محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845770444
هفت پرده از زندگی خصوصی دکتر مصدق
واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: به مناسبت زادروز مصدق
هفت پرده از زندگی خصوصی دکتر مصدق
27 خرداد ماه سال 1261، یعنی درست 134سال قبل وزیر دفتر ناصرالدین شاه صاحب پسری شد که بعدها تمام مناسب مهم سیاسی را تصاحب کرد و قدم آخرش را با ملی کردن صنعت نفت برداشت. قدمی که حالا بعد از 63سال هنوز پررنگ ترین نقطه در تاریخ استقلال اقتصادی ایران به حساب می آید.
مجله مهر: 29 خرداد ماه سال 1261، یعنی درست 134سال قبل وزیر دفتر ناصرالدین شاه صاحب پسری شد که بعدها تمام مناسب مهم سیاسی را تصاحب کرد و قدم آخرش را با ملی کردن صنعت نفت برداشت. قدمی که حالا بعد از 63سال هنوز پررنگ ترین نقطه در تاریخ استقلال اقتصادی ایران به حساب می آید.
مصدق چطور مصدق شد؟
محمد مصدق پسر میرزا هدایتالله آشتیانی بود که در دوره ناصرالدین شاه به «وزیر دفتر» معروف بود. کسی که ناصرالدین شاه روی او حساب ویژه ای داشت و به همین دلیل بعد از مرگ میرزا هدایت الله در سال ۱۲۷۱ شغل او را به پسر 10ساله اش محمد داد و او را «مصدقالسلطنه» نامید.
نامی که بعدها به محمد مصدق تغییر پیدا کرد و تا زمان مرگ روی او ماند. محمد، بعد از تحصیلات مقدماتی که در تبریز داشت به تهران آمد و وقتی 17 ساله بود به مستوفی گری (محاسب عواید مالیاتی) منصوب شد و توانست با سن کمش طوری کارها را پیش ببرد که علاقه عموم مردم را جلب کند. با این حال، در دوره مشروطه شغل مستوفی گری در حد دزدی منفور مردم شد و مصدق هم از این کار کناره گرفت.
در 19سالگی با زهرا، دختر میر سید زین العابدین ظهیرالاسلام که سومین امام جمعه تهران بود ازدواج کرد که حاصل آن دو پسر به نامهای احمد و غلام حسین و سه دختر به نامهای منصوره و ضیااشرف و خدیجه بود.
سوئیس وطن من است
در اولین دوره انتخابات مجلس مشروطیت از طبقه اعیان و اشراف اصفهان انتخاب شد ولی چون به سن سی سال نرسیده بود، اعتبارنامه او رد شد تا مصدق راهی فرانسه شود و بعد از تحصیل علوم سیاسی، به سوئیس برود و دکترایش را از آنجا بگیرد. کشوری که بعدها او لقب «وطن ثانوی» خود را به آن داد. او در خاطراتش راجع به اقامت در سوئیس مینویسد: «در آنجا بودم که قرارداد وثوقالدوله بین ایران و انگلیس منعقد گردید.
تصمیم گرفتم در سوئیس اقامت کنم و به کار تجارت پردازم. مقدار قلیلی هم کالا که در ایران کمیاب شده بود خریده و به ایران فرستادم؛ و بعد چنین صلاح دیدم که با پسر و دختر بزرگم که ۱۰ سال بود وطن خود را ندیده بودند به ایران بیایم و بعد از تصفیه کارهایم از ایران مهاجرت نمایم. این بود که همان راهی که رفته بودم به قصد مراجعت به ایران حرکت نمودم...»
اما این سفر به سرانجام نرسید چون در راه بازگشت کمونیست های شوروی بخش هایی از تفلیس را اشغال کرده بودند و ناامنی منطقه به حدی بود که مصدق از همان راه آمده، به سوئیس برگشت. اما سفر بعدی مصدق به ایران که او را در کشور ماندگار کرد، تمام پست های سیاسی روز را برای مصدق به همراه داشت. مصدق این بار تبدیل به یک چهره سیاسی و مبارز شده بود که تمام پست ها و مشاغل حساس کشور را یکی یکی تجربه می کرد: وزارت مالیه، وزارت عدلیه، والیگری (استانداری)، وزارت خارجه، نمایندگی مجلس، نخست وزیری و سرانجام رهبری نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران.
