واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
«کنسرو غول» برای سومین بار در کتابفروشیها عرضه شد
شناسهٔ خبر: 3669363 - یکشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۵
فرهنگ > کتاب
رمان نوجوان «کنسرو غول» نوشته مهدی رجبی توسط نشر افق به چاپ سوم رسید. به گزارش خبرنگار مهر، رمان نوجوان «کنسرو غول» نوشته مهدی رجبی به تازگی توسط نشر افق به چاپ سوم رسیده است. چاپ اول این رمان در سال ۹۳ به چاپ رسید. داستان این کتاب درباره توکا است. توکا از مدرسه و درس ریاضی متنفر است و میخواهد مثل جنایتکارهای خشن، نترس و پولدار بشود. خاطرات یک جنایتکار مشهور به دست توکا افتاده و او مشغول خواندن آن است. «کنسرو غول» موفق شده نشان نقره ای لاک پشت پرنده را به خود اختصاص بدهد. «کنسرو غول» صد و سی و ششمین عنوان رمان نوجوان نشر افق است و چاپ سومش با طرح جلد جدیدی منتشر شده است. رجبی به مدت حدود یک دهه به نوشتن داستان و فیلمنامه اشتغال دارد ولی همانطور که خود گفته به نوشتن رمان برای نوجوانان علاقه شدیدی دارد. این رمان در ۴۳ فصل نوشته شده که به ترتیب عبارت اند از: توکا، خاطرات جنایتکار، زامبی، معبد دکمهای، دروغهای روانشناسی، انگل اجتماع، سوراخی، پلیسها، کنسرو غول، دروغ یا واقعیت؟، دکتر اووم، چپدستهای وحشی لعنتی، خاراندن روح، کابوس کاشیها، دراکولا، بوگولی بوگولی بوووو!، درد، لیموییها، اشک غول، آدمکشها، موبیوس، هذیان، تنهایی، ترسوها، مردها میپوسند، عدد جادویی، خط باریک مربایی، ژاکت لعنتی، هیپنوتیزم مامان، دستور گیگیلی قورومب، چرخهی طبیعت، سرزمین غولها، سینمای سوخته، حافظه، ساعت کباب، آبهای سیاه کاغذهای سفید، نارَس، لحاف مویی، پروانه جون، حمام چهارشنبه، رگوداج، تاریخ مصرف و آکوت. در قسمتی از این رمان می خوانیم: سر راه مجبورش کردم برام همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده بخرد. باید میرفتیم بانک حقوق اتابک را بگیریم. غول زرد هم طبق معمول مثل سایه دنبالم بود. مامان خیلی عصبی بود. همه اش نگران بود دستم بخورد به جایی و شکستگی اش دو برابر شود. آدمها را با خشم از سر راه عقب می زد. آدم ها رد میشدند و به هیکل مامانم میخندیدند. دوست داشتم همه شان را با مسلسل سوراخ سوراخ کنم. مثل بازی زامبی! چشمهام را بستم و روی خطر زرد کورها راه افتادم. گومبولی موزاییکها کف پام را یه جور باحالی قلقلک میدادند. فکر کردم کورها تا میآیند برسند به جایی چقدر هرهر میخندند. از کنار سینما رد شدیم. مثل همیشه ساکت و تنها بود. روی درهای شیشهای شکستهاش پر شده بود از پوسترهای رنگ و وارنگ تبلیغ آن بچه گردن کلفت لعنتی که مشغول ماهیگیری از توی قوطی کنسرو بود. امگا۳ تمام درودیوار سینما را پر کرده بود. چاپ سوم این کتاب با ۲۱۶ صفحه، شمارگان ۲ هزار نسخه و قیمت ۱۰۰ هزار ریال منتشر شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]