دوم اینکه مسی گفت دیگر نمی خواهد برای تیم ملی آرژانتین بازی کند. فیلم Rush از ران هاوارد به زندگی دو اتوموبیل ران فورمول یک، در میانه های دهه هفتاد می پردازد. پاره ای از زندگی جیمز هانت و نیکی لودا. خودروی نیکی لودا در یکی از مسابقه هایش آتش می گیرد و بخش عظیمی از بدن او می سوزد. او به حال مرگ روی تخت بیمارستان می افتد. اما تنها یک چیز او را زنده نگه می دارد تا باز هم به پیست بازگردد. تماشای رانندگی ها و پیروزی های جیمز هانت، روی تخت بیمارستان، از تلویزیون. نکته ای وجود دارد. هواداران فوتبال به باخت تیم ملی آرژانتین و اتفاقی که برای مسی افتاده است از دریچه و روی مخرب طرفداریِ کشنده ی دو تن از بهترین بازیکنان حاضر جهان، یعنی رونالدو و مسی نگاه می کنند. سوال این است. آیا درک شرایط یک بازیکن فوتبال و همذات پنداری با او نباید از فصول ذاتی یک طرفدار فوتبال باشد؟ سه شکست در سه فینال. در آن هنگام که همه از شما انتظار دارند به تنهایی تیمی را به قهرمانی برسانید. و نمی شود. هر بار نمی شود. این به حد کافی رنجناک هست. به قدر کفایت دردآور هست. و مسی دیگر تاب از کف داد که گریست. یک فوتبالیست به خاطر شکست هایش اشک می ریزد و ما او را به تمسخر می گیریم. آیا منصفانه است؟ فراز و فرودهای بازیکنان فوتبال پاره ای از فراز و فرودهای یک بازی فوتبال است. در طول نود دقیقه امکان دارد نتیجه بارها برگردد، عوض شود و سکوهای بخشی از ورزشگاه خوشحال باشند و بخشی دیگر غمگین. فوتبال به همین خاطر فوتبال است. برترین ورزش جهان. به همین خاطر ناپسند ترین رفتار این است که از فشار روانی و ناکامی دامنه دار یک فوتبالیست، به کنایه یاد کنیم و این رخداد را به اهرمی برای تحقیر او مبدل کنیم. بیایید منصفانه به این دوره از فوتبال لیونل مسی نگاه کنیم. بیایید طور دیگری به وضع کنونی مسی نگاه کنیم. مسی ناکام مانده است. باز هم در ضربه های پنالتی و باز هم در فینال. او گریسته است. او رنج کشیده و از نیش و کنایه ها آزرده شده است. همان گونه که رونالدو در میانه های فصل پیش و در لیگ قهرمانان آزرده شد و کنفرانس خبری را پیش از بازی با آ اس رم در لیگ قهرمانان ترک کرد. همانگونه که در یورو در فشار بود. اما خود را در بازی با مجارستان نشان داد و ثابت کرد که چرا رونالدوست. وضع برای مسی هم همین گونه است. بیایید خودمان را جای آنها بگذاریم. آنها آنقدر بزرگند که ضعف ها و رخ دادهای طبیعی فوتبال برایشان همچون بهایی سنگین تمام می شود. همه آنها را می پایند. به آنها توجه می کنند. از پیروزی هایشان افسانه ها می سازند و شکست هایشان را بر سرشان می کوبند. مسی نباید تسلیم شود. او کاپیتان یکی از پر افتخارترین تیم های ملی دنیاست. او نباید تیم ملی را برای خاطر انتقادها و ناکامی ها ترک کند. شکست یک طرف هر بازی فوتبال کمین کرده است. مگر غیر از این است که انسان به اعتبار جنگیدن و رنج بردن و تا به آخر ایستادن نام خود را بر این کره ی دور زنده نگه داشته است؟ مگر غیر این است که هر از پا افتادنی، به پا خواستنی را هم در پی دارد؟ این گونه بی اندیشیم که مسی باید باشد. در عرصه ملی. و در جام جهانی بعدی. تا دو فوتبالیست بزرگ همچنان رونق دهنده چمن سبز باشند. تا نام مسی بر پیشانی آلبی سلسته بدرخشد. او باید همچون نیکی لودا بی اندیشد. باید به رقیب خود و به زمین فوتبال فکر کند. او یکی از ستاره های آسمان بزرگ فوتبال است و نباید سوسو زدن را از خود دریغ کند. ما لایق تماشای بازی های ندیده ی هیجان آور او هستیم. لئو به تیم ملی برگرد و باز هم تلاشت را بکن. هیچ شکستی آنقدر بزرگ نیست که پاهای تو را از رمق بی اندازد. سایت ورزش 11، بصورت کاملا خصوصی فعالیت می کند و هیچگونه وابستگی به ارگان و یا سازمان دولتی ندارد، جهت حمایت از این سایت مردمی، ما را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید.
سه شنبه ، ۸تیر۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ورزش11]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]