تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):در هر جمعه، اندكى از سبيل و ناخن‏هاى خود را بگير، و اگر هم چيزى وجود نداشته باشد، آن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816665164




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ماجرای دزدانی که با آژانس به سرقت می‌رفتند


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: ماجرای دزدانی که با آژانس به سرقت می‌رفتند
پسر جوان از روزهایی می گوید که سه برابر پول کارگری را از سر
آفتاب : به گزارش میزان، 24ساله است و به همراه همدستش یک ماه قبل به اتهام سرقت دستگیر شده اند. خودشان ادعا می کنند 4 سرقت بیشتر از خانه های شمال شهر انجام نداده اند، اما تابه حال 12 مالباخته از این افراد شکایت کرده و تصاویر آنها در بیشتر سرقت ها ضبط شده است. آنچه باعث شهرت دو سارق خانه های شمال شهر شده است روش آنها در سرقت است. در ادامه گفتگوی میزان با این سارق را می خوانید.
 
خودت را معرفی کن؟
 
محمد 24 ساله و کارگر نقاش ساختمان هستم.
 
بچه تهران هستی؟
 
نه. دو سال قبل از یکی از شهرهای شمال غرب کشور به تهران آمدم و مشغول کار شدم.
 
درامدت خوب بود؟
 
بد نبود. روزی 60 هزار تومان می گرفتم. در یک خانه مجردی با دوستم رضا در حوالی میدان آزادی زندگی می کردم. نمی دانستم دوستم، همدستم می شود و کارمان به اینجا می کشد.
 
 از حقوقت راضی نبودی؟

 در آمدم خوب بود. اولش هم راضی بودم. برای یک آدم بیکار ماهی یک میلیون و 900 هزار تومان پول کمی نبود. اما من حریص شدم و فکر کردم می توانم پول بیشتری به دست آورم.
 
چه راهی به ذهنت رسید؟
 
سرقت.
 
فکر کردی با سرقت پولدار می شوی؟
 
شدم. من همان اول به ته خط رسیدم و هر سرقتم 3 برابر حقوق یک ماه من بود. خیلی خوشحال بودم که پولدار شدم.
 
عذاب وجدان نداشتی که پول دیگری را استفاده می کنی؟
 
وقتی طمع کنی دیگر وجدان نداری و فقط رسیدن به پول برایت مهم است. من چرا نباید مثل بچه های تهرانی لباس بپوشم و بگردم.
 
اما آنها دزدی نمی کنند
 
این چیزها برایم مهم نبود فقط برایم مهم این بود که مثل آنها باشم و خوب بپوشم. تا کی می خواستم بوی رنگ و بتونه را برای مقدار اندکی پول تحمل کنم. من دنبال وضع مالی خوب بودم.
 
رسیدی ؟
 
آره. به همین خاطر نقاشی ساختمان را رها کردم و فکر و ذکرم فقط سرقت شده بود.
 
چه سرقت می کردی؟
 
یکی دوبار کیف قاپی کردم اما وقتی هم خانه ام وضع مرا دید او هم وسوسه شد و پیشنهاد  داد با من به سرقت بیاید.
 
دوباره کیف قاپی کردید؟
 
نه اینبار به سراغ سرقت از خانه ها رفتیم. چون دنبال پول زیاد بودم فقط می خواستم یک شبه پولدار شوم.
 
چند خانه را سرقت کردید؟
 
به چهار خانه در غرب و شمال تهران دستبرد زدیم.
 
اما 12 نفر از شما شکایت کرده اند؟
 
نمی دانم من فقط 4 خانه را رفتم  و نمی دانم چرا هرکسی خانه اش سرقت شده است از من شکایت می کند. من فقط 4 سرقت را قبول دارم.
 
خانه ها را چگونه شناسایی می کردی؟
 
من و همدستم در محله ها می چرخیدیم و اگر خانه ای تاریک بود زنگش را می زدیم و آمار آنجا را در می آوردیم. سپس با شاه کلید وارد خانه می شدیم و سرقت را انجام می دادیم.   
 
در سرقت هایتان چه اموالی را بر میداشتی؟
 
بیشتر طلا،لب تاپ و لوازم خانگی برقی بر میداشتیم.
 
چقدر از این سرقت ها به دست آوردی؟
 
از هر سرقت بین 5 تا 7 میلیون تومان به دست می آوردیم که 60درصد آن سهم من و 40 درصد سهم همدستم بود.
 
اموال مسروقه را چگونه می فروختید؟
 
یک مالخر در حوالی میدان منیریه بود که اموال را معمولا یک سوم قیمت واقعی به او می فروختیم.مرد مالخر برایش فرقی نداشت و هر اموالی داشتیم را می خرید و پولش را نقد می داد.
 
نمی ترسیدید دستگیر شوید؟
 
فکر انجا را هم کرده بودیم. ما با آزانس به سرقت می فتیم. هر روز که  می خواستیم به سرقت برویم از یک آژانس خودرو کرایه می کردم تا کسی به ما شک نکند. در نزدیکی محل سرقت نیز از خودرو پیاده شده و ادعا می کردیم به خانه عمه مان می رویم. بعد هم لوازم آبا ارزش را آورده و با آزانس به خانه می رفتیم.
 
چه شد دستگیر شدید؟
 
یکبار وارد خانه ای در تهرانسر شدیم غافل از اینکه صاحبخانه خواب است او که متوجه موضوع سرقت شده بود سر و صدا راه انداخت و همسایه ها ما را دستگیر کردند. 



تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۲





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن