واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اهداف تشكیل یك خانواده ی سالم چیست ؟ ( قسمت پنجم )
در قسمت چهارم مطلبی در مورد الگوهای ارتباطی غلط در خانواده مطرح شد اینك در ادامه می خوانیم ...پایه ارتباط صحیح در خانواده دو چیز است :1- ارزیابی و سنجش رفتارهای زوجین توسط یكدیگر و تلاش برای رشد و كمال زندگی خانوادگی .2- وجود معیارها و اهداف صحیح و متعالی .همسران جوان برای ایجاد همدلی با یكدیگر نیاز به فرصت هایی در ابتدای زندگی زناشویی دارند ، لیكن به موازات ایجاد این همدلی و حتی برای به وجود آوردن آن،باید برای یكدیگر در حكم آینه ای باشند كه هم خوبی ها و هم نارسایی ها را نشان دهند و برای بهتر زیستن خود تلاش مشترك داشته باشند .زندگی مشترك بدون وجود ارزش ها و اهداف متعالیبادوام نیست . لذا همسران جوان بایستی اساس تشكیل خانواده را رسیدن به چنین اهدافی قرار دهند . حتی اگر بدون توجه به چنین اهدافی زندگی خانوادگی را آغاز كردند ، باز هم تلاش كنند در برنامه ها و رفتارهای خود آنها را حاكمیت بدهند .این اهداف عبارت اند از :1- احساس بزرگ منشی و عزت نفس ـ دو همسر در زندگی باید از عزت نفس و احترام برخوردار باشند . هیچ پسر و دختر جوانی نمی تواند با انگیزه توجه به خود و احساس برتری نسبت به همسر به زندگی مشترك وارد شود و انتظار شیرین كامی و موفقیت داشته باشد . ممكن است در ابتدای زندگی مشترك این نحوه رفتار بین دو همسر وجود نداشته باشدو هر كدام سعی كند با احترام به دیگری حرمت نفس او را حفظ كند ، لیكن چنین رویه ای باید به مرور در روابط متقابل آنان به وجود آید . مرد و زن جوان در صورتی می توانند چنین رویه ای را در رابطه با یكدیگر در پیش گیرند كه خود بزرگ منش و دارای عزت نفس باشند و یا همزمان،آن را در خود تقویت نمایند .از آنجا كه زوج های جوان قبل از ازدواج،هر كدام در خانواده پدری روابط خانوادگی و اجتماعی متعددی داشته اند ، این روابط تا مدتها بر رابطه مشترك آنان اثر می گذارد و لذا هر كدام از آنان باید مراقب باشد تا همراه با احترام به دیگری ، فامیل و اطرافیان او را نیز مورد احترام قرار دهد .
2- خوش بینی و رضایت خاطر ـ هر یك از ما باید بتوانیم بین گذشته ، حال و آینده رابطه معقول و متعادلی ایجاد كنیم . پسر و دختر جوان ممكن است قبل از ازدواج خاطرات ، تجربیات و آرزوهایی داشته باشند كه متفاوت از شرایط فعلی آنان باشد . این احتمال وجود دارد كه آثار وقایع گذشته در زندگی زناشویی احساس شود و چه بسا باعث مشكلاتی گردد . مثلاً ممكن است زمینه های ازدواج با شخص دیگری برای شوهر یا زن پیش آمده و بدون نتیجه مانده باشد ، یا شرایط زندگی در خانواده پدری با آسایش و رفاهی توأم بوده كه در وضع فعلی بهره ای از آن نیست . در چنین مواردی اگر زن یا مرد مسائل گذشته را وسیله اعتراض یا تحقیر دیگری قرار دهد و یادرحسرت گذشته باشد ، نمی تواند امید به زندگی خانوادگی شیرین و سالمی داشته باشد . زندگی مشترك محتاج روحیه رضایت نسبت به حال ، فراموش كردن مشكلات و تلخی های گذشته و طرح و برنامه برای ایجاد شرایط خوش و موفقیت آمیز در آینده است .3- پویایی ، انعطاف و انطباق پذیری ـ در یك خانواده نباید اندیشه ها و احساس های زوجین حالت راكد و منجمد داشته باشد . خشكی ، سرسختی و تغییر ناپذیری در روحیات با ایجاد حالت تعادل و استحكام در خانواده سازگاز نیست ، چون راه را بر هر گونه بازنگری نسبت به افكار و اعمال نادرست می بندد . زن و مرد در عین حال كه دارای اصول و اهداف ثابت و معینی هستند باید در روابط با یكدیگر انعطاف و بردباری داشته باشند . دارابودن روحیه انعطاف در بسیاری مواقع می تواند تنش ها و سختی های پیش آمده در فضای خانواده را كاهش دهد . مثلاً هنگامی كه همسر شما خشمگین و عصبانی است ، خونسردی شما می تواند در فروكش كردن این عصبانیت مؤثر باشد و در وقتی دیگر اتخاذ چنین رویه ای توسط او نیز می تواند خشم احتمالی شما را فرو نشاند .4- فداكاری كردن برای همسر ـ زن و شوهر هنگامی كه یكی از آنها در فشار و سختی قرار می گیرد باید بتوانند نقش كمك و یار رابرای یكدیگر ایفا كنند . این روحیه،هم برای مرد لازم است و هم برای زن. برای زن ، شوهر داری به معنای مصطلح ، گاهی از اوقات همدلی و همراهی با شوهر در سختی ها و مشكلات است كه در حُسن رفتار و مدیریت خانواده تجلی می یابد و یك مرد نیز می تواند با مشاركت جدی در كارهای همسر خود ، هنگامی كه امور خانه،او را دچار خستگی می كند ، چنین نقشی را ایفا نماید .5- میل به آگاهی و اندیشه های نوـ محیط خانواده باید به فضایی برای افكار و اندیشه های نو برای زندگی بهتر ، روابط شیرین تر و آینده درخشان تر و سازنده تر تبدیل شود . زن و شوهر بایداین روحیه را در خود تقویت كنند كه به طور دائم و با شور و نشاط در جستجوی راههای بهتر برای ایجاد یك زندگی متعالی و بالنده باشند . چنین روحیه ای می تواند حتی از مسائل ساده و اولیه زندگی نظیر باورهای عادی نسبت به مسائل ، نظریات و قضاوت ها شروع شود و به طور روزمره و هفتگی ، زوجین دیدگاه های خود را مطرح ، ارزیابی و اصلاح كنند و به دیدگاه های نو و مفید دست یابند . خانواده هایی كه برای قبول افكار و اندیشه های تازه آمادگی ندارند ، به مرور از رشد و كمال باز می مانند و ضمن آنكه در درون،گرفتار ارتباط های قالبی ، خشك و تغییر ناپذیر می شوند ، در مناسبات اجتماعی نیز به تدریج دچار نوعی ركود و عقب افتادگی خواهند شد .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 397]