واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
عبدالله ناصري:افراطزدايي از پارلمان هدف انتخاباتي اصلاحطلبان بود كه محقق شد
هدفگذاري اصلي اصلاحطلبان در اين انتخابات چه بود؟ عبدالله ناصري در پاسخ به اين سوال مي گويد كه افراط زدايي از پارلمان هدف اصلي انتخاباتي اصلاح طلبان بود كه محقق شد.به گفته ناصري اصلاح طلبان در انتخابات سه مرحلهاي انتخابات دو بر يك به پيروزي رسيدند.
روز نو : هدفگذاري اصلي اصلاحطلبان در اين انتخابات چه بود؟ عبدالله ناصري در پاسخ به اين سوال مي گويد كه افراط زدايي از پارلمان هدف اصلي انتخاباتي اصلاح طلبان بود كه محقق شد.به گفته ناصري اصلاح طلبان در انتخابات سه مرحلهاي انتخابات دو بر يك به پيروزي رسيدند.
هدف اصلي اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دهم چه بود؟ آيا خانهنشين كردن افراطيها و تندروها هدف اصلي اصلاحطلبان بود يا رياست مجلس؟
اين انتخابات بسيار ويژه بود و در تاريخ پارلمان بعد از انقلاب بسيار منحصربهفرد بود. حتي من فكر ميكنم از مجلس ششم هم مهمتر بود چراكه نتيجه مجلس دهم براي دو جناح قابلپيشبيني نبود. هدف اصلاحطلبان اين بود كه جريان تندرو را كه در سه مجلس گذشته و خصوصا مجلس نهم مشكلاتي براي كشور ايجاد كرده است از صحنه پارلمان كشور دور كنند كه موفق شدند. دوم اينكه بتوانند انسجام و ائتلافي بين اصلاحطلبان، هواداران دولت و اصولگرايان معتدلي كه البته نماد و مظهر آنها آقاي مطهري است، شكل دهند. اين كار نيز موفقيتآميز بود. انتخابات در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول با راي آوري مطلوب ليست اصلاحطلبان تهران و شكست اصولگراياني كه سرليستشان اميد رياست مجلس را به عهده داشت، همراه بود. در مرحله دوم با اكثريت نسبي كه نسبت به مستقلين و اصولگرايان به دست آمد طبيعتا جريان راست تمايل داشت كه رقيب جدي براي احراز كرسي رياست نداشته باشد همچنانكه آقاي لاريجاني بارها اين پيغام را داده بود اما ازطرفي هم تلاش كرده بود آراي بخشي از مستقلين را به دست بياورد. اين مطلب را هم ناگفته نميگذارم كه بخشي از نيروهاي دولتي و بخشي از دوستان در حزب اعتدال و توسعه تحليلشان اين بود كه در شرايط رياست آقاي لاريجاني مهمتر و بهتر است. در حال حاضر هر دو جريان با تفاهم نسبت به مصالح ملي كشور، هماهنگي با دولت و بازنگري در قوانيني كه مانع توسعه كشور است كار خود را در چهار سال پيش خواهند برد. بحث شكست و پيروزي نيست؛ شكست و پيروزي در دو مرحله قبل اتفاق افتاد و مرحله سوم هم ادامه همان مرحله بود. من اگر بخواهم مثالي كمي بزنم بايد بگويم كه اصلاحطلبان با نتيجه دو بر يك در اين انتخابات سه مرحلهاي پيروز شدند. از حالا به بعد نگاه به آينده مجلس و فعاليتهاي جدي مجلس خواهيم داشت تا جريان تندرويي كه راي نياورد در بيرون از مجلس براي فضاسازي در مجلس فعال نشود و تاثيري بر روند فعاليتهاي مشروع مجلس نگذارد.
