واضح آرشیو وب فارسی:مهر: فراست در مراسم نکوداشت خود:
«نخلهای بیسر» را با مرخصی بدون حقوق نوشتم/آدم خوششانسی هستم
شناسهٔ خبر: 3692595 - چهارشنبه ۲ تیر ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۴
فرهنگ > شعر و ادب
.jwplayer{ display: inline-block; } قاسمعلی فراست در مراسم نکوداشتی که به مناسبت تولد وی با حضور جمعی از اهالی قلم برگزار شده بود، خاطراتی از چگونگی تالیف رمان «نخلهای بیسر» بیان کرد. به گزارش خبرنگار مهر، مراسم نکوداشت قاسمعلی فراست نویسنده و صاحب نخستین رمان دفاع مقدس با عنوان «نخلهای بیسر»، همزمان با سالروز تولد وی شامگاه روز گذشته با حضور جمعی از اهالی قلم مرکز فرهنگی محفل انس برگزار شد. در این مراسم مصطفی رحماندوست شاعر و نویسنده کودکان و نوجوانان در سخنانی با اشاره به سابقه دوستی ۴۰ ساله خود با فراست گفت: پیشینه دوستی من با آقای فراست به قبل از انقلاب اسلامی و تاسیس کانون کتاب کودک برمیگردد. وی ادامه داد: فراست با نوشتن رمان «نخلهای بیسر» اولین کتاب درباره جنگ تحمیلی ما را خلق کرد و البته این نیز گفته میشود که من هم اولین داستان بلند درباره جنگ را نوشتهام. آن زمان حرف زدن از جنگ در بین ما ممنوع بود و به جای واژه جنگزده از عبارت مهاجر جنگی استفاده میکردیم. بنابراین نوشتن کتاب «نخلهای بی سر» در این زمان بسیار مهم بود آن هم توسط نویسندهای که هیچگاه در گرایش خاصی حرکت نکرد. خاطره یک مصاحبه جنجالی غلامرضا امامی نیز در این نشست در سخنانی با اشاره به دوستی دیرینه خود با فراست اشاره کرد و گفت: دوستی من با آقای فراست به روزگاری برمیگردد که آرزوهایمان بلند بود و دیوارها کوتاه، اما امروز دیوارها بلند است و آرزوها کوتاه. روزگاری رفتن مهم بود نه رسیدن. اما اکنون رسیدن مهم است و نه رفتن. روزگاری که در آن راستی و درستی اصل بود و همه ما در پی راستی و درستی بودیم اما امروز کسی به دنبال درستی و راستی نیست. این نویسنده و مترجم در ادامه با یادکرید حضور فراست، رحماندوست و... در تاسیس کانون کتاب کودک گفت: فراست از زمان پیروزی انقلاب تاکنون در حوزه ادبیات مشغول به کار بوده است به خاطر دارم زمانی که بحث صمد بهرنگی و دعواهای مطبوعاتی راست و چپ مطرح در فضای فرهنگی کشور مطرح بود، فراست که در روزنامه جمهوری اسلامی، گفتگویی با من درباره صمد بهرنگی داشت که پس از آن حاشیهها و بحثهای زیادی درگرفت. من در این گفتگو بیان کردم که صمد بهرنگی جایزه بزرگ بلونیا را به دلیل تصاویر کتاب «ماهی سیاه کوچولو» دریافت کرد و نه محتوای کتاب. هرچند که تصاویر بیارتباط با متن هم نبودند اما این تصاویر برنده آن جایزه شد. به هر حال پس از این گفتگو مرگ نابهنگام بهرنگی اتفاق افتاد و مباحث زیادی درباره او درگرفت. امامی ادامه داد: اگرچه صمد بهرنگی در ادبیات چپ قلم میزد اما مسیرش رسیدن به آزادی بود. البته ادبیات چپ نیز در آن دوران اثر خودش را روی کتابهای حوزه کودک و نوجوان و بزرگسال گذاشت. در آن دوران همه یا باید چپ میبودند یا راست و راه دیگری هم نداشتیم. خاطرم هست که روزی از جلال آلاحمد پرسیدم که چرا با وجود اینکه در خانواده مذهبی زندگی کرده، به حزب توده رفته است و او در پاسخ به من گفت در آن موقع یا باید با دربار بودیم و یا توده و در این زمان حتی احمد آرام هم که خود فردی متدین بود خود عضو حزب توده شد.البته بعدها کتابهای آیتالله طالقانی و زندهیاد بازرگان الگوی ما شدند و آبشخور ما سخنان و اندیشههای آنها بود. امامی ادامه داد: در سفری که با فراست برای بزرگداشت مرحوم حسین ابراهیمی به شهرستان گلپایگان داشتم همان شور و شوق قدیمی به ایشان را در جنگ دیدم که نشان میدهد امثال فراست میتوانند در دوستی هم الگوی ما باشند. او پس از نگارش رمان «نخلهای بیسر» به گونهای رفتار نکرد که نویسندگان دیگر حوزه دفاع مقدس را براند بلکه دایره را وسیعتر کرد و فضایی را به وجود آورد تا دیگران هم بتوانند در این دایره فعالیت کنند. در ادامه مراسم محمد حنیف نیز در ادامه این مراسم در سخنانی گفت: فراست در همه سالهایی که در جایگاه متولی ادبیات داستانی دولتی بوده همیشه به نحو احسن وظایف خود را بدون توقع انجام داد. او نمونه یک انسان بزرگ است که هیچگاه حق را فدای مصلحت نکرده است. یادمان باشد در روزگاری که دیگر صداقت معنایی ندارد فراست با این ویژگی بزرگ در کارهای دولتی و غیردولتی خدمت کرده است. آدم خوششانسی بودهام قاسمعلی فراست هم در بخش پایانی این مراسم در سخنانی درباره این رمان «نخلهای بیسر» گفت: البته این رمان اولین رمان جنگ به لحاظ چاپ نیست بلکه رمان «زمینسوخته» نوشته استادم احمد محمود نخستین رمان در این حوزه است. وی ادامه داد: من همواره آدم خوششانسی بودم چرا که پس از آنکه به تهران آمدم بلافاصله در آغوش افراد نازنین و بزرگی قرار گرفتم که در واقع اگر این تناسب برای من به وجود نمیآمد معلوم نبود چه نوع بشری میشدم. البته من همواره علاقهمند به کتاب بودم اما وقتی با فردی چون محمدرضا حکیمی آشنا شدم توفیق بسیار بزرگی کسب کردم. هرچند با وجود ارتباط افرادی چون سیمین دانشور و بهشتی نتوانستم کاری کنم که شایسته ارتباط با این افراد باشد. فراست افزود: خوششانسی دیگر من این است که زمانی که نخستین مجموعه داستانی خود با عنوان زیارت را منتشر کردم محمدرضا حکیمی به حوزه هنری آمده بود و پس از دیدن کتاب من چهار صفحه نامه محبتآمیز برایم نوشت که بزرگترین تشویق من در دوران کاریام بوده است. البته یکبار دیگر هم توسط سیمین دانشور تشویق شدم و ایشان پس از خواندن نوشتههای من دلگرمی به من داد و همین موجب شد تا نوشتن را جدی گرفتم. فراست در ادامه سخنانش با اشاره به اینکه ادبیات روزهای خوبی را نداشته یادآور شد: خاطرم هست زمانی که میخواستم رمان «نخلهای بیسر» را بنویسم به مدیرم گفتم که باید به جبهه بروم تا با الهام از آن فضا داستان بنویسم اما او حاضر نشد به من ماموریت بدهد و در نهایت گفتم که اگر اجازه رفتنم را ندهد مرخصی بدون حقوق خواهم گرفت و به خرمشهر میروم که در نهایت موافقت کرد. به هر حال پس از آنکه به خرمشهر رفتم کنار همنفسی با رزمندگان جنگ نخلهای بیسر نوشته شد و اکنون فکر میکنم چقدر استعداد وجود داشته که با رفتارهای مدیرهای ناکارآمد طی این سالها به هدر رفته است. وی تاکید کرد: از اینکه من را نویسنده رمان «نخلهای بیسر» میشناسند بسیار خوشحالم چون این کتاب را با عشق خودم و در اوج خطر و گرماگرم جان دادن با کسانی که جان دادند تا زندگی ببخشند نوشتم پس هیچگاه بدم نمیآید که با وجود اینکه کتابهای متعددی نوشتم اما من را با رمان نخلهای بی سر بشناسند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]