تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ آيينى، با نادانى رُشد نمى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829248635




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

متن در «متن»


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: متن در «متن»


حكمت‌و فلسفه- حيدر طاهري:
بحث در باب شريعتي و آراي او هماره موضوع روز محسوب مي‌شود. بالاخص آن هنگامي كه به سالروز درگذشت او مي‌رسيم.

نگاه خاص شريعتي به انديشه اسلامي و ساحت معنايي آن تاكنون بارها و بارها مورد تمجيد يا نقد و يا حتي بي‌اعتنايي قرار گرفته است و در اين وادي هركس از ظن خويش به بحث و فحص درخصوص آراي او پرداخته است. در گفت‌وگويي كه مي‌خوانيد نيز دكتر بيژن عبدالكريمي از يك منظر هرمنوتيكي خاص به تحليل نگاه شريعتي به سنت مي‌پردازد، منظري كه اكنون هم در غرب و هم در ايران مخالفان و موافقاني دارد.

در اين خصوص، اما همشهري كوشيد، در سالگرد شريعتي فقيد مباحث در باب او را از جلوه و جلوتي دگر بررسي كند تا زواياي ديگري از اقبال دوستداران و نقد ناقدان به شريعتي آشكار شود. بنابراين از لحاظ اصل قرار دادن امهاتي چون تضارب آراء كه از جمله سنن ممدوح اسلامي محسوب مي‌شود، خواندن نظراتي «ديگر» چندان خالي از لطف نمي‌نماياند، هرچند كه ممكن است نظر ما «چيز ديگري» باشد.

* آيا نحوة رويارويي شريعتي با سنت به منزلة مواجهه با يك متن بود؟ به تعبير ساده‌تر، آيا شريعتي درصدد فهم معناي سنت بود يا كوشيد معناي مورد نظر خويش را به سنت داده، يا حتي به آن تحميل كند؟

اين پرسش شما كاملاً در چارچوب معرفت‌شناسي كلاسيك و متداول است، چارچوبي كه در آن ميان كشف و جعل، فهم و تفسير، فاهمه و اراده، دانش و ارزش، عين و ذهن، عيني و
ذهني و... مرز فارق، روشن و مشخصي ترسيم مي‌شود. به بيان ساده‌تر، پرسش شما براساس معرفت‌شناسي سنتي خواهان آن است كه به ما بگويد ما دو گونه مواجهه با يك متن، از جمله با سنت به منزلة يك متن داريم: الف. در يك مواجهه، شخص خواهان فهم معناي متن/ سنت است و مي‌كوشد معناي مستتر در متن/ سنت را كشف كند. ب. اما در مواجهة ديگري شخص خواهان اين نيست كه خود متن/ سنت چه مي‌گويد، بلكه وي خواهان آن است تا معناي مورد نظر خويش را به متن/ سنت تحميل كند، يعني حرف‌هاي خودش را به دهان متن بگذارد. اگر اين تقسيم‌بندي را بپذيريم طبيعتاً مواجهة نخست اصيل‌تر و صادقانه‌تر است در حالي كه در نحوة مواجهة دوم، شخص با متن برخوردي ابزاري و رياكارانه دارد. حال سؤال اين است كه برخورد شريعتي با سنت از كدام سنخ است؟ و حتي شايد اين پرسش خواهان آن است كه تلويحاً به ما بگويد برخورد سنت‌گرايان و بنيادگرايان با سنت اصيل‌تر از نحوة مواجهة شريعتي است.

اما واقع مطلب اين است كه با فروپاشي بسياري از مفروضات معرفت‌شناسي كلاسيك، ديگر نمي‌توان مرز فارق و مشخصي ميان كشف و جعل، فهم و تفسير، فاهمه و اراده، دانش و ارزش، عين و ذهن، عيني و ذهني و... ترسيم كرد. هر كشفي مبتني بر جعلي است و هر جعلي حكايت‌گر كشفي؛ هيچ فهمي بدون تفسير نيست و هيچ تفسيري بدون فهم امكان‌پذير نيست. به بيان ديگر، فاهمه و اراده، دانش و ارزش، عين و ذهن و عيني و ذهني اموري درهم‌تنيده و تفكيك‌ناپذيرند. معناي هرمنوتيكي اين سخن اين است كه هيچ معنايي حاصل كشف صرف نيست و در هر تفسير و خوانشي از متن، همواره عنصري از جعل، گزينش، انتخاب، سازمان‌بخشي و... وجود دارد.

