واضح آرشیو وب فارسی:الف: زنانی که قربانی داعشیان میشوند
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۴۸
این روزها با افزایش حملات در فلوجه و جنگی که علیه داعشیان در آن منطقه درگرفته است، نقش زنان فرمانده در نیروهای مقابل داعشیان بیش از هر زمانی به چشم میآید.به گزارش شرق، هرچند این افراد پس از رسیدن به مرزهای کشور خود درگیر مسائل امنیتی میشوند. «جوآنا پلانی»، فقط ٢٢ سال داشت وقتی تصمیم گرفت درس و دانشگاه را برای پیوستن به نیروهای مبارزه با داعش رها کند.او در مصاحبه با «بردلی ویس»، نشریهای چاپ کپنهاگ، از خاطرات مبارزه با داعش صحبت کرده است. او تنها یکی از ٢٧ هزار نفری است که از ٨١ کشور مختلف جهان به عراق و سوریه مهاجرت کردهاند تا در مقابل خلیفه خودخوانده و حکومتش بایستند. از این میان ٧٥٠ نفر زنان جوان اروپایی هستند که تعداد اندکی از آنها موفق به برگشت به خانه میشوند.جوآنا که در کپنهاگ فلسفه سیاسی میخواند، یک کُرد ایرانی است که در سال ١٩٩٣ در کمپی در عراق به دنیا آمد. خانواده او در جریان جنگ خلیج به عراق رانده شدند و وقتی او نوزاد بود، به دانمارک مهاجرت کردند.او قبل از پیوستن به نیروهای پیشمرگه، زندگی عادیای در کنار خانوادهاش در دانمارک داشت و به علاقهاش که مطالعه و تیراندازی بود، میپرداخت. اما در چهاردهم نوامبر ٢٠١٤ به عراق رفت که درباره آن میگوید: «من مدت کمی در عراق بودم و سپس به کردستان سوریه رفتم و در حال مبارزهام». اولین شب حضور در خط مقدم، شب طولانی و سختی برای جوآنا بود. جوآنا تعریف میکند: «در یک پاترول با یک جنگجوی سوئدی مشغول گشتزدن بودیم که توسط یک تکتیرانداز مورد حمله قرار گرفتیم. تکتیرانداز دود سیگار همرزم من را دیده بود و به همین خاطر گلولهای وسط پیشانیاش نشاند. یونیفورم جدیدم غرق در خون شد و من تنها شعلههای در حال خاموشی سیگار را تماشا میکردم». گاما جوآنا خیلی زود دوران تازهکاری را پشتسر گذاشت. او دلیلش را اینطور توضیح میدهد: «خیلی زود کشف کردم که استعداد عجیبی در تشخیص بهترین زمان تیراندازی دارم. همینطور میتوانستم تشخیص دهم که بهترین زمان برای ساکتماندن و پنهانشدن، چه زمانی است. اینها مهمترین چیزهایی هستند که یک سرباز خوب باید بداند». به همین دلیل جوآنا تبدیل به فرمانده دختران شد تا به آنها برای مبارزه با داعش آموزش دهد. او توضیح میدهد: «آنها فوقالعادهاند. از جنگیدن در خط مقدم هیچ هراسی ندارند. شجاعترین دخترانی هستند که من در عمرم دیدهام».باوجوداین او دخترانی را نیز دیده است که نتوانستهاند از خود دفاع کنند و به دست نیروهای داعش افتادهاند: «با وجود اینکه یک سربازم، اما برایم سخت است که ببینم یک دختربچه ١٠ساله به خاطر تجاوز فوت کرده است». جوآنا این صحنهها را در زمان بازپسگیری روستاهای اطراف موصل زیاد دیده است.او شرح میدهد: «در یکی از این روستاها بود که با خانهای مواجه شدیم که دختران زیر ١٦سال در آن نگهداری میشدند تا برای جهاد نکاح در اختیار نیروهای داعش قرار گیرند. ما پس از بازپسگیری این روستا، دختران را به بیمارستان منتقل کردیم ولی بعضی از آنها دوام نیاوردند. یکی از آنها دختری ١١ساله و مسیحی و اهل سوریه بود که از سربازان داعشی دوقلو حامله شده بود. او در حالی که دستم را در دست داشت، از دنیا رفت».جوآنا اکنون در کپنهاگ و در کنار والدینش زندگی میکند اما دلیل برگشتنش پیش والدین هیچکدام از سختیهایی که دیده، نیست. او میگوید: «در تمام لحظاتی که در خط مقدم بودم حتی یک لحظه هم به برگشت فکر نکرده بودم. خیلیوقتها ترسیده بودم، خیلیوقتها از خدا خواسته بودم که زنده بمانم اما به برگشت فکر نمیکردم. اما خانوادهام نگرانم بودند و من برای یک مرخصی ١٥روزه به دیدنشان آمدم. ولی سهروز پس از ورودم به کپنهاگ، یک ایمیل از پلیس دریافت کردم که گفته بود پاسپورتت دیگر اعتبار ندارد و اگر تلاش کنم از کشور خارج شوم، به زندان خواهم افتاد».او حالا در حال تلاش است تا بتواند بهصورت قانونی از کشور خارج شود و دوباره به نیروهای پیشمرگه بپیوندد.جوآنا میگوید: «فکر میکنم دختران کُرد را ناامید کردم. من در اروپا به دنیا آمدهام و یک اروپایی هستم و عاشق دموکراسی و آزادیام اما درعینحال من یک کُرد هم هستم».
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]