واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: وجدان چیست ؟( قسمت اول )
كاربر محترم شما می توانید این مطلب را در پنج قسمت مطالعه نمایید.وجدان را آگاهی شخص از شخصیت و درون خود تعریف كرده اند كه عاملی برای شناخت مسائل و جوانب مربوط به حیات اوست.بر این اساس وجدان یك درك باطنی است ، دركی كه انسان حتی بدون آموزش در می یابد برای این جهان گرداننده ای است ( وجدان توحیدی) و هم درمی یابد كه مسیر حیات باید در جهت امانت و صداقت باشد و دروغ و خیانت زشت و نارواست .می دانیم كودكان ذاتاً و وجداناً دروغگویی را بد می دانند و حتی در آغاز زندگی نمی توانند دروغ بگویند. وجدان آنها دروغ را امری ناپسند معرفی می كند و طفل بعدها در اثر تربیت غلط و عدم كنترل مربیان و بدآموزی ها ، در جریانی قرار می گیرد كه قادر می شود دروغ بگوید.ریشه و منشاء وجداندر این مورد دو عقیده وجود دارد. یكی از نظر مذهب و دیگری از نظر علمای روان .1- اكتساب و یادگیری : طرفداران این طرز فكر كه اغلب روان شناسان با اندیشه مادی هستند می گویند كودك در حین تولد وجدان ندارد و برای او معیار و مقیاسی جهت درك ارزشها نیست. او در برابر امانت و خیانت ، راست و دروغ ، بی تفاوت است. بعدها در اثر یادگیری و آموزش و اكتساب درمی یابد كه فلان امر خوب است و آن دیگری بد و ناپسند. تبلیغات و آموزش هاست كه این زمینه را در افراد ، به وجود آورده و یا این آگاهی را به آنها می دهد.2- فطرت و ذات : گروهی دیگر كه در رأس آنها الهیون هستند وجدان را امری فطری دانسته اند و می گویند وجدان فطرتی و یا غریزه ای فنا ناپذیر است و راهنمایی قابل اعتمادی به انسان می دهد. حتی انسان را به صورتی ناخودآگاه به طرف خیر و سعادت جلب كرده و از لغزش ها دور می دارد.اصل در آفرینش بر صداقت است و اطفال در اثر بدآموزی یاد می گیرند چگونه فریبكاری كنند و چگونه از طریق دروغ خود را از دامی نجات بخشند .دلیل فطری بودن وجداندر مورد استدلال به این امر كه وجدان امری فطری است باید به این نكته اشاره كرد كه وجدان تنها در بین افراد مذهبی نیست ، در افراد غیر مذهبی هم نشانه های آن را می توان یافت . دلیلش وجود تمایلات عالی در انسان ها و فرار از انگیزه های زیانبخش است. ممكن است افرادی در اثر مبارزه با خود ، آن را در خود خفه كنند ولی واقعیت مسئله این است كه ریشه آن هرگز از بین رفتنی نیست.مسئله وجدان توحیدی و وجدان اخلاقی دراندرون همه انسانها وجود دارد . حتی بدون داشتن مربی می توانند دریابند كه جهان آفریدگاری دارد ، صداقت خوبست و خیانت بد است.
هدفداری وجدانوجدانها هدفی را تعقیب می كنند كه در تحلیل های مذهبی می توان آن را نشأت گرفته از روح خدایی دانست . این هدف همان نقطه ای است كه در سیر خودسازی و كمال جویی سرانجام به آن می رسیم و در طول مدت زندگی جلوه آن در تمایلات عالی انسان چون فداكاری ، ایثار، كسب معرفت و ... دیده می شود.از طریق هدفداری وجدان است كه انسان كوششی برای ساختن خود دارد و در برابر هر جریانی می كوشد به گونه ای عمل كند كه لغزشی از او سرنزند. فردی كه فطرتی دست نخورده و وجدانی سالم دارد ، در طریق نیكو كاری در مسیر كنترل خویش است . وجدان او مراقب و نگهبانی برای اوست كه او را به اعمال نیكو ترغیب و تشویق می كند و از كارهای بد و ناروا دور می دارد .در امر تربیت این وظیفه مربی است كه وجدان كودك را سالم و دست نخورده نگه دارد و در موارد لغزش او را هشدار و حتی كیفر دهد. انبیای الهی در طریق تربیت انسانها با استفاده از این نیرو - كه در نهاد هر كس وجود دارد - سعی می كردند آنها را در مسیر شایسته ای قرار دهند و از آلودگی وجدان دور دارند.ضرورت وجودی وجدان آن وجود وجدان و حالات وجدانی برای انسانها امری ضروری است ؛ از آن بابت كه فقدانش سبب سرگشتگی و سردرگمی انسان و در مواردی تن دادن به لغزش ها و ناروایی هاست . ما گاهی از نظر عقلی دچار ناراحتی و ناامنی هستیم و در اتخاذ تصمیم راجع به یك مسئله و یك امر دچار وحشت و تردید می شویم .