واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شما را نميشناسم و نمي دانم به چه اسبابي در آينده نه چندان دور سكاندار كشتي به گل نشسته فرهنگ اين مرز وبوم خواهيد شد اما با آن جناب سخناني دارم كه خواندنش به ز نشنيدنش است . اول براي شما بگويم كه كار فرهنگي در مملكت ما به قاعده دستيابي به انرژي هسته اي و سلولهاي بنيادي و چه بسا افزونتر سخت و پيچيده و دشوار است . بنابراين اگر خود را براي مقابله با روشنفكرمابان غربزيست و تحجر مسلكان خود بزرگ بين آماده نكرده ايد از همين ابتدا وقت خود و امت را به فنا نداده و قيد وزارت را بزنيد اما اگر پذيرفته ايد كه به جنگ تحجر ، تجدد و مافياي اشرافي خيمه زده بر فرهنگ كشور برويد بدانيد كه هنرمند امروز وراي كاشيكاران مساجد اصفهان و شاعرانگي سهراب سپهري خود را شاغل هنر و يك تكنسين ميبيند كه هنر را براي پولش به رخ مردم ميكشد . پس هر كه او را عزيز شمارد و درهم و دينار بيشتري بخشد وي را بنده خود ساخته بنابراين تعجب نكن كه در دعواي عدالتخواهان و زراندوزان جملگي به خدمت زرسالاران درآمدند. اينها را از اين باب گفتم كه بداني با اين جماعت بايد با زبان خودشان سخن بگويي .و تو بايد هنرمند باشي كه از تلاش اين جماعت، خرقه اي زيبا براي فرهنگ و هنر ايران بدوزي و گرنه اينها را چه به تعهد اجتماعي... دوم آنكه در اين ديار گرچه به ظاهر آنچه از پول نفت نصيب فرهنگ ميشود بسيار اندك است اما همين اندكها هم در اثر تعدد و تكثر نهادهاي متولي فرهنگ هدم و هضم ميشود. اين را از باب حضور جنابعالي در شوراي عالي انقلاب فرهنگي ميگويم .بدان تا زماني كه نهادهاي موازي غير پاسخگوي، بي عمل، كارنشناس كه عمده بودجه خود را خرج خرده فرمايشات مديران غير فرهنگي ميكنند وجود دارند .اين گوي يخي زماني به دست شما و البت ملت تشنه برسد كه قطره اي بيش نمانده باشد. كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان ، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي ، مركز رسيدگي با امور مساجد ، دفتر تبليغات حوزه علميه قم ؛ سازمان تبليغات اسلامي ، سازمان قران كريم ، كانونهاي فرهنگي هنري مساجد، بنياد حفظ و آثار ارزشهاي دفاع مقدس ، سازمان حفظ ارزشهاي دفاع مقدس،مركز اسناد انقلاب اسلامي ، موسسه بررسي هاي تاريخي ، بنياد انديشه اسلامي، موسسه روايت فتح و هزاران هزار ديگر. بايد پا پيش گذاشت و فعاليتهاي اين نهادها را دسته بندي و تفكيك كرده و با حذف نهادهاي غير ضرور كار را به اهلش واگذار نمود وگرنه با اين ستادهاي چاق انباشته از رانت خواران فرهنگي كاري از پيش نخواهد رفت و چه بسا كه بعضي كارهاي خوب ديگري را خنثي و بي اثر هم نمايند. سوم آنكه يكي از مصايب كوششهاي فرهنگي در ايران نداشتن نگاه يكسان به عرصه فرهنگ وهنر و نا معلوم بودن حدود مباح آن نزد شخصيتهاي اثر گذار ديني و اجتماعي است . عواقب زيانبار و خطرناك اين مسئله چنان است كه مديران فرهنگي را به بي عملي رسانده و مرتجع ساخته كه بهتر است هيچ كاري صورت نگيرد تا صدايي هم بلند نشود.گرچه از منظر ديني نگاه ولي امر در مسايل اجتماعي بر ديگران ارجحيت داشته و صائب است اما نميتوان جلوي دهان كارشناسان ديني را بست و از آنها خواست درباره مسايل فرهنگي سخني نگويند اما بايد تدبيري را جستجو كرد تا كمترين مرافحه پديدار گشته و اصككات در اين حوزه به حداقل برسد. براي نمونه مسئله ورود خانواده ها براي تماشاي بازيهاي مهم وملي فوتبال كه با اجازه شرعي رهبري صادر شد اما به علت توجيه نبودن مراجع و علما به آسيب ديدن بي جهت دولت منجر گرديد. براي اين امر به نظر ميرسد كه فرآيند تصميم سازي ، مشاركت علما و فضلا و توجيه موثرين مذهبي ، اجتماعي و فرهنگي بايد به روشي پسنديده به شوراي عالي انقلاب فرهنگي سپرده شود. . اما پس از بيان اين نكات كلي و عمومي با توجه به نواقصي كه در دولت نهم مشاهده شد توجه شما را به چند نكته درباره جزييات عرصه فرهنگ جلب ميكنم الف) موسيقي را تعطيل كردند تا امپراطوري رپ بنا شود نمي دانم چه كسي به مسئولان ارشاد گفته بود كه اگر ميخواهيد همه بپذيرند شما آدمهاي متشرع و متديني هستيد بايد چراغ موسيقي را خاموش كنيد اما اين را ميدانم كه دوستان با اين بلاهت نظرشان كاري كردهاند كه از كودكان هشت _ نه ساله تا آدمهاي چهل _ پنجاه ساله اين مملكت شبانه روز به فحاشي ها و متلك پراكني جماعتي بي آبرو گوش فرا دهند كه آنها را به حضيض نفسانيت فرا ميخوانند .