واضح آرشیو وب فارسی:خوزنیوز: تقریباً تمامی منطقه غربی کشور از سال ٦١ شاهد این نوع جنایات بود. از شمال به جنوب از سردشت، الوت بانه، روستاهای قلاجی و مژمار در مریوان، روستای «زرده» در کرمانشاه و نیز مناطق اطراف دهلران و مهران و بیمارستان صحرایی در اطراف آبادان تا شادگان خوزستان نیز به تناوب دچار این وضع شدند. اعتماد در سرمقاله خود آورده است؛اعتماد در سرمقاله خود آورده است؛ فردا سالروز حمله شیمیایی جنایتکارانه و غیرقانونی رژیم صدام حسین به سردشت است؛ حمله ای که در ٧ تیر سال ١٣٦٦ انجام شد. البته این جنایت او نه نخستین بود و نه آخرین. تقریباً تمامی منطقه غربی کشور از سال ٦١ شاهد این نوع جنایات بود. از شمال به جنوب از سردشت، الوت بانه، روستاهای قلاجی و مژمار در مریوان، روستای «زرده» در کرمانشاه و نیز مناطق اطراف دهلران و مهران و بیمارستان صحرایی در اطراف آبادان تا شادگان خوزستان نیز به تناوب دچار این وضع شدند. ولی اتفاق سردشت از این نظر مهم بود که بمب ها به مرکز شهر و مناطق مسکونی ریخته شد و حتی چشمه آب آشامیدنی شهر را زدند که تا چند روز آلوده بود و هر کس از آن خورد مصدوم شد؛ و این شاید نخستین بار در جهان بود که چنین اتفاقی علیه مردم عادی رخ می داد. اگرچه صدام حسین با این اقدام پرونده سنگین خود را سنگین تر کرد و در نهایت هم به شکل خجالت آور و ذلیلانه ای از این دنیا رفت، ولی او توانست پرسش مهمی را در برابر جهان امروز طرح کند این پرسش که آیا مقررات و معاهدات بین المللی فقط یک مشت کلمات زیبا و فریبنده هستند یا ضمانت اجرایی داشته و تعهدآور هستند؟ آیا جهان غرب قانون و انسانیت و اخلاق را مطابق میل و منافع خود تعریف و اجرا می کند، یا آنکه فراتر از این منافع و میل، جایی هم برای اخلاق و انسانیت گذاشته می شود؟ وقتی که چند مورد استفاده مشکوک از بمب شیمیایی در سوریه به گوش رسید و حتی به طور دقیق معلوم نشد که دولت سوریه آن را به کار برده یا مخالفان، غرب و در راس آن ایالات متحده دستور آماده باش برای حمله دادند. از سال ١٣٦٦ تا سال ١٣٩٢ چه اتفاقی افتاد که در آن زمان غرب در برابر آن حمله شیمیایی گسترده و آشکار که بیش از صد نفر را شهید و هزاران نفر را مجروح کرد، سکوت همراه با رضایت اختیار کرد، ولی در سال ١٣٩٢، آماده باش برای حمله نظامی داد؟ کدام قانون بین المللی تغییر کرد؟ از حمله سردشت بگذریم، حمله شیمیایی ٨ ماه بعد از آن، در حلبچه را چگونه باید تحلیل کرد که فاجعه بارترین نوع حملات شیمیایی در تاریخ است و باز هم غربی ها سکوت کردند و به بقای صدام حسین رضایت دادند. نه تنها او را تهدید نکردند بلکه مانع جدی برای دستیابی او به سلاح های شیمیایی نیز فراهم نکردند. حتی افراد و شرکت هایی که به صدام حسین کمک کردند تا به این بمب های کثیف دسترسی پیدا کند، آزادانه فعالیت می کردند. تفاوت در چه بود؟ آیا تفاوت در افراد کشته شده بود؟ آیا تفاوت در مواد شیمیایی استفاده شده بود؟... تفاوت فقط در منافع غربی ها بود. آنان حتی اجازه ندادند که نهادهای مدنی غربی نیز در این مورد علیه صدام حسین و اقداماتش به نحو موثری فعال شوند!! شاید پرسیده شود که اکنون در سالگرد آن جنایت، چرا به این موضوع پرداخته شده است؟ پاسخ این است که ریشه آن جنایت همین برخورد دوگانه است. وجود معیارهای دوگانه، خطرناک تر از سلاح شیمیایی است. چه این معیارها در داخل کشور باشد چه در سطح بین المللی. قرار نیست فراموش کنیم که ریشه اصلی حمله به حلبچه در سکوت غرب در برابر حمله به سردشت بود. از صدام که انتظاری نباید داشت، او نه ادعای اخلاقی داشت و نه انسانیت، کسانی باید پاسخگو باشند که چنین ادعایی دارند ولی مسوولیت متناسب با آن را نمی پذیرند. نه تنها حلبچه، بلکه جنایت سردشت هم ریشه در سکوت های قبلی غربی ها در برابر استفاده از بمب های شیمیایی داشت. صدام حسین از ٥ سال پیش از حمله به سردشت جسته و گریخته و شاید با هدف تست کردن جهان از این بمب ها استفاده می کرد و اتفاقاً هم تست او پاسخ داد و متوجه شد که «از غرب خبری نیست.» واقعیت این است که ما از چند جهت در برابر بمباران شیمیایی سردشت کوتاهی کرده ایم. یا حداقل آنچنان که شایسته است عمل نکرده ایم. اول از جهت مبارزه با سلاح شیمیایی. اگر استفاده از این سلاح غیرانسانی است، چه کسی بهتر از ایران می تواند هر سال به مناسبت سالروز این فاجعه، برنامه جامعی را در منطقه بمباران شده و با حضور مصدومان و بازماندگان شهدای این حادثه برگزار کند و از سراسر جهان و نهادهایی که علیه این نوع جنایات هستند، دعوت کند تا در این مراسم و یادبود شرکت کنند. حتی می توان بنای یادمان مهمی را در تهران برای آنان ساخت و آن را به نمادی در مبارزه با کاربرد سلاح شیمیایی تبدیل کرد. متاسفانه هنرمندان ما هم تاکنون در این زمینه فعال نبوده اند. در نقاشی، مجسمه سازی، فیلم و موسیقی می توان یاد و خاطره آنان را زنده نگهداشت و این جنایت را محکوم کرد. از سوی دیگر نقد عملکرد غرب و قدرت های بزرگ در جریان آن بمباران بسیار ضروری است. اتفاقاً باید از دولت های آنان درخواست کرد که کلیه اطلاعات دولت های شان را در زمان بمباران از حالت محرمانه خارج کنند، تا دنیا بداند چرا جهان غرب در برابر این جنایت سکوت پیشه کرد و این سکوت چه هزینه ای را بر جهان تحمیل کرد؟ خودمان هم باید دربرابر کسانی که به نحوی در این جنایت شرکت داشتند حساس باشیم. اخیراً گفته شده است که یک شرکت ایرانی با یک شرکت دارویی در آلمان قراردادی را منعقد کرده که آن شرکت در تجهیز صدام به بمب شیمیایی نقش داشته است. در صورت درست بودن خبر باید در برابر این اقدام واکنش نشان داد. ادعای خسارت از دولت عراق اقدام مهمی است که هنوز انجام نشده است. هر دولتی که در عراق مستقر شود مسوولیت حقوقی در برابر اقدامات دولت پیش از خود دارد. مگر نه اینکه مسوولیت پرداخت خسارات به کویت را دارند. در این مورد باید خسارت دهند. اگر با ایران دوست هستند با رغبت بیشتری باید خسارت بپردازند. مساله نیز فقط گرفتن پول نیست مساله مهم اجرای عدالت و برقراری یک رویه است. و بالاخره و شاید مهم تر از همه کمک کردن همه جانبه به هموطنان عزیز سردشتی است که حدود سه دهه در حال دست وپنجه نرم کردن با عوارض ناشی از این جنایت هستند. کمک های درمانی، دارویی، روانی و مادی، حداقل اقدامی است که باید نسبت به آنان انجام داد. راه اندازی مرکز بین المللی مطالعات پزشکی درباره مصدومان شیمیایی نیز در این زمینه ضرورت دارد. باشد که از این طریق به وظیفه ملی و انسانی خود عمل کرده باشیم.
یکشنبه ، ۶تیر۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خوزنیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]