محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844702952
ائتلاف سرمايه داران ايراني،آمريکايي ها و صهيونيست ها عليه احمدي نژاد
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فيل ويلايتو فعال صلح طلب مقيم آمريکا در مطلبي که در (Monthly Review)به تحليل وضعيت ايران در شرايط بعد از انتخابات رياست جمهوري پرداخته و مخالفت خود را با هر نوع دخالت خارجي در ايران که با هماهنگي سرمايه داران ايراني، آمريکا و اسرائيل پيگيري مي شود ابراز کرده است. وي نوشت: آنچه اکنون در ايران رخ مي دهد مناقشه ميان دو نيرويي است که هريک نماينده ميليون ها نفر از مردم هستند. در هر دو سو افراد خوبي وجود دارند و موضوعات مطرح پيچيده است. لذا پيش از ورود به موضوع حمايت از يک طرف اين بحث بهتر است که نگاهي از نزديک به اين جريان داشته باشيم. در انتخابات 12 ژوئن نزديک 40 ميليون ايراني يا 85 درصد افراد واجد شرايط شرکت کردند و روز بعد دولت اعلام کرد که رئيس جمهور احمدي نژاد 63/62 درصد آرا را به دست آورده و در دور اول بر رقيب اصلي خود موسوي با 75/33 آرا غلبه کرده و مجددا انتخاب شده است. قبلا از اتمام شمارش آرا موسوي در يک نامه شديد اللحن خواهان قطع شمارش آرا به دليل "تخلفات آشکار" شد و به آنجه وي يک روند غيرعادلانه خواند حمله کرد. موسوي گفت در انتخابات تقلب شده و هزاران نفر از طرفدارانش در اعتراض به اين موضوع در تهران و شهرهاي بزرگ ديگر به خيابان ها آمدند آيا در انتخابات تقلب شده است؟ در غرب ما عادت کرده ايم که گمان کنيم احمدي نژاد يک ديکتاتور سرسخت است که حالا هدف خشم شهروندان به پا خاسته قرار گرفته است و موسوي و طرفدارانش به عنوان "مردم ايران" معرفي مي شوند و در همان حال احمدي نژاد به عنوان کسي که تقريبا همه حاميان او را ارتش و سپاه پاسداران و بسيجيان داوطلب تشکيل مي دهند ديده مي شود. اما اين يک برداشت اشتباه است و يکي از نتايج اين واقعيت است که در غرب اندک ناظراني هستند که به موضوع طبقات اجتماعي در ايران علاقمندي نشان دهند. از 71 ميليون جمعيت ايران حدود چهل درصد روستانشين هستند و اکثرا در زمره قشر کم درآمد جامعه قرار دارند. به اين رقم فقراي شهر نشين و کارگران را نيز اضافه کنيد تا به رقم دو سوم جمعيت برسيد يعني بخشي از جمعيت که بيشترين بهره اقتصادي را از انقلاب 1979 داشته است. احمدي نژاد نيز که در منطقه روستايي فقير و سپس در جنوب تهران مي زيسته از حمايت قشر فقير به رغم مشکلات اقتصادي عمدتا ناشي از کاهش شديد قيمت نفت پرداخته و به بهبود خدمات و سوبسيد براي فقرا اقدام کرده است. لذا از اين ترکيب جمعيتي منطقا مي توان نتيجه گيري کرد که احمدي نژاد مي تواند دو سوم آرا را به دست آورده باشد. اين نتيجه را يک نظرسنجي بزرگ درباره راي دهندگان که از سوي بنياد برادران راکفلر تامين مالي شده و سه هفته قبل از انتخابات از جانب سازماني به نام "فرداي بي ترور – مرکز عقايد جمعي" برگزار شده تاييد مي کند. اين تشکيلات دقيقا يک گروه دست چپي نيست و هيات مشورتي آن شامل افرادي مانند "جان مک کين" سناتور آريزونا و نامزد پيشين رياست جمهوري