روزگار منزوی مصدق
بعد از اتمام دوره ششم مجلس، فعالیت های سیاسی مصدق تقریبا متوقف شد. او به دلیل دخالت دولت در انتخابات مجلس، از سیاست کنارهگیری کرد و بیشتر اوقاتش را در احمدآباد میگذراند. کریستوفر دی بلیگ، روزنامهنگار و محقق بریتانیایی در کتاب «ایرانی میهنپرست؛ محمد مصدق و کودتای خیلی انگلیسی» که بر اساس اسناد منتشرشده در آرشیوهای دولتی آمریکا، بریتانیا و دیگر کشورها نوشته، بخش هایی از زندگی سیاسی مصدق را این طور روایت می کند:
«آخر هفتهها غلامحسین با ماشین زهرا، خدیجه و مجید را میبرد آنجا؛ مصدق صدای ماشین را که میشنید از خانه بیرون میآمد تا دعوت کند مهمانان توی ایوان بنشینند و بعد از سفر خستگیای بگیرند. بچهها برای بازی خر و گاری داشتند، یا میرفتند توی اتاق مصدق و آنجا روی تخت فلزی فنریای که او سالها پیش از روسیه آورده بود، جستوخیز میکردند. بعد دههها فعالیت و فشار شدید، ضرباهنگ آرام زندگی روستایی، مایهٔ تسلایش بود. خودش نوشت: «من در این روستای آرام و خاموش راضیام. به خاطر مسافت با هیچکس ارتباط ندارم و همین من را از شهر و از جامعه جدا میکند.»
این انزوا به مصدق برای رسیدن به هدفش کمک کرد چون همه فهمیدند او در احمدآباد و دور از جریان است. ابتدای سال ۱۹۳۰ به یکی از دوستانش نوشت «بیشتر وقتم را یا مشغول کار کشاورزیام یا کتاب خواندن» و اضافه کرد فقط وقتهایی به تهران میآید که «کار خاصی دارم.» طول هفته را کنار خانواده نبود؛ روستاییها کارهایش را میکردند. به املاک و داراییها از راه دور رسیدگی میکرد، نظارتش روی کارهای بیمارستان نجمیه هم همینطور بود. شبها با تارش تصنیفهایی ترکی میزد، سازی زهی که نواختنش را در سالهای جوانی در تبریز یاد گرفته بود. در این مورد انزوایش موهبت بود چون خودش تک و تنها بود و کسی گوش به موسیقی نداشت که اذیت بشود.
خدمه کر و لال آقای وزیر
کریستوفر دی بلیگ می نویسد: «مصدق نشان داده بود آبش با رضاشاه توی یک جو نمیرود، اما در شخصیتش نبود کاری کند که سرانجامش مرگ یا سختی و محنت باشد... به مشیرالدوله گفت: «آش دارد سر میرود و من هم سبزیاش نخواهم شد.»
برعکس، کلی زحمت کشید تا مقامهای مملکتی را مجاب کند که آدم بیضرری است و بهانهای دست رضاشاه برای دستگیری و حبسش ندهد. هراسان از این که توی کتابخانهاش مجلداتی هست که شاید فتنهگرانه به حسابشان بیاورند، بیشتر کتابهایش را بخشید به دانشگاه تهران. جلوی خدمتکارها نظرات سیاسیاش را به زبان نمیآورد، مبادا برای خبرچینی آدم پلیس مخفی رضاشاه شده باشند. کار همه همین شده بود و یکی از قوم و خویشهای مصدق اصلاً برای اینکه قضیه را کلاً منتفی کند، خدمتکار کر و لال استخدام کرد.»
خربزهها سهم دارالمجانین شد
نصرتالله خازنی رئیس دفتر مصدق هم که در دوران 28ماهه نخست وزیری او هر روز با او بود، گوشههایی از خصوصیات مصدق را در مصاحبه هایش این طور روایت کرده بود: «مصدق کوچک ترین هدیه را حتی از صمیمیترین دوستانش نمیپذیرفت. یادم هست خبر آوردند که آقای امیر تیمور کلالی، از دوستان مصدق، یک کامیون کوچک خربزه از مشهد فرستاده بودند. وقتی خبر آوردند که خربزه را آوردهاند اوقاتش تلخ شد و گفت: این چه کارهایی است؟ این چه بدعتهای بدی است؟ من خربزه میخواهم چه کار؟
بگویید برگردانند. گفتم آقا به امیر تیمور توهین میشود. از روی اخلاص و ارادت این کار را کرده. اگر کامیون به مشهد برگردد راه که آسفالت نیست و عمدهاش خاکی است. همه خربزه ها میشکند و خراب میشود. گفت اجازه نمیدهم یکدانه از این خربزهها به خانه من وارد شود. گفتم پس اجازه بدهید این ها را ببریم دارالمجانین. گفت ببرشان. خربزه ها را بردیم آنجا. بعد از آن مصدق، نریمان شهردار تهران را احضار کرد و گفت: مطالعه کن و ببین چه محل درآمدی پیدا میکنی که جیره مریضهای آنجا را بالا ببری که مریضهایی که آنجا میخوابند از لحاظ غذا و پرستار و دوا در مضیقه نباشند. بعد از آن بود که جیره هر مریض از 3تومان به 10تومان افزایش یافت.»