عدد راي آقاي عارف كه ١٠٣ نفر بود چه پيامي دارد؟ چرا بعضي افرادي كه با ليست اميد به مجلس راه پيدا كردند با رايي كه مردم به خاطر حضورششان در ليست اميد داده بودند، پايبند نبودند؟
متاسفانه اين مساله يك پديده طبيعي در جوامع توسعه نيافته است و چندان هم دور از ذهن نبود. من به شخصه به عنوان يك كنشگر سياسي از رفتارهاي دوگانه نمايندگان در هر جبهه سياسي كه صورت گيرد، گلايهمند هستم. بالاخره آدمهايي بودند كه اعلام كردند به آقاي عارف راي ميدهند اما لحظه آخر اين راي را به آقاي عارف ندادند. تعداد قابلتوجهي از آنها براي ما شناخته شده هستند اما به اين معنا نيست كه امروز آنها را از فراكسيون اميد يا از ليست متعلق به جريان اصلاحطلبي اخراج كند. اين مساله مربوط به ظرفيت و خصلتهاي روحي و اخلاقي آدمهاست. البته اين نكته ناگفته نماند كه بخشي از اعضاي هيات دولت و حزب اعتدال و توسعه در اين چند روز با وجود قولها و قرارهايي كه براي حمايت كامل از رياست آقاي عارف گذاشته بودند تلاشهايي در خلاف جهت آن داشتند. اين كار آنان نه با عمد و غرض بلكه به اين خاطر بود كه در شرايط حساس كشور رياست آقاي لاريجاني را به نفع كشور ميدانستند. اصلاحطلبان آقاي لاريجاني را اگرچه اصولگرا ميدانند اما رايآوري او در شهر قم را به خاطر قرارگيري او در ليست اميد ميدانند و بر همين اساس هم بود كه آقاي لاريجاني برخلاف تصورش با اينكه در ليست اميد هم قرار گرفته بود با فاصله قريب به صد هزار راي نفر دوم شهر قم شد و نتوانست مانند گذشته كرسي اول شهر قم را از آن خود كند.
به نظر شما با رياست آقاي لاريجاني آيا مشكلات جريان اصولگرايي حل و فصل ميشود؟
ممكن است مشكلات اين جناح حل شود اما در حال حاضر شرايط اصولگرايان را بسيار شكننده ميبينم. البته آقاي لاريجاني اين توانمندي را دارد كه بتواند اصولگرايي را بازسازي كند اما لاريجاني و اصولگرايان معتدل با وجود احمدي نژاد كار سختي پيش رو دارند. احمدينژاد در انتخابات آينده اگر هم خودش نيايد به هر حال فعال خواهد بود. احمدينژاد و اطرافيان او هم كساني نيستند كه با آقاي لاريجاني كنار بيايند و جبهه متحدي را تشكيل دهند. بنابراين شرايط اصولگرايان شرايط بسيار شكنندهاي است. به عبارت ديگر انتخابات ٩٢ و انتخابات مجلس دهم باعث شد كه اصلاحطلبان جبهه منسجم و متحدي شكل دهند و آن را براي انتخابات ٩٦ حفظ كنند اما اصولگرايان در چنين وضعيتي نيستند.
چرا جبهه پايداري كه تا پيش از انتخابات بهصورت تمامقد لاريجاني را تخريب ميكردند، به او راي دادند؟ آيا آقاي لاريجاني مديون پايداريها شده است يا خير؟
خير. پايداريهاي امروز با پايداريهاي دوران آقاي احمدينژاد تفاوت دارند. شكستي كه آنها در مجلس خوردهاند باعث شد كمي به خودشان بيايند. آنها در انتخاب رياست مجلس نيز چارهاي نداشتند جز اينكه پشت لاريجاني قرار گيرند. همچنين آنها به خاطر راي مردم و موفقيت اصلاحطلبان در بيرون كردن افراط در مجلس گزينهاي نزديك به خود براي رياست نميتوانستند داشته باشند. اين راي آنها طبيعي بود.
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]