و "لي هميلتون" و "توماس کين" دو رئيس مشترک کميسيون بررسي واقعه يازده سپتامبر و "ويليام فريست" رهبر پيشين اکثريت در سناي آمريکا مي باشند. در اينجا نظر نويسندگان گزارش اين تشکيلات "کن بالن" و "پاتريک دوهرتي" درباره انتخابات که بعد از انتخابات در واشنگتن پست به چاپ رسيد نقل مي شود: "بسياري از کارشناسان مدعي هستند که راي بيشتر براي پيروزي احمدي نژاد در انتخابات نتيجه تقلب و دستکاري در آرا بوده اما نتيجه نظرسنجي عمومي ما در سطح ملي در ايران سه هفته قبل از انتخابات نشان داد که احمدي نژاد با تعداد آرايي بيش از نسبت دو به يک و بالاتر از نتيجه انتخابات بر رقباي خود برتري داشته است." از فيل ويلايتو سوال مي شود که در ايران دو سوم جمعيت کمتر از 35 سال سن دارند و موسوي راي جوانان را به دست آورده است، اينطور نيست؟ - ويلايتو ميگويد: "دوباره از "بالن" و "دوهرتي" نقل مي کنم: "اکثر تفاسير جوانان در ايران و نيز اينترنت را نشانه هايي از تغيير در اين انتخابات تلقي کرده اند. اما در نظرسنجي ما معلوم شد که تنها يک سوم از ايرانيان به اينترنت دسترسي دارند و اين درحاليست که جوانان 18 تا 24 ساله مهم ترين بخش جمعيتي در ميان تمام گروه هاي سني طرفدار احمدي نژاد بوده اند. تنها گروه جمعيتي که در بررسي ما نشان داد طرفدار موسوي بودند و يا قابليت رقابت با احمدي نژاد را داشتند در ميان دانشجويان و فارغ التحصيلان دانشگاه ها و ايرانياني با بيشتري در آمد ديده مي شدند." بنابراين مردم به تناسب کيف پول خود و فارغ از سن و يا نژاد خود راي داده اند و در ايران تعداد مردم فقير بسيار بيشتر از مردم طبقه متوسط است. وي درباره اينکه راي دهندگان از برگه کاغذي براي راي دادن استفاده کرده اند که با دست شمارش مي شود لذا چگونه مي توان 40 ميليون راي را ظرف چند ساعت شمارش کرد پاسخ مي دهد، اول انکه نتايج يک روز بعد از انتخابات اعلام شد و نه چند ساعت بعد. دوم آنکه نزديک به شصت هزار صندوق راي در ايران وجود داشته که به طور متوسط نشان دهنده کمتر از هفتصد راي براي هر صندوق است و شمارش اين تعداد راي کار چند ساعت است و نه چند روز. هرحوزه راي گيري نتايج را به روش الکترونيک به وزارت کشور اطلاع داده و در آنجا جمع بندي و اعلام شده است. لذا کاملا امکان پذير بوده که آرا در حوزه ها شمرده و نتايج در مرکز جمع آوري شده و سپس در شنبه 13 ژوئن اعلام شده باشد. سوال اين است که آيا معمولا به همين سرعت نتيجه اعلام مي شده است. جواب منفي است و معمولا سه روز طول مي کشد نه يک روز درعين حال (من اين گزارش را در هيچ يک از رسانه هاي غربي نديده ام) اين بار اولين سالي بوده که نتايج حوزه ها به شکل الکترونيک به مرکز منتقل شده و اين مي تواند دليل سرعت عمل در اعلام نتايج نهايي بوده باشد. وي در پاسخ به اين سوال که آيا امکان نداشته که راي ها به شکل عمدي در حوزه ها و يا در وزارت کشور درست شمارش نشده باشد مي گويد، از لحاظ قانوني هر نامزد مجاز بوده که ناظراني در محل راي گيري داشته باشد و درباره شمارش آرا در وزارت کشور يک دوست ايراني_آمريکايي وي که در زمان انتخابات در ايران بوده به