و در اين ميان ارشاد متهم و مجرم شماره يك است . چه دوستان بخواهند چه نخواهند نتيجه عملكرد آنها اين شده كه ساسي مانكن جايگزين دكتر محمد اصفهاني و عليرضا عصار و دهها خواننده وزين وهنرمند عرصه موسيقي ايران شده است و به جاي شعرهاي قيصر امين پور اين تكست هاي رپ خوانهاي زير زميني است كه دهان به دهان جوانان مي چرخد.و بايد بر اين سياست و حماقت گريست. ب) جاي خالي سينماي عدالتخواه از هر يك از وزراي دولت نهم درباره عملكرد حوزه مطبوعشان بپرسيد بلافاصله به شما از خدمات عمرانييشان خواهند گفت . كانه همه وزارتخانه ها وظيفه اي جز ساختن بناها و عمارات نداشته اند .ظاهرا حضرات فراموش كرده اند كه ساخت بناهاي دولتي را قانونا بايد وزارت مسكن و شهرسازي برعهده گيرد حالا اين وسط چه ميشود كه وزارت ارشاد با تاسيس شركت سينما شهراقدام به بازسازي سينماها مينمايد، بماند.(فارغ از نفس سياسيت بازسازي كه امري نيكو و پسنديده بود) اما منتقدان عملكرد سينمايي ارشاد را به محتوا و تعداد فيلمهاي ارزشمند دوره چهار ساله ميسنجدند نه ساخت و سازها. سينما به عنوان مادر و تجميع همه هنرهاي مدرن از تاثيرگزارترين رسانه هاي اجتماعي محسوب ميشود . سير تكويني سينماي ايران پس از انقلاب اسلامي مراحل مختلفي را برخود ديده است و اكنون به شرايط و سبكي رسيده است كه من از آن به ابتذال سفيد تعبير ميكنم. ابتذال سفيد يعني توليد فيلمهايي كه ابتذال عيان و فاحشي ندارند اما آنقدر سطح و محتوايش پايين آمده كه نميتوان آنها را آثار فاخر ناميد. همه اين شرايط در حالي است كه توليد فيلم در ايران بدون كمكهاي دولتي تقريبا غيرممكن است و تمامي فيلمهاي توليدي اين سالها باحمايت مستقيم وزارت ارشاد اسلامي توليد شده است. حال بايد پرسيد چرا در ايام زعامت دوستان بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي حتي يك اثر فاخر با ابعاد ملي و جهاني ساخته نشده و چرا با آنكه عدالتخواهي به عنوان گفتمان و مطالبه مردم و دولت مطرح بوده است اثري در خور شان اين موضوع توليد نشده است . آيا حتي يك كارگردان هم حاضر به ساخت چنين سورژه هايي نبوده است.!!!! ج) مردان كوچك براي كارهاي بزرگ_ بوق هاي مفلوك مطبوعات دولتي عرصه مطبوعات براي كساني كه از بطن آن رشد كرده و اكنون به وزارت رسيده بودند آشناتر و شناخته شده تراز ديگر عرصه ها بود. جايي كه دشمن با شناخت زواياي آشكار و پنهان آن سالها ضربات سنگيني را به نظام و گفتمان انقلاب اسلامي وارد كرده و مجموعه نيروهاي انقلاب را دچار فقر انساني نموده بود. بر دوش داشتن رسالتهاي جهاني از يكسو و تقابل با ماشين جنگ رواني دشمن در داخل وظيفه اي شناخته شده براي مسوولان امر بود. اما سپردن امور به كساني كه يك هفته نامه كم تيراژ را اداره كرده بودند و حداكثر صلاحيتشان اداره يك سرويس خبري در جرايد و خبرگزاريها بود ماشين خبري دولت را مستهلك و كم اثر نمود.بوغ مفلوكي كه نه تنها نشان دهنده عمق فكري و انديشه ناب اسلامي قادر به اداره جهان نبود بلكه حتي توانايي دفاع از دستاوردها و عملكرد دولت و پاسخگويي به شبهات هر روزه دشمن را نيز نداشت. آيا كشوري كه ميخواهد در جهان موثر باشد نبايد هزار خبرنگار حرفه اي بين المللي آشنا به زبانهاي گوناگون را تربيت كند.آيا يك گفتمان (عدالتخواهي) نيازمند يك هفته نامه تئوريك و در سطح نخبگان نيست و دهها آياي بي پاسخ ديگر.. مسئله اي به نام توزيع شما اگر بهترين محصولات را هم توليد كنيد اما نتوانيد به مخاطبانتان برسانيد تلاشهايتان برباد رفته است.نگاهي به تيراژ كتاب و محصولات وكالاهاي فرهنگي در كشور خود گواهي براين مدعاست كه نظام توزيع محصولات فرهنگي ما از ضعيفترين حلقه هاي توزيع در كشور محسوب ميشود. علت پديد آمدن چنين وضعيتي دلايل گوناگوني دارد اما عمده ترين آن عدم چرخش اقتصادي در يك بنگاه است به تعبيري هزينه اجاره يك فروشگاه و ديگر مخارج جانبي آن بسيار فراتر از درآمدي است كه از فروش كتاب و مطبوعات بدست ميآيد بنابراين طبيعي بود كه با رشد هزينه ها ازميزان كتابفروشيهاي كشور كاسته شود خصوصا در شهرهاي كوچك كه از محروميتهاي مضاعفي هم رنج ميبرند. كيوسكهاي مطبوعات در شهرهاي بزرگ هم كم وبيش از وضعيتي مشابه برخوردارند كه با فروش سيگار و تنقلات هزينه هاي خود را جبران ميكنند. /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]