واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
چرا افراطیها در اتریش پیروز شدند؟/ نئوپوپولیسم و درسهایی برای اروپا بین الملل > خاورمیانه - اگرچه نامزد حزب سبزها موفق شد در انتخابات ریاستجمهوری اتریش رقیب خود هوفر از حزب آزادی اتریش را شکست دهد، اما این نتایج خود حاوی پیامهای جدیدی است که از نظر برخی شک سیاسی و از نظر برخی تنها یک روند سیاسی است.
محمد زارعی*
اگرچه نامزد حزب سبزها فن در بلن Van der Bellen موفّق شد در انتخابات ریاستجمهوری اتریش رقیب خود هوفر Hofer از حزب آزادی اتریش را شکست دهد، امّا این نتایج خود حاوی پیامهای جدیدی است که از نظر برخی شٌک سیاسی و از نظر برخی تنها یک روند سیاسی است. مهمترین نتیجهای که این انتخابات دارد، جلوگیری از ورود افکار پوپولیستی و یا راستگرا به طور مشروع در جریان سیاسی اتریش است، امّا از سوی دیگر این شکست برای حزب راستگرای FPÖ آخر راه نیست.
این شکست تنها با اختلاف کمتر از یک درصد و حدود 31 هزار رأی اتّفاق افتاده است و این به معنی پیروزی قاطعانه دموکراسی و یا حزب سبزها نیست و باید توجّه داشت که هوفر در دور اول با اختلاف زیاد نسبت به تمام رقبای دیگر راهی مرحلهی دوم شده بود. نکتهی دیگر این انتخابات جاماندن نمایندگان احزاب بزرگ اتریش از دور دوم این انتخابات است.
امّا چه چیزی باعث قدرت گرفتن یک جریان پوپولیسم و یا راستگرا در یک نظام چندحزبی با حاکمیت آرای دموکراتیک میشود؟ و یا چه نوع گفتمانی در اختیار این جریان بوده تا بر رقبای خود بتواند غلبه کند؟ این جریان چه شباهتی با دیگر جریانهای سیاسی به اصطلاح راستگرا در کشورهایی مانند آلمان، لهستان، مجارستان و یا حتّی دانمارک دارد؟ از همه مهمتر ظهور پدیده ترامپ چه نوع همگرایی با این نوع جریانها در غرب دارد؟ چرا غرب و یا اروپا به یک باره درگیر یک فرآیند همهگیر راستگرایی و افراطگرایی شده است؟ افراط گرایی سیاسی چیست؟ گفتمان افراط گرایی سیاسی چیست؟ در ادامه سعی میشود به طور مختصر به این سوالات پاسخ داده شود. نگاه تعدیل و افراط به انتخابات اتریش به جرأت میتوان گفت، انتخابات ریاستجمهوری اتریش به ویژه در دور دوم شاهد دو گفتمان تعدیل و افراط بود. از یک سو حزب سبزها در تلاشاند تا به سوی مهار بحران آوارگان جنگ و پناهجویان و نیز حفظ اتحادیه اروپا و یورو حرکت کنند و در مقابل جریانی وجود دارد که اتریش را کشوری مهاجرپذیر نمیداند، چندان تمایلی به حضور و حفظ اتحادیه اروپا ندارد و جریانی ضد اسلامی را دنبال میکند. در حال حاضر این گفتمان دوم است که برای مردم طبقات پایینتر و مردم عادی مهمتر و جذّابتر به نظر می رسد. گفتمانی که ترس سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را در پشت نقاب خود دیکته میکند و نوعی نگاه ملّیگرایانه را در سر دارد. این موضوعات اتّفاقاتی است که حول و حوش زندگی عادی مردم میافتد، اقدامات تروریستی پاریس، موج عظیم آوارگان از طریق اتریش به اروپا، خودکامگی سیاسی کشورهایی مانند آلمان و فرانسه در دیکته کردن سیاستهای کلّی خود در اروپا و در نهایت خطر خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و تهدید به فروپاشی یورو و اتحادیه اروپا. این موضوعات ابزاری مناسب و گفتمانی تأثیرگذار برای حزبی است که میخواهد اولاً خود را تقویت و تثبیت کند و ثانیاً به اهداف سیاسی خود برسد. در این شرایط بحرانی است که توضیح و توجیه سیاستهای پیچیده و مصلحتاندیشانه اروپایی برای قشر اکثریت مردم کمی سخت به نظر میرسد. نئو پوپولیسم یک فرآیند و یا یک شٌک سیاسی؟ در حال حاضر چندین کشور اروپایی به همراه امریکا درگیر پدیدهای هستند که شاید بتوان آن را نئو پوپولیسم خواند. تا سال گذشته میلادی بیشتر کشورهای اروپایی در یک ثبات سیاسی و نظم و هارمونی بین احزاب خود بودند و اصطلاحاً اهداف دموکراسی خود را دنبال میکردند. امّا تغییر گفتمان دموکراتیک به پوپولیسم از کجا نشأت میگیرد؟ چه چیزی باعث دلسردی جامعه و مردم از احزاب حاکم و روآوردن آنها به سمت پوپولیسم میشود؟ برخی معتقدند این تغییر به علّت بحرانها فعلی است و تنها یک شٌک سیاسی زودگذر است. امّا برخی دیگر این اتّفاق را جزئی از فرآیند سیاسی یک نظام میبینند. به این معنی که با توجّه به شرایط به وجود آمده به شکلی کاملاً عادی یک جریان مخالف به وجود آمده و پس از مهار آن بحرانها شرایط به شکل عادی خود باز میگردد و احزاب پایدار دوباره حاکمیت خود را باز پس میگیرند. هرچند در مورد اروپا این نگاه خوشبینانه وجود دارد و ممکن است با تغییر شرایط و کم شدن مشکلات ثبات سیاسی بازگردد، امّا با توجّه به شرایط فعلی نظام بینالملل حتّی تشدید یک جریان میتواند ضربهی سختی به پایههای دموکراسی و اتحاد اروپایی وارد کند. جنس مشکلات اتحادیه در حال حاضر نسبت به قبل متفاوت است، تروریسم جهانی، موج پناهندگان به سوی اروپا، خروج انگلیس از اتحادیه و مشکلات داخلی و اجتماعی کشورها مسائلی هستند که هر کدام ممکن است برای این اتحادیه گران تمام شوند. نئو پوپولیسم و راههای مقابله با آن نئو پوپولیسم شاید نتیجه عدم تفهیم سیاست دولتها و احزاب حاکم برای آن قشر از افرادی است که با سیاست ارتباط زیادی نداشته و با مشکلات کمی روبرو بودهاند. به طور مثال ظهور یک حزب راستگرا در آلمان AfD نتیجه برخورد نخبهگرایانه به مشکلات و عدم تفهیم سیاستها به شکلی عوامگرایانه است. در اینجا تقابل دو موضع نخبهگرایی و عوامگرایی مطرح است. برخی از تجربهها نشان میدهد که اجرای سیاستهای نخبهگرایی و تخصّصی به اندازهای گسترده بوده که دید عوامگرایانه به آن کمتر لحاظ شده است. به همین دلیل است که به محض بروز یک چالش عوام (که معمولاً اکثریت جامعه را تشکیل میدهند) به سوی جریانهایی میروند که بازگو کننده فکر و ذهنیّت آنها خواهند بود. از این روست که ایجاد رفورم و اصلاحات در برنامه احزاب امری مهم به شمار میآید. دید کارشناسانه نباید مانع فهم راحت موضوعات شود. این پدیده در کشورهای اروپایی شاید ملموستر باشد، به بیانی دیگر بیتوجّهی به خواست عوام باعث دلسردی این قشر اکثریت میشود و در نتیجه این نیروی اکثریت با اقلیّتهای سیاسی ادغام شده و پدیدهای را به وجود میآورد که میتوان مصداق اروپایی و غربی آن را نئو پوپولیسم نامید. نئو پوپولیسم و دوگانگی سیاسی عوامل دیگری نیز در شکلگیری پدیده نئو پوپولیسم دخیل هستند و آن هم سیاستهای دوگانه بسیاری از کشورهای غربی است که با ارزشهای دموکراسی آنها در تضاد است. به عنوان مثال سیاستهای دموکراتیزه کردن و پیشبرد صلح از طریق جنگ و یا همراهی با ساختارها و نظامهای امنیتی است که امریکا در رأس آن قرار دارد. اینجاست که دیگر راستگراها به تنهایی وجود ندارند، بلکه چپها نیز با شعارهای ضدامپریالیستی علیه احزاب و دولتها صفآرایی میکنند و با ائتلاف خود میتوانند اهداف سیاسی احزاب ملّی را به مخاطره اندازند. دوگانگی سیاسی زمانی پیچیدهتر میشود که بین منافع ملّی، منطقهای و حزبی قرار گیرد. به طور مثال حمایتهای نظامی دولتها از ائتلافهای بینالمللی در روند تصمیم و اجرا بین خواست جامعه و فشار احزاب باقی میماند. با این شرایط گروههای مخالف جنگ، احزاب سبز و گروههای حقوق بشری در کنار چپها در مقابل فشار احزاب موئتلفه مقاومت کرده و مانع از پیشروی برنامههای آنان میشوند. شاید اینجا به شکلی دیگر مثال قرارداد تجاری آتلانتیک بین اتحادیه اروپا و امریکا TTIP نیز کاربردیتر از هر مثال دیگر باشد. در آلمان گروههای فشاری هستند که خواهان نزدیکی هر چه بیشتر این کشور و اتحادیه با امریکا، به دلیل تثبیت و جایابی در نظام بینالملل میباشند، امّا این عمل با اصل دموکراسی مردمسالاری منافات دارد و تنها منافع بخشی از جامعه را تأمین میکند، بنابراین این اتّفاق نیز به ابزاری جهت فشار بر روی دولتها از سوی گروههای چپ و راست میشود. البتّه باید گفت که در تبیین مثالهای فوق کارآمدی و ناکارآمدی پدیدههای نئو پوپولیستی جای بحث فراوان وجود دارد. * پژوهشگر مطالعات کشورهای آلمانی زبان
5250
کلید واژه ها: اتریش -
پنجشنبه 6 خرداد 1395 - 07:15:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]