محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827464112
دختری که از محاصره داعش گریخت
واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: امامزاده سید حمزه تبریز در شب قدر میهمانی ویژه داشت که از محاصره استان نینوا عراق توسط داعش گریخته و در مسیر خانواده خود را جا گذاشته بود و حال در این شب عزیز آنها را از خدا می خواست.
به گزارش تراز ، لحظات عرفانی شب احیاء و شب قدر بود و از دریچه نگاهم به دنبال پوشش خبر این شب پر فضلیت بودم، به چند مسجد سر زدم و آخر سر به امامزاده سید حمزه در مرکز شهر تبریز رسیدم، به دنبال فردی برای گفتگو می گشتم که ناگهان دخترکی کوچک با حجاب زیبا و دست های نحیف رو به آسمان نظرم را جلب کرد، به سمتش رفتم، متوجه من نشد، خودم را جمع و جور کردم و گفتم: دخترم اسمت چیست؟ بابات کجاست؟ ولی به قدری در حال راز و نیاز بود که باز توجهی نکرد، اشک از چشمان کوچک و زیبایش در حال سرازیر شدن بود، نزدیکتر رفتم ببینم او چه دعایی می خواند، حس کنجکاوی ام به شدت در حال افزایش بود، مرا نمی دید، گوش هایم را تیز کردم ببینم چه می گوید.صدای همهمه مردم مانع از شنیدن صدایش می شد و لهجه غلیظی که در تلفظ کلمات داشت، اجازه نداد بفهمم این دخترک کوچک چه دردی در دل دارد که مثل بزرگترها زار می زند، با صدای بلندتری گفتم دختر کوچولو میخوای کمی از حرفات که به خدا گفتی به من هم بگویی، دخترک از گوشه چشمش به من نگاه کرد و با علامت سر گفت نه، اصرارم بی فایده بود، با آن سن کوچک اش کوله باری از اندوه را می خواست یک شبه با خدا در میان بگذارد.
کمی مکث کردم، دیدم مردی آنطرف تر نشسته و به ما نگاه می کند، رفتم پیشش و خودم را معرفی کردم و گفتم دخترتان هست؟ چرا با من حرف نمی زند؟ مرد میان سال که موهایش به سپیدی می زد، گفت: آیه دخترم نیست اما او را مثل دخترم دوست دارم، گفتم چه نسبتی با شما دارد؟ اصلا شما اهل کجا هستید؟ مرد مکثی کرد و گفت: از عراق آمده ایم و من هم نسبتی با آن دختر ندارم، من سرپرستی ۱۵ کودک یتیم را دارم و آیه یکی از آنهاست که در حسینیه بین نجف و کربلا در عمودی زندگی می کنیم.
طرح دوستی با مرد ریختم، خودش را ابوزهرا معرفی کرد، از او خواستم دخترک را راضی کند تا با من مصاحبه کند و او نیز قبول کرد و آیه را برای مصاحبه با من متقاعد کرد، به لهجه ترکی ترکمن حرف می زد ولی میتوانستم بفهمم چه می گوید و او نیز منظور من را می فهمید.
می پرسم اسمت چیست؟ چند سال داری و متولد کدام شهر هستی؟ و او در جواب می گوید: اسمم آیه غازیِ است و ۹ سال دارم و در استان نینوا شهر تلعفر کشور عراق به دنیا آمدم.
از در تبریز بودنش می پرسم که قبل از اینکه آیه پاسخ دهد ابوزهرا سرپرست دختر می گوید: ما به دعوت ستاد پیشتیبانی مدافعان حرم اداره اوقاف و امور خیریه به ایران آمدیم تا این کودکان کمی از عراق فاصله بگیرند.
آرام از آیه می پرسم می خواهی ماجرای زندگیت را برایم بگویی؟ و او با نگاه های معصوم و کودکانه اش که حکایت از دردی بزرگ دارد، به جای جواب دادن به سوالم شروع به گریه می کند، آرام تر میگویم آیه؟! آیه چیزی شده؟ بغض گلویش را قورت می دهد و می گوید: به همراه پدرم و مادرم و سه برادر کوچکتر از خودم در استان رقه زندگی خوبی داشتیم و پدر می گفت ما مسلمان شیعه هستیم و به ۱۲ امام معتقدیم و اصالتا هم ترک ترکمن هستیم، به مدرسه رفتم و بهترین دوران زندگی ام را سپری می کردم و دوستان خوبی در مدرسه داشتم تا اینکه داعشی ها به شهر حمله کردند و پدرم را کتک زدند و بعد من به همراه خانواده از رقه فرار کردیم.
دیگر گریه امانش نمی هد، از برادرانش و سن و سال آنها می پرسم که جواب می دهد: در زمان حمله داعشی ها من هفت سال داشتم و کم کم هشت ساله می شدم، داداش کوچکم علی تازه متولد شده بود و جمیل چهار ساله بود و مهدی یک سال از من کوچکتر بود.