وي گفته است: "بيش از دويست هزار دانشجوي جوان و فارغ التصيلان دانشگاهي که تقريبا همگي طرفدار موسوي بوده اند در وارد کردن اطلاعات به کامپيوتر و انتقال داده ها شرکت داشته اند و اين که بدون شبهه منطقي ادعا شود که يک تقلب بزرگ روي داده به منزله آنست که اکثرا يا تمام اين افراد در اين توطئه عظيم نقش فعال داشته اند. همچنين بايد به خاطر داشت که کانديداي اصلاح طلبان محمد خاتمي در سال 1997 برنده شد در حاليکه وزارت کشور در دست محافظه کاران قرار داشت و احمدي نژاد از جناح تند رو در سال 2005 در زمان کنترل اصلاح طلبان بر وزارت کشور برنده انتخابات شد. در اين گزارش آمده است که در ايران قبل از راي گيري در حوزه ها ثبت نام نمي شود لذا هرکس در هر محلي مي تواند راي بدهد و تعداد آرا در يک حوزه نشان دهنده تقلب نيست. درباره اينکه برخي نامزدها در شهرهاي محل تولد خود راي نياورده اند گفته شده که در گزارش ياد شده آمده است که موسوي در تبليغات بر آذري بودن خود تاکيد داشت اما بررسي ها نشان داد که آذري ها به نسبت دو بر يک به نفع احمدي نژاد راي دادند. گفته شده که در انتخابات آرا ميان طبقه متوسط تحصيل کرده و طبقه کارگر و فقير تقسيم شده است. لذا نمي توان گفت که همه دمکرات ها در يک سو و تمام تندروها در سوي ديگر در انتخابات در مقابل هم قرار داشتند. در اين گزارش به درخواست موسوي براي تجديد انتخابات و بررسي شکايات از سوي شوراي نگهبان به درخواست رهبري براي رسيدگي به شکايات سه نامزد ديگر پرداخته و گفته که 646 شکايت از نامزدها به شوراي نگهبان رسيده و ده در صد صندوق ها بررسي شده اما موسوي کماکان خواهان انتخابات جديد است. در اين گزارش درباره دلائل بروز درگيري هاي خياباني ابتدا به حضور گسترده و بيسابقه مردم در روزهاي قبل ازانتخابات در خيابان ها و بدون بروز هرنوع درگيري و بي دخالت نيروهاي انتظامي اشاره مي کند و در ادامه مي گويد که طرفداران موسوي که از پيروزي وي اطمينان داشتند بعد از اعلام نتايج به خيابان ها آمدند و از قول همسر موسوي مي نويسد که وي گفته احمدي نژاد تنها با تقلب مي تواند برنده شود. نويسنده سپس با استناد به گزارش هاي رسانه هاي مختلف بخش هايي از اين مطالب را با تاکيد بر اقداماتي که تظاهرکنندگان برعليه نيروي انتظامي و برخي اماکن عمومي انجام داده اند تشريح کرده و در مجموع تظاهرکنندگان را به عنوان مقصرين اصلي درگيري ها معرفي کرده است. نويسنده درباره اينکه چه کساني در اين وقايع دخالت مي کنند مي گويد در 18 ژوئن شش روز بعد از انتخابات دولت انگليس 6/1 ميليارد دلار از پول ايران را در انگليس به بهانه تحريم هاي جهاني عليه برنامه اتمي ايران مسدود کرد و سارکوزي رئيس جمهور فرانسه انتخابات را تقلب آميز خواند. همچنين آنگلا مرکل صدراعظم آلمان خواهان بازشماري آرا تحت نظارت بين المللي شد اما آمريکا سردمدار بوده و "يو اس تودي" نوشت که دولت اوباما طرح هايي را براي کمک مالي به گروه هاي مخالف در ايران تدارک ديده است و آژانس توسعه بين المللي که پاسخگو به وزير خارجه آمريکاست سال گذشته درخواست هايي را براي ارائه يک کمک بيست ميليون دلاري براي توسعه دمکراسي، حقوق بشر و قانونمندي در ايران مطرح کرده است. وي به سابقه دخالت آمريکا در ايران از جمله کودتاي 28 مرداد 1332 و حمايت از رژيم شاه به مدت 26 سال تا انقلاب اسلامي و تحريم هاي سي ساله آمريکا بر عليه ايران و سه مجموعه تحريم مورد حمايت آمريکا از جمله حمايت از صدام حسين در جنگ سرنگوني هواپيماي ارباس ايران در 1988 و روند شرورنمايي ايران در جهان اشاره مي کند. در اين گزارش همچنين به يک برنامه عمليات سيا بر عليه ايران در دوران بوش اشاره مي کند که به گفته سيمون هرش خبرنگار نيويورک تايمز در کنگره تحت کنترل دمکرات ها يک بودجه 400 ميليون دلاري به آن اختصاص يافته بود و نيز حمايت آمريکا از سازمان منافقين که اجازه يافته بود از خاک عراق برعليه ايران اقدام کند. نويسنده نتيجه گيري مي کند که با توجه به اين سوابق آمريکا عليه ايران منطقي به نظر مي رسد که آمريکا وضعيت فعلي ايران را فرصتي تازه براي پيگيري برنامه ها قبلي خود تلقي کند و اقداماتي عملي در اين زمينه صورت دهد. نويسنده درباره ديگر انواع دخالت هاي آمريکا در ايران مي نويسد که با توجه به اينکه ايرانيان معترض از جمله از سرويس "تويتر" استفاده مي کردند دولت آمريکا چند روز بعد از تظاهرات از اين سرويس درخواست کرد که يک برنامه ارتقا فني در اين سيستم را که ميتوانست سبب اخلال در استفاده از آن توسط کاربران ايراني شود را به تاخير اندازد. ضمنا سرويس جهاني "گوگل" نيز چند روز بعد يک سرويس به زبان فارسي را راه اندازي کرد. همچنين سرويس "فيس بوک" بزرگترين شبکه اجتماعي برروي اينترنت يک سرويس به زبان فارسي ايجاد کرد. نويسنده درباره نظر ايرانيان مقيم خارج درباره تظاهرات اخير در ابتدا مي گويد که خود عضو گروه "مقابله با تحريم ها و دخالت نظامي در ايران" که از سال 2005 با حضور ايرانيان مقيم خارج شروع به کار کرده و دفاتري در آمريکا و اروپا دارد. به گفته وي طيف وسيعي از نظرات ايرانيان در اين زمينه ديده ميشود اما رسانه ها به گفته وي نسبت به نظرات آنان که مي کوشند نظراتي منتقدانه تر نسبت به تظاهرات ارائه دهند بي توجهي نشان مي دهند و به افرادي که همه جانبه از تظاهرات پشتيباني مي کنند نظر مساعد دارند. وي به برخي ايرانيان به عنوان نمونه اشاره مي کند از جمله فردي به نام رويا حکاکيان شاعر و نويسنده يهودي مذهب که از اعضاي پايه گذار مرکز اسناد حقوق بشر ايران است که بخشي از پول آن را وزارت خارجه آمريکا مي دهد و نيز از اعضاي جوان شوراي روابط خارجي آمريکا محسوب مي شود. به گفته وي اين فرد که برخاسته از يک قشر بسيار کوچک جامعه ايران است مي خواهد خود را نماينده جامعه ايران معرفي کند وي در سال 1984 به آمريکا رفته و خودرا با زندگي مدرن آمريکايي در تعارض نديده است اما نويسنده به تجربه خود در سفري در سال 2007 به ايران به عنوان يکي از فعالان صلح طلب اشاره مي کند و مي گويد در اين سفر با وجوه بسيار متنوع و واقعي زندگي ايرانيان در نقاط مختلف روبرو شده که با تصويري که اغلب ايرانياني از اين دست در خارج ارائه مي کنند، کاملا متفاوت است. نويسنده در ادامه به سازمان هاي مختلف مخالف ايران از جمله کميته روابط عمومي آمريکا و اسرائيل (آي پک) به عنوان سازمان هاي تنرو ضد ايراني مي پردازد. اين تشکيلات در 1953 تاسيس شده و هم اکنون يکصد هزار عضو دارد که به گفته نيويورک تايمز مهم ترين سازمان موثر بر روابط آمريکا و اسرائيل است که تاکنون ده ها لايحه و قطعنامه را بر عليه ايران تدارک ديده است. وي از موسسه سياست گذاري در خاورنزديک در واشنگتن نيزبه عنوان يک سازمان صاحب نفوذ نام مي برد که در 1985 تشکيل شده و شامل "گروهي کوچک از امريکاييان صاحب فکر است که متعهد به پيشبرد منافع آمريکا در خاورميانه هستند." از افراد عمده اين تشکيلات "مارتين اينديک" مدير عامل آن و معاون پيشين مدير بخش تحقيقات در آي پک و "باري واينبرگ" معاون پيشين رياست آي پک و بنيان گذار يک کميته اقدام سياسي طرفدار اسرائيل به نام "شهروندان سازمان يافته پک "مي باشد. شوهر واينبرگ يعني "لارنس واينبرگ" نيز رئيس افتخاري هيات رئيسه "آي پک"است. هيات مشاورين اين سازمان را افرادي مانند هنري کيسينجر وارن کريستوفر لارنس ايگل برگر و نيز ريچارد پرل دستيار پيشين وزير دفاع تشکيل مي دهند که همگي سياستمداراني دست راستي و متعهد به حفظ سلطه آمريکا بر خاورميانه هستند. نويسنده در بخشي از اين گفتگو به تشريح برخي وجوه زندگي در ايران و از جمله وضعيت زنان اشاره مي کند. به گفته وي براي زنان در ايران پوشش اسلامي وجود دارد اما نسبت به ديگر کشورهاي اسلامي مانند افغانستان راحتي بيشتري در پوشش ديده مي شود و علاوه بر آن زنان ايراني از امکانات اجتماعي و اقتصادي مساعدي سود مي برند که نتيجه انقلاب اسلامي است و به هيچ وجه با ديگر کشور هاي مسلمان مانند عربستان که زنها بسيار محدود هستند قابل مقايسه نيست. وي به زندگي فعال زنان در ايران و مشاغل مختلف و امکانات تحصيلي آنان پرداخته و مي گويد سي در صد پزشکان و شصت تا هفتاد در صد دانشجويان را زنان تشکيل مي دهند و از امکانات پزشکي و بهداشتي متنوع برخوردارند و نتيجه گيري مي کند که جاي تعجب نيست که زنان کارورز در جامعه از دولت حمايت مي کنند و در مقابل اين طبقه متوسط سکولارتر و داراتر هستند که منبع اصلي مخالفت هاي ضددولتي به حساب مي آيند. وي در باره خطرات احتمالي که ايران را تهديد مي کند ابتدا درباره تصميم دولت اوباما به تعامل با ايران اشاره مي کند و اينکه اوباما گفته که ايران حق توسعه صلح آميز هسته اي را دارد مادام که قصد ساختن بمب نداشته باشد. وي با اشاره به اينکه تاکنون هيچ منبع رسمي شواهدي دال بر حرکت ايران به سمت ساخت بمب اتمي ارائه نکرده مي گويد از سوي ديگر اوباما گفته که اگر ايران پاسخگوي درخواست آمريکا نباشد تحريم هاي سخت جهاني را متحمل خواهد شد و هرچند مهلت زماني تعيين نکرده گفته که مايل است مطمئن شود که تا پايان سال يک حرکت جدي به جلو ديده شود. اين در حاليست که نتانياهو نخست وزير اسرائيل گفته که به موضع اوباما در قبال ايران احترام مي گذارد و متعهد شده که تا پايان سال به ايران حمله نکند. بعد از جو بايدن معاون اوباما گفته که اسرائيل مي تواند به عنوان يک کشور مستقل آنچه را به نفع خود مي داند برگزيند