تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):روزه براى من است و من پاداش آن را مى‏دهم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818996990




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آب حیات ابدی - روزنامه اطلاعات


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: حافظ ار آب حیات ابدی می خواهی منبعش خاک درِ خلوت درویشان است در کلام حافظ ما، باید به جستجوی مفهوم کلمه ها، تأمل کرد. یک واژه، تنها واجد یک معنا برای سخن گفتن نیست. گاه یک کلمه با چند معنا بکار رفته است. در سخن والای این نوشته خواجه بزرگوار ما، آب نه تنها به معنای آبی است که می نوشیم، بلکه آب حیات ابدی هم هست. همچنین این آب گاه به روی می ماند و آبرو نیز می گردد و البته بیشتر به زمین ریخته و بی آبروئی را به دنبال دارد. «آبرو می رود ای ابر خطا شوی ببار که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم حافظ این خرقه پشمینه بینداز که ما از پی قافله با آتش آه آمده ایم» به آن روزگار، که «یاد باد آن روزگاران یاد باد»، که آغاز روزهای امید بخش انقلاب مردمی و اسلامی مردم ایران زمین بود، و همه خود را صاحب انقلاب می دانستند، و امام خمینی هم خود را خدمتگزار مردم می دانست و می فرمود اگر منهم پایرا کج گذاردم نهیبم دهید، روشن است که مردم استبداد زده شاهی در پی آزادی و مواهب آن بودند. آنان از مسئولان، هرکه بودند، نمی هراسیدند، و سخن خود را بی پرده بر زبان می آوردند، و می گفتند «به بانگ چنگ بگوئیم آن حکایتها / که از نهفتن آن دیگ سینه میزد جوش». و بیشتر سخن پس از آزادی، کار بود. کاری شرافتمندانه، برای آنکه آبرو بجای ماند و آبرو بر زمین نریزد. گروهی جوان از رضائیه آنروز، که امروز ارومیه، نام گرفته است، درست بخاطر دارم، هیژده نفر بودند، به تهران آمدند، جویای کار، از مهندس، تا لیسانسه و دیپلم، کمترین پایه تحصیلی آنان. من در آنروزگار، در خدمت مرد صدیق، شادروان سیداحمد صدر حاج سیدجوادی اولین وزیر کشور دولت شادروان مهندس مهدی بازرگان بودم، نه با حقوق و مزایا، و نه به عنوان و سمتی، و ادائی چون دیگر کسان که روی به دولت برده بودند. اگر آن شرایط فراهم آید «حافظ برآستانة دولت نهاد سر / دولت در آن سرست که با آستان یکیست». بگویم تا حال و هوای آن روزگاران بدست آنان که ندیدند بیاید، و هم تنبّه و توجهی برای مسند نشینان باشد. کارم نوشتن بود و طرح نو انداختن. پیشخدمتی در اداره داشتیم از روزگار گذشته، سهل انگار، یا ملتزم به روش و منشی که از روزگار پیشین بر او مانده بود. نامه ای را دو روز برای تایپ بدست او سپرده بودم که برود و یک روزه برایم بازآورد، روز دوم هم رسیده بود از او خبری نشد. درمانده بودم که جوانی برومند با کلاشینکف بر شانه، که نگهبان وزیر بود، و آن روزها ترور سازمان یافته ساواکیان بسیار، و دوستان او را دکتر می نامیدند، به فریادم رسید، که شما کارهایتان را بدست من بسپارید، آنان را فراموش کنید، چاره اندیش نیستند، کار شکنند. پاسخم این بود که دوستم، عزیزم، ترا کاری دیگر است. گفت، انقلاب ما پیروز نمی شود اگر همه بدرد هم نرسیم. من تا آنروز گمان می بردم دوستان او را به مهر و شوخی دکتر خطاب می کنند، چون امروز که مرا به پیری دست می اندازند و استادم می نامند، ولی با پرسش از او و دیگر دوستان، دانستم که او دکترای شیمی از یکی از دانشگاههای بزرگ آمریکاست، با انقلاب شغل را نهاده و به سوی میهن روی آورده است برای خدمت، حتی پیشخدمتی بی مقداری چون من که «همچو حافظ غریب، در