حقوقش را به زن اولش بدهید
نصرتالله خازنی در بخش دیگری از خاطرات مصدق می گوید: «دکتر مصدق به خصوصیات اخلاقی و شخصی ما توجه داشت. اگر به فرض میفهمید که من مشروب میخورم محال بود مرا نگه دارد. اگر به فرض میشنید که پکی به تریاک میزنم محال بود مرا تحمل کند. یک بار فهمید که یکی از کارکنان دفتر زن جوانی را صیغه کرده و شب ها به منزل او میرود و به زن اولش میگوید من در دفتر مصدق هستم.
دکتر مصدق به من گفت: آقای خازنی من دروغ را از هیچکس نمیبخشم. این دروغ گفته، ثانیا هوس زن جوان کرده، این زن جوانی و عمرش را در این خانه گذاشته، با فقر و بدبختیاش گذرانده حالا او رفته زن دیگر گرفته؟ از کسانی که چند تا زن داشتند خیلی بدش میآمد. اصلا از اینها متنفر بود. مخالف شدید آنها هم بود. گفت دستور بده که حقوقش را به خودش ندهند. به خانم اولش بدهند. کارهای حقوقیاش را انجام دادم و از آن به بعد حقوق آن شخص را به زن اولش میپرداختند.»
آرزویم داشتم قبل از او از دنیا بروم
بعد از کودتای 28 مرداد و محکومیت مصدق به 3سال زندان، دوران تبعید او شروع شد. مصدق به زادگاهش، احمد آباد رفت و تا آخر عمر همانجا تحت نظارت نیروهای نظامی ماند. تا وقتی که سرطان او را از پا درآورد و علی رغم وصیتش برای دفن شدن در کنار کشتهشدگان ۳۰ تیر در «آرامگاه ابنبابویه»، پیکرش در یکی از اتاق های خانه او به خاک سپرده شد.
مصدق در شهریور44 در جواب نامه ای که دختر دائی اش برای تسلیت گویی مرگ زهرا، همسر دکتر مصدق به او فرستاده بود، نوشت: «بسیار از این مصیبت رنج میکشم. چون که متجاوز از ۶۴ سال همسر عزیزم با من زندگی کرد و هر پیشامد که برایم رسید تحمل نمود و با من دارای یک فکر و یک عقیده بود و هر وقت که احمدآباد میآمد مرا تسلی میداد در من تاثیر بسیار میکرد و آرزویم این بود که قبل از او من از این دنیا بروم و اکنون برخلاف میل، من ماندهام و او رفته است و چارهای ندارم غیر از اینکه از خدا بخواهم که مرا هم هر چه زودتر ببرد و از این زندگی رقتبار خلاص شوم. اکنون در حدود ده سال است که از این قلعه نتوانستهام خارج شوم و از روی حقیقت از این زندگی سیر شدهام... گاه میشود که در روز چند کلمه هم صحبت نمیکنم... این است وضع زندگی اشخاصی که یک عقیدهای دارند و تسلیم هوا و هوس دیگران نمیشوند.»
