واضح آرشیو وب فارسی:شوشان: زمان بابادی شوراب مشکل عدم انتخاب استانداری مناسب استان خوزستان در بیش از یک ماه گذشته باعث گردید تا به پرس و جو در مورد نحوه انتخاب استاندار در زمان طاغوت(منظور قبل از انقلاب شکوهمند)بپردازم تا بتوانم آن را با این بلاتکلیفی موجود در خوزستان مقایسه کرده و به نتیجه ای برسم. در این زمینه به یک نکته جالب و قابل تامل که یکی از دوستان بیان کرد برخوردم ، ایشان فرمودند در زمان ابوشهناز (همان پهلوی قبل از انقلاب) دو استان بودند که حکم انتصاب استانداران آن توسط شخص اول مملکت (ابوشهناز) صادر می گردید ، یکی از استان ها خراسان بود و دیگری خوزستان. خراسان بزرگ بدلیل گستردگی فراوان جغرافیایی و وجود بارگاه امام هشتم (ع) و دارا بودن حالت خاص معنویش برای عموم مردم و ترس ابوشهناز از استفاده از این جایگاه توسط مذهبیون،مورد توجه نظام وقت قرار داشت و دیگری استان خوزستان بود که این استان نیز بدلیل دارا بودن منابع متعدد ثروت خدادادی و ارتباط با دنیا از طریق دریا ، بندرگاه ها و راه آهن و جاده های ارتباطی برای رژیم پهلوی دارای اهمیت خاص بود و حکم این دو مسئولیت در ردیف حکم نخست وزیر آن زمان بودند و با تائید کامل شخص اول مملکت صادر می گردید و سکانداران این دو استان با داشتن خط مستقیم تلفن با نفر اول مملکت در ارتباط بودند. اما اینک بیش از یک ماه از عزل یا استعفاء و یا باز نشستگی و یا هر بهانه دیگری که از برکناری استاندار قبلی این استان می گذرد،هنوز شخص جایگزین ایشان برای این مسند یافت نشده است ، حال سئوال اینجاست که آیا هنوز همان حساسیت ها برای این استان وجود دارد که پیدا کردن شخص واجد شرایط برای مرکز نشینان مشکل می نماید یا دیگر این استان از اهمیت قبلی و جایگاه خود در بدنه دولت ها و نظام حاکم برخودار نیست که کماکان وضعیت آن بلاتکلیف مانده است؟ چنانچه مشاهده می شود رئیس جمهور محترم در یکماه گذشته، دو تا سه سفر به استان های مختلف داشته است که شاید همین امر دلیل بر مشغله زیاد ایشان باشد و عدم تعیین استاندار جدید برای خوزستان بوده است! از طرف دیگر مشاهده می شود برای انتخاب استاندار خوزستان رایزنی های فراوانی صورت می گیرد ، که این رایزنی ها در رده های مختلف هر روز با ارائه لیست و نام یک فرد و انتشار سازمان یافته آن در گروه های فضای مجازی منتشر می شود. آش تعیین استاندار بقدری شور شده است که هر مقام و صاحب منصب خوزستانی تهران نشین فکر می کند با گرفتن دست پسرخاله خود که چند صباحی نیز پست و منصبی داشته و معرفی آن به معاون وزیر کشور و اخذ چند امضاء از چند نماینده و فرستادن نزد معاون محترم رئیس جمهور می تواند او را استاندار خوزستان نماید. در فضای مجازی و محافل استان این امر مهم بصورت طنز مطرح می گردد که البته این روند انتخاب در شاَن مردم خوزستان نمی باشد و متاسفانه بعضی نیز از این فرصت سوء استفاده کرده بدون در نظر گرفتن نیاز استان و با توجه به نفوذ خود به معرفی افراد ضعیف و نزدیک به خانواده و عشیره خود این فرصت بوجود آمده را به سمت منافع شخصی و فامیلی سوق می دهند. این در حالی است با حضور افراد لایق و توانمند در پیکره قومیت های مختلف استان می شد با معرفی آنان باعث پیوند میان اقوام شد و برای ایجاد حس همدلی و تعالی استان گام برداشت. مراد افرادی است که از لحاظ اجرایی و مدیریتی در حد بالایی از تجربه و توان قرار دارند و شاید بردن نام آنان در مطلب زیاد متعارف نباشد. اما باید گفت افرادی همچون مهندس امین بیانک ؛ دکتر عباس حیصمی و پروفسور برات قبادیان که هرکدام در حد یک وزیر توان و تجربه ی کافی را دارا می باشند ، افرادی در این حد و اندازه لیاقت و دلسوزی برای منطقه زیاد و قابل دسترس هستند. چرا دولت محترم از اینگونه افراد که از سرمایه های این استان و نظام هستند استفاده نمی کند و فضا را برای ارائه و پیشنهاد افراد قد و نیم قد باز گذشته است؟ به چه علت دولت محترم برای کم کردن تشنج و حس نا امیدی در بین مردم و جلوگیری از عقب افتادگی برنامه های توسعه استان به این مسئله پایان نمی دهد؟ انتخاب استاندار با معیارهای نظام از بین افراد واجد شرایط چندان هم نباید مشکل باشد که دولت تدبیر و امید این استان را بیش از یک ماه بدون استاندار قرار داده اند.
جمعه ، ۱۴خرداد۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شوشان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]