به بيان ساده‌تر، در هر مواجهه‌اي با متن يا سنت هميشه و بالضروره عناصري از سوي ذهن، سوبژه يا فاعل شناسا به نحوي ناخودآگاه و اجتناب‌ناپذير به متن افزوده مي‌شود. به تعبير دقيق‌تر، اساساً متن در افق ذهن سوبژه به سخن در مي‌آيد و امكان كنار گذاشتن مطلق عناصر ذهني خواننده در فهم متن امكان‌پذير نيست. اين دقيقاً همان معناي انقلاب كپرنيكي كانت است. لذا اين فقط شريعتي نيست كه به فهم و تفسير خودش از كتاب و سنت رنگ و لعاب شخصيت، ذهنيات، آرمان‌ها و گرايش هاي خودش را مي‌بخشد، هر كس ديگري نيز چنين است.

* اجازه دهيد سؤال خود را به شكل ديگري مطرح كنم؛آيا شريعتي سنت را به منزلة امري منسجم و يكپارچه مي‌دانست يا به گونه‌اي گزينشي با آن برخورد كرده است؟

در اين پرسش نيز مفروضات متعددي وجود دارد. اين پرسش تلويحاً مي‌خواهد به ما بگويد: اولاً، سنت يك امر يكپارچه است. ثانياً، برخي سنت را به نحو منسجم و يكپارچه مي‌پذيرند و برخي نمي‌پذيرند؛ و ظاهراً چنين به‌نظر مي‌رسد كه شريعتي را بايد از گروه دوم تلقي كرد ورقباي سنت‌گراي وي را در زمرة نخست. در اينجا نيز بايد خاطرنشان كنم درست است كه سنت از نوعي وحدت، انسجام و يكپارچگي برخوردار است، چرا كه در غيراين صورت، اساساً نمي‌توانستيم از يك سنت واحد مثل سنت اسلامي، سنت عبري، سنت متافيزيكي، سنت هندي و غيره سخن بگوييم؛ ليكن هر سنتي از لايه‌ها و جريانات گوناگوني تشكيل شده است كه شخص در مواجهه با آن ناگزير به پاره‌اي از گزينش‌ها و انتخاب‌هاست. به تعبير ديگر، هيچ فرد و جرياني نمي‌تواند يك سنت را با همة اجزاء، لايه‌ها و جرياناتش بپذيرد.

براي مثال شما مي‌توانيد در سنت تفكر متافيزيكي بينديشيد و به اين سنت تعلق داشته باشيد. اما ناگزيريد كه دست به گزينش زنيد. اين غيرممكن است كه شما هم افلاطوني باشيد و هم ارسطويي، هم هگلي باشيد و هم اگزيستانسياليست، هم د كارتي باشيد و هم هايدگري و... . سنت تفكر اسلامي نيز متشكل از لايه‌ها و جريانات گوناگوني چون تفكر فقهي‌ـ‌كلامي، مشايي، عرفاني و... است.

همچنين در سنت تفكر اسلامي انديشه‌ها و ارزش‌هاي متعالي در كنار باورهاي بسيار منحط و خرافي وجود دارد. پس چطور ممكن است همة لايه‌ها و جريانات گوناگون يك سنت را (مرادم سنت اجتماعي و تاريخي است و نه سنت نبي) به‌طور تام و تمام و بدون سنجش و نقادي و بدون گزينش پذيرفت؟

* شايد مرادم را به‌خوبي بيان نكردم. مرادم اين است كه آيا شريعتي، به خاطر آرمان‌هاي سياسي و اجتماعي‌اش و به جهت طرح‌اش يعني تبديل سنت به يك ايدئولوژي، آگاهانه پاره‌اي از اجزاي سنت را مغفول و مكنون باقي نگذاشت؟

پاسخ اين پرسش نيز تقريباً شبيه پاسخ پرسش‌هاي پيشين است يعني هركس ديگري نيز در مواجهه با سنت، به منزلة يك كل، به خاطر آرمان‌ها، ارزش‌ها و طرح‌هايش آگاهانه يا ناخودآگاه، پاره‌اي از اجزاي سنت را برجسته كرده، پاره‌اي ديگر را مغفول گذاشته يا كم‌تر بر آن تأكيد مي‌كند. اما شايد مراد شما و بسياري از مخالفان و نقادان شريعتي اين است كه وي به‌راستي و از صميم قلب به سنت و فرهنگ سنتي اعتقادي نداشت و از پاره‌اي از اجزاي سنت صرفاً به منزلة ابزاري براي تحقق طرح‌هاي اجتماعي خود سود برد. به تعبير ديگر برخورد وي با سنت ابزارانگارانه بود.

درست مثل اين كه يك ماركسيست، بي‌آنكه به اسلام يا تشيع اعتقادي داشته باشد، صرفاً به جهت ترويج فرهنگ سوسياليستي يا ستيز‌ه‌جويي با نظام اجتماعي بر وجه عدالت‌‌طلبانة علي‌بن ابي‌طالب و روحية مبارزه‌جويانة حسين‌بن‌علي تأكيد ورزد. اگر منظور اين باشد، بايد بگويم كه شريعتي صميمانه به اسلام و تشيع عشق مي‌ورزيد. به همين دليل، در وي بسياري از مفروضات تفكر تئولوژيك ديده مي‌شود.

* اجازه دهيد پرسش خود را باز هم با عبارات ديگري بيان كنم: آيا گزارش شريعتي از سنت ارزش معرفتي دارد؟ يعني آيا وي حكايت‌گر صادقي از سنت بوده است يا كوشيده سنت را در قالبي گزارش دهد كه با مسائل روزگار ما سازگاري داشته باشد؟

همانگونه كه گفتم پرسش‌هاي شما مبتني بر معرفت‌شناسي سنتي و كلاسيك و مبتني بر مفروضات بسيار سترگي است كه همة آنها قابل بحث است. شما مي‌پرسيد: آيا گزارش شريعتي از سنت ارزش معرفتي دارد؟ بنده در مقابل از شما مي‌پرسم: گزارش چه كسي يا چه جرياني از سنت ارزش معرفتي دارد؟ طبيعي است كه علي(ع)، ابوذر، فاطمه(س)، حسين(ع) و زينبِ(س) شريعتي، مطابق با فهم و تفسيري است كه شريعتي از اين شخصيت‌ها ارائه مي‌دهد. اما اين حكم دربارة همه صادق است.

سؤال شما مبتني بر اين پيش‌فرض بزرگ است كه گويي يك نقطة استعلايي، يعني يك نقطة فرازماني، فرامكاني و فراتاريخي وجود دارد كه از آن نقطه مي‌توان به كتاب، سنت يا تاريخ نظر كرد. در پس پرسش شما اين فرض وجود دارد كه گويي همه بشرند و همه براساس نقاط ضعف بشري با كتاب، سنت و تاريخ مواجه مي‌شوند اما افراد، طبقه يا گروهي اجتماعي وجود دارند كه فوق بشرند و با چشمان خدا به اين جهان، از جمله به كتاب و سنت و تاريخ مي‌نگرند. به تعبير حافظ: تو هم ساكن همين كويي.

* سؤالم را به شكل ديگري مطرح مي‌كنم: آيا شريعتي، در قياس با شخصيت‌هايي چون مطهري يا علامه طباطبايي، شناخت و آگاهي مكفي و شايسته‌اي از سنت، مشخصاً از علوم اسلامي و معارفي چون فقه، تفسير، علم حديث، علم‌الرجال و... داشته است؟

در پس اين پرسش نيز مفروضات نامبرهن، نامنقح و بسيار نادرست و در عين حال بسيار تودرتو و پيچيده‌اي وجود دارد كه در جامعه و فرهنگ ما براي يكبار هم كه شده بايد مورد بررسي دقيق قرار گرفته، كنار گذارده شوند. اولاً، مراد از تعابيري چون شناخت و آگاهي مكفي و شايسته چيست؟ چه كسي يا چه چيز تعيين مي‌كند كه چه كسي از موضوعي شناخت و آگاهي مكفي و شايسته دارد يا نه؟ اين پرسش تلويحاً خواهان است تا اظهار دارد كه شريعتي شناخت و آگاهي كافي از سنت و علوم و معارف اسلامي نداشته است، لذا اظهار نظرهاي او دربارة سنت را نمي‌توان عالمانه دانست.