امكان اتخاذ موضعی اندیشیده در قبال این جریان برای ما نیست . در چنان صورتی اگر وجدان ، زنده و بیدار باشد مسئله ای پدید نخواهد آورد زیرا با هدایت آن می توانیم راه خود را باز یابیم .وجدان یك بهره خداوندی است كه در آن ، حالت شور و آشفتگی به جنبه های منفی و علاقه مندی و گرایش به جنبه های مثبت و عالی است. انسان را به سوی كمال هدایت می كند و به طریق شادكامی سوق می دهد. وجودش به ویژه از آن بابت ضروری است كه رفتار و حالات انسان را زیر نظر دارد و شادی و غم انسان براساس آن تحت ضابطه در می آید.نقش و وظیفه وجداندر تعبیرات علمی ، وجدان را ناخدای كشتی وجود و فرمانده انسان معرفی كرده اند كه فرمان حیات را در دست دارد . به ما دستور می دهد به چه سویی حركت كنیم و از حركت درچه سمتی بپرهیزیم .وجدان نظارت كننده انسان دراعمال ورفتار اوست و آنچه درمسیر حیات پیش می آید براساس داوری آن است . اگر در مسیر آدمی خطایی رخ دهد ، وجدان جلوی آن را می گیرد و او را به لغزش و خطایش آگاه و حتی در مواردی او را سرزنش می كند.وجدان همانند یك آئینه است كه همه گونه رفتار وسلوك انسان ، چه در نهان و چه در آشكار ، در آن منعكس می شود. انسان وضع آن اعمال را در برابر دیدگانش می بیند و آن را می یابد و می سنجد و درباره خوبی یا بدی آن اظهار نظر و سرانجام آن را قبول یا رد می كند. این تحت نظر گرفتن ها و این سنجش و داوری ، وسیله ارزنده ای برای كنترل خود است و حتی كودك هم در سایه آن قادر به كنترل خویش می شود.اهمیت وجدانبر این اساس وجدان در آدمی مهم است. زیرا قاضی است ، ناظر و راهنمای مطمئن است ، درباره زشت و زیبا اظهار می كند و از این دید پایگاه بزرگی برای تربیت و سعادت بشر است .وجدان از نظر ما یك محك و میزان است كه راحت شدن از آن كاری ساده و آسان نیست . اگر آدمی از آن تخلف كند دچار سرزنش می شود. و این امر خود در رشد شخصیت و جلوگیری انسان از انحراف و تن دادن او به آنچه كه مصلحت است نقش فوق العاده ای دارد.اسلام وجدان را گواه و شاهدی برای انسان می داند كه نگهبانی راستین در تشخیص اعمال نیك از بد است وسعی دارد از رهگذر انس و عادت به آن ، رفتار آدمی را تحت كنترل در آورد. در جنبه ی اهمیت وجدان باید گفت آن را برتر از دانش دانسته اند زیرا در وضع ومقامی است كه برتر از پرسش و پاسخ ، مشاهده ی ظاهر ، و ارزیابی از باطن كار می كند . درهمان هنگام كه فردی خلاف واقعیت می گوید و در برابر قاضی به دروغ متوسل می شود ، خود می داند كه واقعیت چیست و جداً دچارعذاب وجدان است. رفتار وجدانیرفتار وجدانی آن رفتاری است كه درآن دروغ وخیانت نیست ، فریب و ریا نیست ، كلك زدن و تظاهرنیست . رفتاری است طبیعی ، عادی ، موافق خواست درونی و همراه با رضایت خاطر و بدون هیچ دغدغه و تشویش.در این رفتار زجر دادن و آزار كردن ، كشتن و ناراحت كردن مطرح نیست . اگرعمل نادرستی پدید آید ، وجدان آن را تقبیح می كند. وجدان بدی ها را شناخته و از آن احتراز می كند.رفتار وجدانی رفتاری توأم با آرامش و تعادل است . انسان از ظهور و بروز آن احساس نگرانی ندارد. موجب زحمتی برای دیگری نیست و خود انسان هم از آن احساس گناه و پشیمانی ندارد. انسانها اگر در مسیر حیات خود مانعی برای خویش نبینند تن به چنین رفتاری خواهند داد. زیرا در زندگی شخصی و اجتماعی اصل را براین قرار داده اند كه از محاكمه وجدان دور و بر كنارباشند.مذهب نه تنها كمك كار وجدان ، بلكه از عوامل نگهدارنده آن است . تعلیمات مذهبی در جهت رشد وجدان و بالا بردن درجه قضاوت آن است و سعی دارد مصداق های متعدد و گوناگونی را در اختیارش بگذارد و درك و داوری او را درباره امور گسترش دهد. ادامه دارد ...در قسمت بعد به این عناوین می پردازیم : ابعاد و انواع وجدان ، محكمه وجدان ، كیفر وجدانی ، وجدان سد راه ، آلودگی وجدان ، تحول و تكامل وجدان ، وجدان در سنین بلوغ .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1006]