واضح آرشیو وب فارسی:دیارآفتاب: اگر حوزه های علمیه از دل منابع اسلامی، معارف را موشکافی کنند و در دانشگاه ها برای پیاده سازی آن در سطح جامعه و تطبیق با دوران معاصر تلاشی مضاعف در پیش گیرند بی تردید الگویی جدید از رشد، همراه با تعالی معنوی به بشریت معرفی خواهد شد.به گزارش دیار آفتاب ؛ به نقل از نسل فردا ؛ در طی ده سال گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات خود به تبیین و بسط مفهومی پرداخته اند که از آن با عنوان «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» یاد می شود. برای درک و شناخت بهتر از این عنوان ابتدا باید به نظام آفرینش، سنت های الهی حاکم بر آن و اهداف خلقت توجه کرد. می دانیم در نگرش اسلامی هدف خلقت چیزی جز رشد و به کمال رسیدن انسان و در یک کلام خدایی شدن او نیست و با توجه به آموزه های دین اسلام حکومت اسلامی موظف است جامعه را چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی به سوی این کمال مطلوب سوق دهد. اما در طول تاریخ اسلام تلاش برای رسیدن به این هدف با فراز و نشیب های بسیاری همراه بوده است. در عصر حاضر و با پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار حکومتی اسلامی در گوشه ای از این کره خاکی ما مفتخریم که برای رسیدن به این مهم بکوشیم و بهتر از گذشتگان در این راه قدم بگذاریم. ما این کلام الهی«ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» را درک کرده ایم و این نکته را دریافته ایم که کلید تحول در دست خود انسان است و هر آنچه تغییر می کند انسان در آن نقش دارد و اوست که می تواند خود را از عقب ماندگی برهاند و به سوی پیشرفت حرکت کند. بر اساس همین نگرش است که رهبر ما حضرت امام خامنه ای، توجه به این تحول را مقدمه طرح مسئله پیشرفت پس از گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی قراردادند و برای مدیریت و هدایت درست این تحول در جامعه اسلامی نقشه ی راهی با عنوان «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» در ابتدا برای نخبگان و اندیشمندان و سپس برای عموم مردم تبیین کردند. در واقع می توان گفت الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نسخه ای شفابخش است در جهت حرکت به سوی تمدنی نوین، بر پایه احکام اسلامی که در مقابل نسخه های تقلبی تمدن غرب قرارگرفته و علاجی است بر چندین قرن عقب ماندگی مسلمانان نسبت به پیشرفت های جامعه غربی. لازم است با نگاه به منظومه فکری امام خامنه ای در بسط الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به نکات زیر توجه کرد: در باب چرایی نام گذاری با این عنوان باید گفت که کلمه «الگو» به معنای نقشه راه است و بدون نقشه راه دچار حرکت های متضاد فرهنگی و اقتصادی خواهیم شد، علاوه بر این می توان این طرح را پس از پیاده سازی به عنوان یک الگو برای سایر جوامع اسلامی نیز پیشنهاد داد. کلمه «اسلامی» به این علت بیان شده است که ما در یک جامعه اسلامی زندگی می کنیم و این امکان فراهم است که با استفاده از منابع اسلامی این الگو را پیاده سازی کنیم. کلمه «ایرانی» به این خاطر مطرح شده است که طراحان این الگو ایرانی هستند و این الگو تلاش اندیشمندان ایرانی است. ظهور این الگو در چهار عرصه «تفکر، علم، زندگی و معنویت» است. در زمینه توجه به عرصه تفکر در این الگو می توان جامعه ای متفکر داشت و اندیشه ورزی را به عنوان یک حقیقت نمایان در جامعه تبدیل کرد. این مفهوم از نخبگان شروع و به سایر اقشار جامعه هدایت می شود. در باب علم نیز جامعه اسلامی باید به استقلال علمی برسد چراکه نتیجه اش قدرتمند شدن مسلمانان خواهد بود و البته علم درزمینه رفاه اجتماعی نیز از مهم ترین ابزار است. کما اینکه جامعه غربی نیز از باب پیشرفت های علمی به اقتدار رسیده است. البته جامعه ای که به سلاح علم مسلح باشد می تواند فرهنگ و نگرش خود را به سایر جوامع صادر کند و ما برای گسترش نگرش دین مبین اسلام به علم نیازمندیم. در زمینه زندگی نیز جامعه اسلامی باید ازلحاظ اقتصادی و رفاه اجتماعی جزء آبادترین جوامع باشد و این مهم نیز در این الگو مورد توجه قرارگرفته است. البته پیاده کردن مفهوم عدالت در زندگی مردم نیز در این عرصه دارای ارزش و جایگاهی مهم است. معنویت و اخلاق روح حاکم بر تمامی عرصه هاست. الگوی مطرح شده به گونه ای است که با پیاده شدن آن در جامعه باید به سمت معنویت و اخلاق حرکت کرد. در این بین توجه به معاد می تواند به تحمل سختی ها و دشواری ها این مسیر کمک کند و روح ایثار و از خود گذشتگی را در جامعه بسط دهد. باید به این نکته نیز توجه کرد که مبانی معرفتی جمهوری اسلامی ایران با دیگر نظامت معرفتی از جمله نظام معرفتی غرب متفاوت است و همین تفاوت در مبنا سبب تغییر در الگوهای پیشرفت برای جامعه ایرانی است. ما در این بین نه تنها به فکر تقلیدی عمل کردن در عرصه پیشرفت نیستیم بلکه بر این باوریم تا الگویی جدید از رشد، همراه با تعالی معنوی را به بشریت معرفی کنیم. و این امکان پذیر است اگر حوزه های علمیه از دل منابع اسلامی، این معارف را موشکافی کنند و در دانشگاه ها برای پیاده سازی آن در سطح جامعه و تطبیق با دوران معاصر تلاشی مضاعف در پیش گیرند. آنچه در این بین بیش از هر چیز حائز اهمیت است نوع نگرش نخبگان، اندیشمندان، مدیران و سیاستمداران جامعه به مسئله پیشرفت اسلامی ایرانی است که از نظر نویسنده هنوز باور جمعی قشر تحصیل کرده و صاحب فکر به این نوع نگاه معطوف نشده و هم چنان هستند عده بسیاری که درک درستی از این مسئله ندارند. رسیدن به تمدن نوین اسلامی دور از انتظار نیست هرچند که پیمودن این مسیر بسیار دشوار است. یادداشت از محمدرضا شفیع زاده ش
یکشنبه ، ۹خرداد۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دیارآفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 201]