در اينگونه پرسش‌ها و نقادي‌ها كه از جانب سنت‌گرايان ما (سنت‌گرا در معناي كلي و غيرتخصصي كلمه) بسيار شنيده شده و مي‌شود، به نحو ناموجهي سنت با معارف اسلامي و معارف اسلامي نيز عمدتاً با علوم منقول (علم فقه، اصول و حديث و...) يكي گرفته شده است. در اينجا بايد خاطر نشان ساخت كه اولاً سنت با معارف اسلامي يكي نيست (چرا كه مي‌توان همچون يك روستايي كشاورز يا يك هنرمند به عالَم سنت تعلق داشت و در حال و هواي عالم سنت زيست بي‌آنكه عالِم در يكي از رشته‌هاي علوم اسلامي بود)؛ ثانياً، معارف اسلامي با علوم منقول يعني علم فقه، اصول، حديث و... يكي نيست.
فلسفة اسلامي، عرفان اسلامي، اخلاق اسلامي، هنر اسلامي... نيز عناصر بسيار مهمي از سنت تاريخي ما را شكل مي‌دهند.

نكتة ديگر اينكه زندگي و تربيت شريعتي (به‌خصوص با توجه به شخصيت پدرش محمدتقي شريعتي) و نيز پاره‌اي از آثار وي نشان مي‌دهد كه وي آشنايي قابل‌قبولي با معارف اسلامي داشته است. اما بديهي است كه شريعتي به اندازة يك فقيه، فقه نخوانده يا به اندازة يك عالم حديث، حديث نخوانده و.... اما از اين نكته چه نتيجه‌اي مي‌خواهيم بگيريم؟ آيا مي‌خواهيم نتيجه بگيريم كه وي حق نداشته دربارة سنت يا فقه و حديث اظهار نظر كند؟ آيا مطهري يا روحانيون ما ماركسيسم و آثار ماركس را خوانده‌اند كه به نقد ماركسيسم مي‌پردازند؟ آيا مطهري به اندازة احسان طبري ماركسيسم خوانده بود؟

بي‌ترديد، نه. آيا از اين امر مي‌توان نتيجه گرفت نقدهاي مطهري از ماركسيسم بي‌ارزش است يا وي از اساس حق نداشته است به نقد ماركسيسم يا ديالوگ با ماركسيست‌ها بپردازد؟ بي‌ترديد، مطهري به اندازة احسان طبري آثار ماركسيستي نخوانده بود به احتمال زياد حتي آثار اصلي ماركس را هم نخوانده بود، اما وي در ماركسيسم اموري را مي‌ديد كه يك ماركسيست به‌دليل تعلق خاطرش به ماركسيسم نمي‌توانست آنها را ببيند. اگر اين را به يك اصل تبديل كنيم كه هر كس صرفاً در اموري بايد اظهار نظر كند كه در آن مورد وقت بسياري را مصروف مطالعه كرده است، باب بحث و گفت‌وگو دربارة همه چيز بسته مي‌شود.

نمي‌خواهم اصل تخصص را انكار كرده يا به نوعي آنارشيسم علمي دعوت كنم اما آيا متخصص بودن و صاحب‌نظر بودن در يك حوزه بعد از بحث و گفت‌وگو آشكار مي‌شود يا بايد به‌طور پيشيني تعيين كرد كه چه كسي اهل ‌نظر هست و چه كسي نيست؟ بديهي است كه بنده به اندازة يك فقيه يا حتي به اندازة يك طلبه فقه نخوانده‌ام. اما اگر به اين نكته توجه دهم كه هم فقه و هم علم اصول ما به نظر من تحت‌تأثير معرفت‌شناسي ارسطويي است، و فقيه ما به اين امر متفطن نشده باشد، حال چه كسي تعيين مي‌كند كه كداميك از اين آگاهي‌ها شناخت و آگاهي مكفي و شايسته در حوزة فقه و علم اصول است؟

بسياري از افراد را مي‌شناسيم كه حافظ، قاري يا معلم تجويد قرآن هستند و اطلاعات بسياري راجع به قرآن و تاريخ قرآن دارند. حال فردي را تصور كنيد كه در قرائتش از قرآن اغلاط بسيار دارد و نمي‌تواند قرآن را بسادگي روخواني كند اما همين شخص وقتي با آيات قرآن مواجه مي‌شود حضور امر قدسي را در وجودش احساس مي‌كند و اشك بر چشمانش جاري مي‌شود. حال از اين ميان چه كسي قرآن‌شناس است و از شناخت و آگاهي شايسته از قرآن برخوردار است؟

تاريخ درج: 28 خرداد 1387 ساعت 08:40 تاريخ تاييد: 28 خرداد 1387 ساعت 10:08 تاريخ به روز رساني: 28 خرداد 1387 ساعت 09:55
 سه شنبه 28 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 214]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن