واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
محمدجواد حقشناس: برخی مدیران دولت برنامه روحانی را قبول ندارند
روحانی انتظار این حجم ویرانی را نداشت.
روز نو : روحانی انتظار این حجم ویرانی را نداشت.
به گزارش روز نو، 24 خرداد ماه، سومین سالگرد دولت حسن روحانی است. روزی که مردم ایران پس از کنارهگیری دکتر محمدرضا عارف، با حضور پای صندوقها با رأی بیش از 50 درصد، پای او را به پاستور باز کردند. البته که این رأی مردم، مسوولیت سنگینی بر دوش هر کسی که روبان قرمز دولت یازدهم را پاره میکرد، میگذاشت. اما رأی مردم به حسن روحانی که با تلاش اصلاحطلبان حاصل شد، نشان از اعتماد بیشتری به او برای سامان بخشیدن به برخی بخشها از جمله اقتصاد و سیاست خارجی داشت. از اینرو اکنون که نزدیک به سه سال از تشکیل دولت یازدهم میگذرد، بد نیست نیمنگاهی به عملکرد حسن روحانی داشت، عملکردی که زمان آن فرارسیده تا در بخشهای مدنظر مردم و جامهعمل پوشیدن وعدههای دوران قبل از ریاستجمهوریاش، بررسی شود. در همین راستا با محمدجواد حقشناس، تحلیلگر سیاسی به گفتوگو نشستیم تا به آنچه در دولت روحانی در این سه سال گذشت و نقشه راه یک ساله باقی مانده از دولتش بپردازیم. او معتقد است که دولت ویرانهای را تحویل گرفت که شاید خودش هم تا قبل از تحویل دولت تصور این ویرانه را نداشت، از این رو دولت برای عمل به برخی وعدههایش به صرف زمان بیشتری نیاز دارد.
او درخصوص یک دوره ای شدن دولت روحانی هم به نکته ظریفی اشاره می کند و می گوید :« برای اینکه این امر محقق نشود و دولت روحانی دو دورهای باشد، به عملکرد خود دولت بستگی دارد. اگر دولت نجنبد و نتواند به خواستههایی که وعده داده شده توجه کند یا در مقابل روندی که گروه مقابل برای تخریبش در پیش گرفته نتواند حداکثر فضا را به دست گیرد، باید احساس خطر کند. از طرفی اگر نیروهای دولت با روحانی همسو نشوند و دولت نیز برای همسو کردنشان تلاشی نکند، همچنان باید نگران بود.»
مشروح این گفتوگو در پی میآید:
آقای حقشناس عملکرد دولت حسن روحانی را در این سه سالی که از دولت یازدهم میگذرد، چهطور میبینید؟
قطعا وقتی میخواهیم در مورد عملکرد یک مجموعه قضاوت کنیم، نیاز داریم این مطلب را در نظر بگیریم که دولت در چه زمان و مقطعی به لحاظ تاریخی وارد حوزه مسوولیتی شد و آنچه را که تحویل گرفته، از چه وضعیتی برخوردار بوده است سپس باتوجه به امکانات و اختیاراتی که داشته، عملکردش را بررسی کنیم. از این رو اگر نگاه جامعی داشته باشیم قطعا نمیتوانیم خارج از این چارچوب قضاوت کنیم.
به نظر میرسد که شاید روحانی زمانی که دولت را تحویل گرفت از جهاتی غیرقابل مقایسه با دولتهای پیشین بود اما از جهاتی نیز با دولت هاشمی قابلیت مقایسه دارد چراکه هاشمی نیز دولت بعد از جنگ را تحویل گرفت. البته قطعا موقعیت هاشمیرفسنجانی بهتر بود چراکه اگرچه آن زمان کشور درگیر جنگی بود که نزدیک به 1000 هزار میلیاد خسارت داشت اما حجم عظیم نیروهای آماده به کاری که تجربه خوبی را در دوران جنگ داشتند و خلوصشان جزو سرمایههای آن زمان بود و در اختیار دولت قرار داشت. اما قبل از دولت روحانی، فضایی که در کشور شکل گرفت و خسارتی که به کشور وارد شد، شاید قابل مقایسه با دوران جنگ باشد ولی در عین حال نقاط قوت آن دوران را هم نداشت چراکه خسارت در دولت نهم و دهم شبیه دوران جنگ بود اما ما در دوران جنگ نیروهای بیادعا، خالص و باتجربهای که فراهم شد، زیاد داشتیم که به عنوان سرمایههای ملی برای کشور دستاورد قابل توجهی بود. اما در دولت قبل از روحانی، ما نه تنها چیزی به دست نیاوردیم بلکه مجموعهای از نیروهایی که متولی خسارت بزرگی در کشور شدند را در اختیار داشتیم و از این بابت رکود یا مشکلاتی که به لحاظ ناهماهنگیها بین قوا شکل گرفت، هزینه زیادی به کشور وارد کرد بهطوریکه ما در نظام بینالمللی دیگر جایگاه قبلی را نداشتیم چراکه ملل ایران را به عنوان کشوری که از مرزهایش دفاع میکرد میشناختند اما در آن دوران تصورات از ایران دگرگون شد.
به نظر شما باتوجه به شرایطی که کشور داشت، آقای روحانی وعدههای معقولی دادند یعنی مطمئن بودند که توان عملی کردن آن وعدهها را دارند؟
به نظرم آقای روحانی هوشمندانه عمل کرد. او با فضای حاکمیتی غریبه نبود و فضا را میشناخت. او اشراف بر حوزههای امنیتی، پرونده هستهای ایران و نمایندگی مجلس داشته و در بسیاری حوزههای دیگر فعالیت داشت و فرد بیاطلاعی نبود اما وقتی خودش و مجموعه همکارانش وارد دولت شدند، تازه به عمق فاجعه پی بردند. الان دولت اعلام میکند که نزدیک به 540 هزار میلیاد بدهی داریم که این شاخص یک دولتی است که در حوزه اقتصادی اگر نگوییم ورشکستگی ولی با چیزی شبیه آن روبهرو است. وعدههایی که دولت داد در حوزه حل و فصل پرونده هستهای و باتوجه به تیم ورزیدهاش و حمایتهایی که کلیت نظام از پرونده کرد، توفیقاتی داشت و این یعنی وعدهها با عملکرد تطبیق داشت.
اما قطعا دولت در این سه سال نقطه ضعفهایی هم داشته است. به نظر شما این نقاط ضعف چیست؟
همانطور که گفتم وعدههایی که دولت داد در حوزه حلوفصل پرونده هستهای بود و با حمایتهایی که کلیت نظام از پرونده کرد توفیقاتی داشت. اما اگر همراهی کلیت اجزای سیستم در کنار دولت نباشد، دولت نمیتواند در برخی امور پا پیش بگذارد. برای مثال بحث خواسته عمومی در مورد حصر بود که میشنویم چهرههایی مثل آقای هاشمی به عنوان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم میگویند که این انتظار از دولت متناسب با واقعیت و توانمندیهای دولت نیست. به هر حال در برخی حوزهها ما باید بتوانیم یک تعریف دقیقتری از توانمندیها و انتظارات داشته باشیم که بر اساس آن انتظارات تعریف شود و البته در این راستا شاید نشده باشد.
از طرف دیگر درباره سیاست داخلی، دولت بهتر میتوانست عمل کند یا در انتخاب تیم همکارش بهویژه در مسوولیت دادن به نیروهای میانی و مدیران کل بهتر میتوانست عمل کند چراکه همچنان میبینیم که بخش عمده از مدیران دولت کسانی هستند که برنامههای دولت را باور ندارند. طبیعی است که مدیر و معاون وزیری که با دولت همراه نیست تلاشی برای محقق شدن وعدههای دولت نخواهد کرد و حتی بعضا برعکس هم عمل خواهد کرد. البته مجلس گذشته نیز با دولت همراه نبود و حتی میتوان گفت که در آن مقطع برخی نیروها به دولت تحمیل شدند. بنابراین اگر فرصتی که برای دولت پیش آمده و مجلس مقابلش نیست و همراهش است، در این مدت باقی مانده دولت نباید فرصت را از دست دهد و برای ترمیم نیروهای خودش و وارد کردن کسانی که آماده انجام کار در راستای اهداف دولت هستند باید اقدام کند.
یک بحثی درباره یک دورهای شدن دولت حسن روحانی مطرح میشود. به نظر شما اولا این احتمال وجود دارد یا خیر؟ نکته دیگر اینکه دولت روحانی چه کارهایی باید در این یکسال انجام دهد که دولتش یک دورهای نشود؟
گروه مقابل از فردای انتخابات سال 92 طرح این بحث را کلید زدند یعنی بعد از اعلام نتایج رسمی انتخابات جریانی که احساس کرد که فضا را در انتخابات 92 به مردم باخته است، فهمید که باید تلاش خود را آغاز کند. این تلاش در این راستا بود که بتواند به عرصه قدرت برگردد و اتفاقا در این راستا هم هدفگذاری کرد که دولت هشت ساله را که به عنوان رسم نانوشته در فرهنگ سیاسی، دو دورهای بودنش جاافتاده است و تمام دولتهایمان هشت ساله بوده است، این رسم را جابهجا کند. البته من فکر کنم برای اینکه این امر محقق نشود و دولت روحانی دو دورهای باشد، به عملکرد خود دولت بستگی دارد. اگر دولت نجنبد و نتواند به خواستههایی که وعده داده شده توجه کند یا در مقابل روندی که گروه مقابل برای تخریبش در پیش گرفته نتواند حداکثر فضا را به دست گیرد، باید احساس خطر کند. از طرفی اگر نیروهای دولت با روحانی همسو نشوند و دولت نیز برای همسو کردنشان تلاشی نکند، همچنان باید نگران بود.
اولویت دولت در یکسال باقی مانده باید چه باشد؟
به نظرم باید اولویت را رفع مشکلات اقتصادی بگذارد. هرچند که دولت توان لازم را برای تامین منابع نداشته و فشار بدهیها وحشتناک بوده و یکسری هزینهها هم از قبل تحمیل شده است مثل یارانهها یا عدم توان لازم برای تامین درآمدها نبوده است و ما تازه بعد از سه سال میبینیم که به لحاظ تولید نفت به فضای قبل از تحریم برگشتیم. همه این مباحث نشان میدهد که دولت امکانش را نداشته که به فضا و انتظارات جامعه برسد همچنین در سایر حوزهها یعنی در سیاست یا فرهنگ با مشکلات جدی روبهرو بوده است، مثل بحث برپایی یک کنسرت که یک مقام قضایی در حوزهای که حوزه عمومی است را بر نمیتابد. حوزه کتاب و سینما یا حوزه آزادیهای مورد انتظار فضای سیاسی و اجتماعی نیز از نکات حائز اهمیت است اما با تمام این اوضاع باید امکانات طرف مقابل را نیز در نظر گرفت.
اميد نامه
تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 131]