و دولت نتانياهو مي تواند مسيري متفاوت با مسير آمريکا را در پيش گيرد که اين به منزله چراغ سبزي براي حمله اسرائيل به ايران تلقي شده است. نويسنده به وخامت بيشتر اوضاع اشاره مي کند و مي گويد در 4 ژوئيه مجله تايم هند گزارش داد که براي اولين بار يک زيردريايي اسرائيل از کاناس سوئز عبور کرده و اين عمل حرکتي هشدار دهنده به ايران و نشانه اي از همکاري اسرائيل و مصر در اين مسير تلقي شده است و اينکه زيردريايي هاي حامل سلاح اتمي اسرائيل مي توانند ظرف چند روز به خليج فارس برسند. همچنين ساندي تايمز 5 ژوئيه نوشت که رئيس موساد به نتانياهو اطمينان داده که عربستان سعودي نسبت به عبور هواپيماهاي اسرائيل برفراز خاک اين کشور در صورت حمله به ايران واکنشي نشان نخواهد داد و اسرائيل ظرف چهار سال گذشته به تمرين هوايي براي حمله به سايت نطنز در مرکز اسرائيل و ديگر نقاط تمرين کرده است. نشريه جروزالم پست در همان روز نوشت که نيروي هوايي اسرائيل قصد دارد در تمرينات هوايي در آمريکا و اروپا در ماه هاي آينده بپردازد با اين هدف که خلبان هايش را براي عمليات دوربرد آماده سازد. طبق اين گزارش جنگنده هاي اف 16 براي تمرين به پايگاه نليس در نوادا اعزام خواهند شد و چندين فروند هرکولس 130 اسرائيل نيز در مسابقات رودئو 2009 در پايگاه مک کورد در ايالت واشنگتن شرکت خواهند داشت. همچنين طبق اين گزارش تابستان گذشته بيش از يکصد جت جنگنده اسرائيلي در عملياتي که به نظر مي رسيد تمرين براي حمله به سايت هاي هسته اي ايران است برفراز يونان پرواز کردند. وي مي گويد وضعيت فعلي ايران تنها مربوط به انتخابات و يا درخواست ها نيست بلکه درباره اقتصاد است که چه کسي آن را در کنترل دارد و چه کسي نفع مي برد و نحوه اجراي اصل 44 قانون اساسي مطرح است که هيچگاه در رسانه هاي آمريکابه آن پرداخته نشده است. وي به نقش مهم نفت و گاز در اقتصاد ايران شامل سه بخش دولتي خصوصي وتعاوني اشاره مي کند و مي گويد اين درآمد دولت به همراه بنيادهاي خيريه بزرگ به فقرا کمک مي کنند که خيلي بهتر از دوران شاه زندگي کنند و به همين دليل فقر در ايران به يک هشتم گستردگي آن در دوران شاه رسيده است. به گفته وي نحوه اجراي اصل 44 موضوع يک اختلاف مهم در سياست ايران است. وي به موسوي به عنوان فرزند يک تاجر چاي ياد مي کند که بعد از تحصيلات معماري نخست وزير شده و قول داده بود که خصوصي سازي را تسريع کند و وقتي اول بار اعلام کرد که داوطلب رياست جمهوري است خواهان برچيده شدن اقتصاد مبتني بر صدقه شد که اين اشاره روشني به خط مشي احمدي نژاد در تامين خدمات براي فقرا بوده است. وي مي گويد علاوه بر اختلاف طبقاتي و رويکرد آن ها به اقتصاد احمدي نژاد يک موضع مصالحه ناپذير در برابر غرب دارد به ويژه دولت آمريکا دارد که منشا غرور ملي در ايران شده و تحسين مسلمانان شيعه و سني در خاورميانه را برانگيخته و از آنسو سبب دشمني دولتهاي سرکوبگر طرفدار آمريکا شده است. وي با اشاره به وضعيت سرکوبگري در چندين کشور جهان مي گويد اما مهم ترين مساله براي نهضت ضد جنگ در آمريکا مساله ايران است و مي افزايد به دليل آشنايي و علاقمندي به ايران وي سه سال گذشته را صرف تجمع صلح دوستان در آمريکا به نفع ايران کرده است. وي در سال 2007 يک هيات پنج نفري صلح را به ايران فرستاده که يازده روز در ايران به سر برده اند که گزارش اين سفر به همراه دو سال تحقيق دستمايه کتاب " در دفاع ازايران" شده و وي در بيش از سي جلسه بحث و گفتگو در محافل مختلف به دفاع از ايران پرداخته است. وي مي گويد که به همراه همکارانش از دولت هاي کوبا ونزوئلا و بوليوي در مقابل مرتجعين طرفدار آمريکا که نهضت هاي طرفدار دمکراسي به راه انداخته اند دفاع مي کند.اما مي گويد درمورد ايران وضعيت بسيار پيچيده تر است زيرا مناقشه در انتخابات ايران صرفا درگيري بين آدم هاي خوب و آدم هاي بد شناخته نمي شود. وي مي گويد: "تظاهرکنندگان يک اقليت قابل ملاحظه از جمعيت را تشکيل مي دهند که اکثرا جوانان شهرنشين تحصيل کرده و تاحدودي متمايل به فرهنگ غرب هستند. آنان ايده آليست به نظر مي رسند زنان در اين جمع آرايش کرده هستند و از کلمات انگليسي در شعارهايشان استفاده مي کنند. از تويتر و فيس بوک بهره ميگيرند و خواهان آزادي هاي بيشتر مدني و اجتماعي از نوع غربي هستند. لذا به سادگي مي توان فهميد که چرا فعالان غربي به ويژه سفيدپوستان طبقه متوسط آنها را به خود نزديک مي دانند." به گفته وي در عين حال قدرت هاي غربي به اين نهضت طرفدار دمکراسي به عنوان آغاز بالقوه يک انقلاب مخملي مينگرد که مي تواند حکومت احمدي نژاد را که از حمايت آيت الله خامنه اي برخوردار است براندازد و يا دست کم به شدت تضعيف کند. وي رهبر و رئيس جمهور ايران را به عنوان موانعي بر سر راه سلطه آمريکا در منطقه مي خواند که در مقابله با امريکا و حميات از فلسطين و مردم لبنان و حماس و حزب الله و نيز در نزديکي هرچه بيشتر آنان به دولت هاي آمريکاي لاتين جلوه يافته است. وي در عين حال مي گويد البته اين بدان معنا نيست که همه تظاهرکنندگان مرتجع و يا ساده لوح هستند و يا اينکه مطالبات مشروع ندارند و نيز به معناي تاييد يکباره هرآنچه که دولت ايران انجام مي دهد نيست. وي مي گويد مخالفين تنها مخالف دولت احمدي نژاد نيستند بلکه در مقابل ميليون ها نفر از طبقه کارگر در ايران هستند که مي کوشند که از برنامه هاي اجتماعي مفيد به حال آنان که متکي به درآمد نفت است دفاع کنند. نويسنده مخالفين دولت احمدي نژاد را بخشي از جامعه معرفي مي کند که نوعا از طبقه متوسط هستند و مورد حمايت ثروتمند ترين نيروهاي طرفدار بازار آزاد در ايران قرار دارند. وي مي افزايد در عين حال يک حمايت گسترده حتي در ميان حاميان احمدي نژاد براي آزادي هاي بيشتر فردي ديده مي شود و به همين جهت مسائل پيچيده اي مطرح است که در اين موارد تنها مردم ايران حق دارند که تصميم گيري کنند. وي يک مسووليت همفکران خود را مخالفت قوي با هرگونه تهاجم نظامي به ايران و نيز تحريم و هرگونه دخالت خارجي در امور ايران مي داند و مي افزايد "اگر ما درکسب اين هدف موفق باشيم مردم ايران به خوبي قادر خواهند بود که سرنوشت خودشان را خود تعيين کنند." /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 325]
-
گوناگون
پربازدیدترینها