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 246]
صفحات پیشنهادی
فرهاد آئیش در نقش دکتر مصدق - خبرداغ
به گزارش خبرداغ به نقل از هنرآنلاین بازیگران و عوامل اجرایی نمایش ˝راپورت های شبانه دکتر مصدق˝ به کارگردانی اصغر خلیلی معرفی شدند بازیگران و عوامل نمایش "راپورت های شبانه دکتر مصدق" تازه ترین تولید گروه تئاتر "تجربه نو" به نویسندگی و کارگردانی اصغر خلیلی کهدکتر مصدق: من رد صلاحیت میکنم
دکتر مصدق من رد صلاحیت میکنمتاریخ انتشار چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۴ ۲۰ مردم ایران از محاکم بینالمللی خاطره خوبی ندارند معمولا هرگاه ایران بهواسطه موضوعی در دادگاههای بینالمللی حاضر شده دستاوردی غیر از ناکامی نداشته است اما یکبار همهچ«راپورت های شبانه دکتر مصدق» بازیگران خود را شناخت
راپورت های شبانه دکتر مصدق بازیگران خود را شناخت شناسهٔ خبر 3680946 - چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۳ ۳۶ هنر > تئاتر نمایش راپورت های شبانه دکتر مصدق نوشته و کارگردانی اصغر خلیلی از ۲۰ تیرماه در تالار وحدت به صحنه می رود به گزارش خبرگزاری مهر اصغر خلیلی نویسنده و کارگردان نداشتن معاینه فنی برای گرفتن طرح های هفتگی الزامی می شود - پایگاه خبری مجلس مازندران
مازندمجلس خبرگزاری میزان- مدیر عامل ستاد مرکزی معاینه فنی گفت داشتن معاینه فنی برای تهیه طرح ترافیک روزانه و هفتگی از هفته آینده الزامی می شود مازندمجلس به گزارش گروه جامعه خبرگزاری میزان سید نواب حسینی منشگفت در کمتر از یک ماه آینده صددرصد مراکز کشور به سامانه سیمفا متصل خگلریزان آزادی هفت هزار و 588 مددجو در ششم رمضان
بیست و نهمین جشن گلریزان ستاددیه کشور با حضور مسئولین نیکوکاران و جمعی از مددجویان آزاد شده از سوی این نهاد حمایتی برگزار می شود به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا رمضان سال جاری با همت ستادهای دیه شعب استانی 264 آیین گلریزان آزادی محکومان جرایم غیرعمد در سراسر کشور برگزار خواهد شدو ستاره ایران دو هفته اول لیگ جهانی والیبال را از دست دادند
دو ستاره ایران دو هفته اول لیگ جهانی والیبال را از دست دادندتاریخ انتشار يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۵ ۵۳ فیزیوتراپ تیم ملی والیبال گفت اقدامات درمانی برای امیر غفور و فرهاد قائمی در حال پیگیری است اما به نظر می رسد که این دو بازیکن امکان همراهی تیم ملی والیبال در دو هفته نخستجزئیات وداع با شهید دهه هفتادی مدافع حرم
جزئیات وداع با شهید دهه هفتادی مدافع حرم شهید دانشگر اصالتا اهل سمنان و متولد سال 72 و 23 سال سن داشت و در دانشگاه تربیت افسری پاسداری امام حسین ع مشغول به تحصیل بود به گزارش فرهنگ نیوز مدافع حرم اهل بیت «عباس دانشگر» که داوطلبانه برای دفاع از حرمهای مطهر بهغفور و قائمی هفتههای اول و دوم لیگ جهانی را از دست دادند
غفور و قائمی هفتههای اول و دوم لیگ جهانی را از دست دادند فیزیوتراپ تیم ملی والیبال گفت امیر غفور و فرهاد قائمی هفته های اول و دوم لیگ جهانی را از دست داده و در هفته سوم این مسابقات در تهران میتوانند تیم ملی را همراهی کنند ۱۳۹۵ يکشنبه ۲۳ خرداد ساعت 15 32 به گزارش پانا و به نقلغفور و قائمی در هفتههای اول و دوم لیگ جهانی غایب خواهند بود
غفور و قائمی در هفتههای اول و دوم لیگ جهانی غایب خواهند بود دو ستاره تیم ملی والیبال به دلیل مصدومیت هفتههای اول و دوم لیگ جهانی را از دست دادند به گزارش ایلنا و به نقل از سایت فدراسیون والیبال سیامک افروزی درباره مصدومیت امیر غفور قطر پاسور تیم ملی والیبال ایران اظهارغیبت دو ستاره تیم ملی والیبال در هفته های اول و دوم لیگ جهانی والیبال
به نقل از سایت فدراسیون والیبال سیامک افروزی درباره مصدومیت امیر غفور اظهار داشت در MRI نهایی غفور خوشبختانه آسیب شدیدی دیده نمی شود التهاب و تورم در مفصل کم شده است و این بازیکن از فردا می تواند تمرین خود را شروع کند وی مدت زمان رسیدن غفور به شرایط مسابقه را حداقل یک و حداک-
گوناگون
پربازدیدترینها