حرف را به درس و مدرسه می کشانم و اینکه کلاس چندم بوده و آیه چنین پاسخ می دهد که به مدرسه می رفتم و کلاس اول را تموم کرده بودم و می خواستم به کلاس دوم برم که داعشی ها به شهر و مدرسه مان حمله و آن را با خاک یکسان کردند، دوستان خوبی در مدرسه داشتم ولی حالا حتی نمی دانم هم کلاسی و دوستانم چه شده اند چون داعشی ها بی رحم اند.
از سرنوشت شهر و دیار و خانه اش پس از حمله داعش جویا می شوم: آنها با تانگ و تفنگ به شهر ما آمدند و مردم را دستگیر و اذیت می کردند، من به همراه خانواده ام و دو تا از عموهایم از تل عفر فرار کردیم و به سنجار آمدیم، آنجا ماندیم ولی چند روز نگذشته بود که داعشی ها به آنجا نیز آمدند، به ربیعه فرار کردیم ولی باز به آنجا نیز آمدند و وقتی می خواستیم از آنجا فرار کنیم من همراه یکی از عموهایم بودم و پدر و مادرم و برادرانم و عموی دیگرم و زن عمویم در ماشین دیگری، از محاصره داعش ها فرار کردیم ولی خانواده ام را دیگر هیچ وقت ندیدم چون راه را اشتباه رفته و در کمین داعش افتادند و احتمالا کشته شده اند.
هر چند پرسیدن درباره چنین خاطرات تلخی از یک دختر بچه ۹ ساله بسیار سخت است اما وقتی از آیه در مورد زمان این اتفاقات می پرسم، با همان نگاه معصوم کودکانه اما پر از درد پاسخ می دهد: تقریبا دو سال پیش بود، من از آن شب به بعد دیگر خانواده ام را ندیدم، هیچ کس دیگر هم ندیده، من از آن شب مادرم، پدرم و برادارنم را از دست دادم و تنها و بی کس ماندم، همه خانواده ام یک جا رفتند و دیگر نیامدند و با گریه می گوید دلم برای محبت ها و آغوش مادرم تنگ شده است.
یاد دعا و راز و نیازش می افتم و می گویم آیه در این شب رحمت و نزول قرآن از خدا چه می خواهی و آیه با تمام معصومیتش به جای فکر کردن به بازی ها و دل مشغولی های کودکانه، با یک کلمه جوابم را می دهم و می گوید: عائله ام را می خواهم و در جواب سئوال من که می پرسم آرزوی دیگری نداری؟ می گوید من از خدا هیچ چیز نمی خواهم جز اینکه داعشی ها بمیرند و وجود نداشته باشند تا بچه ها آزاد باشند و بتوانند در کنار پدر و مادرشان زندگی کنند و با همسن و سال هایشان بازی کنند.
زبانم بند می آید، دیگر نمی توانم حرف بزنم و گریه مجالم نمی دهد، دخترک نیز دوست ندارد دیگر خاطرات تلخ روزهای سخت گذشته را مرور کند، دوست دارد برگردد و به خلوت با خدایش ادامه دهد.
از آیه خداحافظی می کنم و با خود می اندیشم خدایا این کودک ۹ ساله چه دل بزرگی دارد که در فراق عزیزانش این گونه ایستاده است و ناخودآگاه به یاد مصیبت های حضرت رقیه (سلام الله علیها) دخترک دردانه سید و سالار شهیدان، امام حسین(ع)در صحنه کربلا می افتم، شاید قیاس درستی نباشد اما آیه نیز همچون دردانه حسین (ع) تمام عزیزانشان را بی دینان سفاک تکفیری گرفته اند.
آیه دختر ۹ ساله ای که در هفت سالگی یتیم شده و در فراق عزیزانش می سوزد و دل داغدارش اشک چشمانش را سرازیر می کند، آرزویش رسیدن به خانواده اش است، خانواده ای که دیگر هچ اثری از آن وجود ندارد.
در همین افکار سیر می کنم که نگاهم به اطراف می افتد، چه آرامش و ثبات قلبی دارم در این دل شب، فارغ از اضطراب و هیاهوی هر تجاوز و تعدی، آزادانه در خیابان های شهرم قدم برمی دارم و در نیمه شب قدر نوزدهم رمضان بی هیچ دغدغه ای و در کنار دیگر مردمان دیارم، زندگی را با تمام سختی ها و خوشی های معمولش می گذارنیم، بی آنکه نگرانی از باب نگاهی ناپاک به مال و جانمان داشته باشیم.
آری، من و امثال من آرامش و امنیت امروز خود را مدیون جوانانی هستیم که افتخارشان به لقبشان «مدافعان حرم» است، آنانی که بی ادعا لباس رزم برتن کرده و در مقابل داعش و داعشی ها به جنگ برخاسته اند تا دخترکان ایران زمین مثل دختران و کودکان معصوم عراقی و سوری آواره و یتیم نشوند .