ره عشق/ بمقامی رسیده ام که مپرس». باری آن جوانان آذربایجانی، چون جویای کار بودند، ابتدا به نزد شادروان داریوش فروهر وزیر کار رفته بودند، و او چون وزارت کشور را مرکز ثقل کارها می دانست و هم شخصیت و نفوذ معنوی صدر را در کار دولت و مملکت تصدیق داشت، آنان را به سوی وزارت کشور گسیل داده بود. ناگفته نگذارم که پس از او نه وزیر آن قدر را داشت، و نه وزارت کشور آن اهمیت را نگاه داشت. وزیر، مرا مأمور رسیدگی به کار و خواسته آن جوانان فرمود. من در خدمت آنان نشستم، و گفتم چه کاری را می توانید و می خواهید؟ ـ همه کار دولتی، حقوقی، پشت میزی. در پاسخ گفتم اجازه می دهید من راهی دیگر پیش پایتان بگذارم؟ گفتند: بلی. گفتم: من هم اکنون شما را به دفتر وزیر می برم، و از ایشان درخواست می کنم که به استاندار شما تلفن فرماید، و پاره ای از کوه های پر تاک شهر شما را که شرابش معروفیت جهانی یافته، و البته باید نمکی بر آن بیفزائید که زمان زمان شراب نیست و به سرکه اش تبدیل کنید، بدست شما بسپارد، با شرایطی، و امکاناتی که برنامه اش را با نظر خود شما تنظیم خواهیم کرد، می پذیرید؟ دو پرخاشجوی، از آن میان برخاستند، و مرا به سخره گرفتند، که ما را مسخره می کنی؟ به آرامی گفتم، خدای نکند، که هیچ گناهی بدتر از آن نیست که کسی را به مسخره گیرند. جوانان دیگر که تا آن لحظه خاموش بودند، گفتند متشکریم، ما را نزد وزیر ببرید، و من با آنان و آن دو خروشنده، به دفتر وزیر رفتیم، و آنچه را که گذشته بود، گزارش کردم. وزیر هنوز دست به تلفن نبرده که با استاندار سخن بگوید، آن دو غوغاگر، فریاد زدند ما کار می خواهیم، نه اینکه مسخره امان کنید. من رو به شانزده تن دیگر کردم، و هم به وزیر که ما از این گروه و گروه های دیگر با هر شغلی از پزشک، مهندس کشاورزی، و صاحب تحصیلات دانشگاهی، تا بیکاران، که سوادی نیاموخته و در پی کارند، گروه های تعاونی تشکیل خواهیم داد، پاره ای از کوه را در اختیار هر گروه قرار می دهیم، که مُوْ بنشانند و موستانی سرسبز پدید آرند، با خانه برای زیستن، و همه امکانات مُوِستانی از دبستانی تا هنرستانی و تا دبیرستانی منطقه ای، تا هنگام به ثمر رسیدن و فراهم شدن سرکه های سرخ انگوری. این محصولات تا چند سال پیش از آن دیار می رسید ولی حالا دیگر نه، که لابد درختان برافکنده شده است، و ویلاهای بزرگان جایگزین گشته است. دولت مکلف و موظف به تأمین حقوق هر یک از کارکنان بوستان ها، که بعنوان وام پرداخت می شود و بازگشت آن نیز به فراخور پیش بینی درآمد، باز گرفته خواهد شد. سخن من و تصدیق وزیر در آن دو تن نگرفت. پرخاشو باز پرخاش. من رو به وزیر که آقا این دو تن کار دولتی با میز و مبل و اتاق، پیشخدمت، و زرق و برق می خواهند. بیائید از خودتان شروع کنید، صندلی را به یکی از این دو واگذارید، و او می داند که به دیگری چه دهد. وزیر صدیق از جای برخاست که بفرمائید بفرمائید. و آن شانزده تن، بر آن دو تن خروشیدند، که شما کار نمی خواهید، ماجراجوئید، از ما نیستید، بروید، بروید. آقایان ناصحان و آمران، نه کوه ها که کویر لوت و صحراهای خشک دانه سوز را می توانید محل کار و رشد جوانان سرگردان سازید، که نه آنان در پیش خانواده های خویش شرمنده باشند، نه نظام پیش آنان. شرط همانست که در نوشته پیش آمد، آزادی و آزادی و باز آزادی. و میفزایم اخلاص در عمل و سخن، که: من و سفینه حافظ که جز در این دریا بضاعت سخن دُرفشان نمی بینم دوشنبه هفدهم خرداد 1395 عباس کشتکاران


پنجشنبه ، ۲۷خرداد۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن