واضح آرشیو وب فارسی:صدرانیوز: پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا آقایان هاشمی یا کروبی که در دوره های مختلف مجلس شورای اسلامی ریاست مجلس را برعهده گرفتند، آرای شان از بقیه نامزدهای انتخاباتی بیشتر بود و نفر نخست تهران بودند؟ این چه منطقی است که ما ادعا کنیم به واسطه آنکه آرای آیت الله جنتی در انتخابات خبرگان در مقایسه با برخی از اعضای خبرگان کمتر بوده است نباید رئیس مجلس خبرگان شود؟ به گزارش پایگاه خبری صدرانیوز،روزنامه جوان نوشت:رسوایی تبعیت نکردن از رأی مردم و پرخاشگری پس از نپذیرفتن نامزد متبوع تجدیدنظرطلبان به عنوان لیدر یک نهاد اصلی در کشور، نتیجه انتخابات هیئت رئیسه روز سه شنبه مجلس خبرگان رهبری است رسوایی تبعیت نکردن از رأی مردم و پرخاشگری پس از نپذیرفتن نامزد متبوع تجدیدنظرطلبان به عنوان لیدر یک نهاد اصلی در کشور، نتیجه انتخابات هیئت رئیسه روز سه شنبه مجلس خبرگان رهبری است. «جناحی کردن خبرگان رهبری» یکی از اهداف اصلی جریان تجدیدنظرطلب در طول ماه های اخیر بوده است که با نتایج انتخابات هیئت رئیسه مجلس خبرگان به بن بست کامل رسیده است. اعضای مجلس خبرگان با انتخاب آیت الله جنتی به عنوان رئیس پنجمین دوره مجلس خبرگان نشان دادند که توجهی به بازی ها و طراحی های جریان غرب گرای داخلی و رسانه های وابسته به نظام سلطه ندارند و تنها براساس شاخص های اسلامی و انقلابی هیئت رئیسه را انتخاب می کنند و کمترین توجهی به موضوعات جناحی و سیاسی ندارند. چنین رویکردی خلاف انتظارات طیف غرب گرای داخلی بود که تلاش داشتند با تزریق رقابت های جناحی به خبرگان وزانت و شأنیت این مجلس را تخطئه و وارد زد و خوردهای معمول عرصه سیاسی کنند. نکته دیگر آنکه شخصیت ها و رسانه های وابسته به این طیف قبل از برگزاری انتخابات خبرگان تلاش کردند تا مانع راهیابی آیت الله احمد جنتی به این دور از مجلس خبرگان شوند و پس از اعلام نتایج انتخابات این مجلس سخن از پیروزی جریان تجدیدنظرطلب در انتخابات پنجم خبرگان! به میان آورده و به شدت از دستاوردهای چنین پیروزی ای در آینده سخن به میان می آوردند. حال امروز بعد از گذشت نزدیک به 90 روز از اعلام نتایج انتخابات خبرگان پنجم می توان دریافت که آیا ادعای جماعت تجدیدنظرطلب در این دور از انتخابات به واقعیت نزدیک بوده است یا خیر و ادعای پیروزی دیروز چرا امروز جای خود را به شکست داده است؛ شکستی که رسانه ها و افراد وابسته به این جریان را به پرخاشگری و تندخویی کشانده و بستر دور جدیدی از تخریب ها علیه آیت الله جنتی را سازماندهی کرده است، آنگونه که رسانه های این جریان و از جمله روزنامه قانون به جای اعتراف به جناحی نبودن تصمیمات و رویکردهای اعضای مجلس خبرگان و پذیرفتن شکست برای موفق نشدن طرح «حذف جنتی از خبرگان»، به برخوردهای صرفاً جناحی و به سمت تخطئه اعضای خبرگان روی آورده اند. «دموکراسی به شرط چاقو» بهترین تعریف از نوع مواجهه جماعت تجدیدنظرطلب با رویدادهای سیاسی -تاریخی است که نمونه های فراوانی را می توان برای آن نام برد. غائله 88یکی از بهترین نمونه هایی است که می توان از آن تحت عنوان «دموکراسی به شرط چاقو» نام برد که طی آن جناح مدعی اصلاح طلبی با اعلام نتایج انتخابات و شکست قطعی نامزد آنها در عرصه رقابت های انتخاباتی، به بهانه تقلب در انتخابات به خیابان ها ریخته و به مدت هشت ماه التهاب و بحران را به کشور تزریق کرده و هزینه های فراوانی را به جامعه اسلامی تحمیل کردند. نمونه دیگر انتخابات ریاست جمهوری سال 84 است که بعد از پیروزی محمود احمدی نژاد در آن دوره از انتخابات با وجود اینکه انتخابات 84 توسط «دولت اصلاحات» برگزار شده بود، مهدی کروبی با ادعای خواب نما شدن خود در ساعات شمارش آرا نظام را متهم به تقلب در نتایج انتخابات می کند و فضای مسمومی را علیه حاکمیت ساماندهی می کند. در کنار مهدی کروبی رفسنجانی نیز مسئولان اجرایی انتخابات را متهم به دستکاری در آرا می کند. هاشمی رفسنجانی پس از پیروزی احمدی نژاد در تیرماه 1384 طی مصاحبه ای با القای تردید درباره نتیجه انتخابات و دستکاری آرای مردم به ایجاد تشکیک در جامعه دامن زد و با صدور بیانیه ای تفرقه انگیز، انتخاباتی که همفکران وی برگزار کرده بودند را زیر سؤال برد. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی که باز هم دولت اصلاحات آن را برگزار کرده بود، ادعاهای خود مبنی بر تقلب در انتخابات را مطرح کرد که در نهایت منجر به استعفای وی و حوادث ناگور و فتنه انگیز آن دوره از مجلس شد. ادعاهای طیف مورد اشاره که هیچ گاه رأی مردم به رقیب را نپذیرفته است در حالی است که برخی از وابستگان به این جریان طی سال های اخیر بارها نسبت به خلاف بودن ادعاهای این جماعت اشاره داشته و از سلامت انتخابات در دوره های مختلف سخن به میان آورده اند. به عنوان نمونه سیدعبدالمحمد زاهدی استاندار دولت اصلاحات که در دولت یازدهم استانداری کردستان را نیز بر عهده داشت، طی گفت وگویی در واکنش به اظهارات هاشمی رفسنجانی مبنی بر اینکه استاندارهای اصلاح طلب سال 84 کار را به کلی رها کردند، اظهار می کند: «نه اینگونه نبود، حداقل بنده به عنوان یک اصلاح طلب در انتخابات شرکت و پیگیر کار بودم. هیچ انتخاباتی بدون عیب و نقص برگزار نمی شود اما در انتخابات 84 واقعاً رأی مردم احمدی نژاد بود.» خطی که مشترکاً توسط برخی از رسانه های داخلی وابسته به جریان غرب گرا و رسانه های فارسی زبان خارجی دنبال می شود زیر سؤال بردن نوع آرایی است که توسط اعضای خبرگان به آیت الله جنتی داده شده و انتخاب آیت الله جنتی را توسط منتخبان مردم دستاویز تمسخر قرار داده اند. به عنوان نمونه دیگر می توان از اظهارات حسین باستانی عنصر دیروز تجدیدنظرطلب و همکار امروز بی بی سی فارسی اشاره کرد که در اظهاراتی توأم با عصبانیت درباره انتخابات هیئت رئیسه خبرگان، خروجی آن را اتفاقی ناگوار ارزیابی کرد و همین رویکرد توسط رسانه های وابسته به جریان تجدیدنظرطلب دنبال شد. در تبعیت از این رویکرد، روزنامه قانون که سابقه طولانی در حمله به باورهای اعتقادی و ارزشی جامعه ایرانی دارد در عکسی جهت دار از آیت الله جنتی عبارت «آخر اول» را تیتر می کند و با ادبیات تخریب گرایانه می نویسد: «آیت الله امینی و آیت الله جنتی هر دو گزینه ریاست خبرگان بودند اما اولی از طیفی بیرون آمده بود که خود را پیروز می دانست و گزینه دوم تنها بازمانده لیستی بود که تمام سعی خود را کرد تا در تهران موفق شود ولی به جایی نرسید. اگر یزدی و مصباح را مردم تهران از مجلس خبرگان کنار زدند، ولی چندین مصباح و یزدی دیگر را مردم شهرستان ها وارد این مجلس کردند. این موضوع به راحتی معادلات جریانی که دل به تغییر در شاکله خبرگان بسته بودند را نقش برآب کرد، باید برای رسیدن به اهدافی که در سر داشتند، راهبردی دیگر بیندیشند، چراکه دیگر نه هفتم اسفندی در کار است و نه بدنه اجتماعی که به راحتی گزینه های مدنظر را انتخاب کند.» پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا آقایان هاشمی یا کروبی که در دوره های مختلف مجلس شورای اسلامی ریاست مجلس را برعهده گرفتند، آرای شان از بقیه نامزدهای انتخاباتی بیشتر بود و نفر نخست تهران بودند؟ این چه منطقی است که ما ادعا کنیم به واسطه آنکه آرای آیت الله جنتی در انتخابات خبرگان در مقایسه با برخی از اعضای خبرگان کمتر بوده است نباید رئیس مجلس خبرگان شود؟ این نادیده گرفتن و کم اهمیت دیدن آرای اعضای فعلی خبرگان رهبری نیست، چرا شخصیت ها و رسانه های این جریان به نظرات و آرای اعضای خبرگان اهمیت نداده و به جای برخورد بغض آلود و عصبی دلایل منطقی و مستدل را برای جامعه ارائه نمی دهند. رأی مردم مشروط قابل احترام است به راستی چرا رأی مردم باید تا جایی برای رهبران و وابستگان به جریان غرب گرا ارزش داشته باشد که اهداف و مطامع جناحی آنها را برآورده کند و چنانچه آرای مردم به فردی جزء نامزدهای مورد حمایت آنها متمرکز شود، آن آرا نامیمون است. چرا برای وابستگان به این طیف اولویت مطالبات حزبی است و منافع ملی در مقابل این مطالبات ارزش و اعتباری نداشته و تا مادامی که اهداف جناحی حکم می کند باید شخصیت ها مورد احترام جامعه قرار گیرد تا مراکز و نهادهای انقلابی باید مورد تخریب و تخطئه قرار بگیرند. مگر نه این است که نیروها و نامزدهای این جماعت در آستانه هر انتخاباتی بر لزوم توجه به عامه مردم و مشکلات معیشتی و اقتصادی آنها و ضرورت ارجحیت منافع ملی بر جناحی تأکید می کنند پس چگونه است که امروز آیت الله جنتی به عنوان رئیس خبرگان پنجم انتخاب شده است رو به سوی تحرکات روانی - رسانه ای با چاشنی رویکرد غیر اخلاقی آورده اند؟ این سیاست که در طول انتخابات گذشته شاهد مصادیق فراوانی است امروز در انتخابات هیئت رئیسه خبرگان خودنمایی می کند و جماعت مدعی دموکراسی خواهی که یکی از شعارهای اصلی خود را پایبندی به دموکراسی غربی مطرح می کنند و در سال های گذشته و از جمله در سال 88 به واسطه عدم پذیرش آرای مردمی هزینه های فراوانی را به جامعه و کشور وارد کرده اند بار دیگر میزان علقه و علاقه خود را به مردم سالاری نشان داده اند. منبع : روزنامه جوان
شنبه ، ۸خرداد۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: صدرانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]