منبع: مهر
زمانبندی انتشار: 6 تير 1395 - 17:20
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تراز]
[مشاهده در: www.taraznews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]
صفحات پیشنهادی
دختری که از محاصره داعش گریخت/ دلم برای آغوش مادرم تنگ است+تصاویر
دختری که از محاصره داعش گریخت دلم برای آغوش مادرم تنگ است تصاویر امامزاده سید حمزه تبریز در شب قدر میهمانی ویژه داشت که از محاصره استان نینوا عراق توسط داعش گریخته و در مسیر خانواده خود را جا گذاشته بود و حال در این شب عزیز آنها را از خدا می خواست آفتابنیوز لحظات عرفانی شبداستان دختری که از محاصره داعش گریخت - سایت خبری تحلیلی بولتن
آیه غازی دختر 10 ساله و بی پناه عراقی گفت پس از حمله داعش به شهر رقه به ناچار شهرمان را به مقصد کرکوک ترک کردیم اما در بین راه اتومبیلی که خانواده ام در آن بودند راه را گم کرده و توسط داعش اسیر شدند آیه غازی اظهار کرد در شهر تلعفر استان نینوای عراق به دنیا آمده ام به دلیل حملهآیه؛ دختری که از محاصره داعش گریخت/ دلم برای آغوش مادرم تنگ است
گزارش مهر از یک میهمان ویژه شب قدر آیه دختری که از محاصره داعش گریخت دلم برای آغوش مادرم تنگ است شناسهٔ خبر 3694387 - شنبه ۵ تیر ۱۳۹۵ - ۱۲ ۴۲ استانها > آذربایجان شرقی jwplayer display inline-block; تبریز- امامزاده سید حمزه تبریز در شب قدر میهمانی ویژه داشت که از محاصرداعشی ها به طور کامل در منبح محاصره شدند + نقشه - خبرگزاری قوه قضاییه
خبرگزاری میزان- اعضای گروه موسوم به نیروهای دموکراتیک سوریه و یگان های مدافع خلق YPG موفق شدند تمامی مسیرهای مواصلاتی به شهر منبج تحت اشغال داعش را مسدود کنند به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری میزان اعضای گروه موسوم به نیروهای دموکراتیک سوریه و یگان های مدافع خلق YPG موفق شدنواکنش به خبر محاصره تکاوران در زنکوره از سوی داعش
واکنش به خبر محاصره تکاوران در زنکوره از سوی داعش شناسهٔ خبر 3689934 - یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۴ ۴۰ اخبار کوتاه > بین الملل jwplayer display inline-block; یحیی رسول سخنگوی فرماندهی عملیات مشترک عراق اخبار مربوط به محاصره نیروهای تکاور این کشور در زنکوره در غرب الرمادی ازدختر روس تبار داعش از فلوجه گریخت +عکس - خبرنامه دانشجویان ایران
خبرنامه دانشجویان ایران "نورا" دختر روس تبار داعش از فلوجه گریخت " نورا " دختر روسی که از خطرناک ترین تک تیراندازان داعش است پس از فرار از فلوجه توانسته است به همراه برخی از عناصر داعش به سوریه فرار کند یکشنبه ۶تیر۱۳۹۵تنگ تر شدن حلقه محاصره تروریست های داعش در شهر سرت لیبی
تنگ تر شدن حلقه محاصره تروریست های داعش در شهر سرت لیبی نیروهای وابسته به دولت وفاق ملی لیبی حلقه محاصره را علیه تروریست های داعش در شهر سرت تنگ تر کرده اند به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از شبکه تلویزیونی العربیه منابع وابسته به نیروهای دولت وفاق ملیعملیات ناکام داعش برای شکست محاصره منبج
عملیات ناکام داعش برای شکست محاصره منبج تروریستهای داعش در حملهای همه جانبه قصد داشتند محاصره شهر منبج در حلب را بشکنند که با مقاومت نیروهای کُرد سوری این تلاش ناکام ماند به گزارش فرهنگ نیوز گروه تروریستی داعش برای شکست محاصره شهر منبج در استان حلب صدها تن از نیروهای خود راارتش سوریه حمله داعش به جنوب دیرالزور را دفع کرد
ارتش سوریه حمله داعش به جنوب دیرالزور را دفع کرد یک منبع میدانی سوری از دفع حمله داعش توسط ارتش سوریه در جنوب شهر دیرالزور خبر داد یک منبع اگاه در نیروهای دفاع وطنی سوریه در گفتوگو با خبرنگار دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان درباره تحولات میدانی استان دیرالزور اظهدختر روس،خطرناکترین تکتیرانداز داعش
دختر روس خطرناکترین تکتیرانداز داعشتاریخ انتشار يکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۵ ۲۰ یک منبع امنیتی اطلاعاتی عراق از آغاز عملیات جستجوی گسترده برای یافتن یک دختر روسی به نام «نورا» خبر داد که از خطرناک ترین تک تیراندازان داعش است به گزارش مهر به نقل از العالم یک سرهنگ-
سیاسی
پربازدیدترینها