محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826913700
قاضى ، جاعل شد
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
به رغم آنكه در مهلت قانوني اعتراض كانديداها به نتيجه انتخابات - و پنج روز اضافهاي كه شوراي نگهبان بر اين مهلت افزود - ميرحسين موسوي و اطرافيانش نتوانستند حتي يكي از ادعاهاي خود مبني بر «تقلب گسترده» را اثبات كنند ؛ بعد از تأييد نهايي انتخابات توسط شوراي نگهبان، كميته صيانت از آراي آقاي موسوي با انتشار بيانيهاي تفصيلي، در صدد برآمده تا انتخابات رياست جمهوري دهم را مخدوش جلوه دهد. بخش عمدهاي از مطالب مطروحه در اين بيانيه، ايرادات بدون پايه و فاقد منطقي است كه قبلاً نيز در بيانيههاي ميرحسين موسوي مطرح شده و هيچ ربطي هم به فرآيند رأيگيري نداشته و بالطبع نميتوانند اثبات كننده تقلب در انتخابات باشند. يكي از محورهاي بيانيه كميته صيانت از آراي موسوي، ادعاي دخالت سپاه و بسيج در انتخابات است. با توجه به اينكه برخي از اين ادعاها داراي سابقه بوده، با مرور برخي موارد مطرح در بيانيه كميته صيانت، نكاتي را براي تنوير اذهان مخاطبان گرامي يادآور ميشويم: * انتشار دوباره سند جعلي 1- در بيانيه كميته صيانت از آراي موسوي، اولين مورد از دخالت سپاه و بسيج در انتخابات اين گونه مورد اشاره قرار گرفته است: «پخش بسیار گسترده تراکت انتخاباتی یالثارات الحسین انصار حزبالله در بین پرسنل سپاه و بسیج و نظامیان که در آن سردار سرتیپ پاسدار پاکپور از حجتالاسلام سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه در خصوص انتخابات ریاست جمهوری درخواست رهنمود کرده است و ایشان پاسخ دادهاند: «نظر صریح مقام عظمای ولایت حضرت آیتالله خامنهای، انتخاب مجدد ریاست محترم جمهوری جناب آقای دکتر احمدینژاد میباشد. بر فرماندهان محترم نیروی زمینی سپاه واجب است در عمل به رهنمودهای مکرر معظمله، پرسنل تحت امر خود و خصوصا برادران وظیفه را توجیه نمایند». این تراکت علاوه بر نقض موارد فوقالذکر قانونی مبنی بر منع دخالت نظامیان در انتخابات و موضعگیریهای جناحی، عملاً زمینه را برای انواع دخالتها و تصرفات سپاه و بسیج در انتخابات را نیز فراهم میکرد.» مخاطبان محترم به خاطر دارند تراكت مورد ادعاي كميته صيانت از آراي ميرحسين موسوي، سندي جعلي بود كه براي نخستينبار، اول خرداد ماه 88 در سايت وابسته به مهدي هاشمي رفسنجاني منتشر و سايتهاي حامي ميرحسين موسوي نيز پوشش گستردهاي به آن دادند و البته بلافاصله از سوي مسؤولان نمايندگي ولي فقيه در سپاه تكذيب شد. در همان مقطع، در گزارشي با عنوان «جاعلان دوباره به ميدان آمدند» از جعلي بودن اين تراكت و اهداف جاعلان آن پرده برداشته شد. پيگيريها نيز مشخص كرد كه در آن هفته، نشريه يالثارات الحسين اصولاً چنان مطلبي درج نكرده است. سايتهاي منتشر كننده سند جعلي نيز در آن مقطع روشن نكردند كه اين تراكت در كدام رده سپاه يا بسيج توزيع شده است كمااينكه كميته صيانت از آرا نيز در بيانيه اخير خود به محل و مكان توزيع بسيارگسترده(!) اين تراكت قلابي و خودساخته اشارهاي ندارد. البته انتشار اسناد جعلي توسط ستادها و رسانههاي ميرحسين موسوي به همين تراكت منحصر نشد و در ايام تبليغات انتخاباتي و بعد از انتخابات نيز تداوم پيدا كرد. از آن جمله ميتوان به سند جعلي حضور بسيجيان در همايش حاميان احمدي نژاد – كه در سطور بعدي بدان اشاره خواهد شد- و نيز نامه جعلي وزير كشور به رهبر معظم انقلاب اشاره كرد كه در نامه جعلي اخير، فردي با امضاي «از طرف وزير كشور» خطاب به مقاممعظمرهبري تصريح ميكند كه ميرحسين در انتخابات پيروز شده و لازم است براي پيروزي احمدي نژاد دستوري صادر شود! به نظر ميرسد حضرات صيانت كننده از آراي ميرحسين موسوي فراموش كردهاند كه اين اسناد از جانب دوستان خودشان جعل و توزيع شده است اما در محاكم قانوني و محكمه ملت، آنچه مورد پذيرش واقع ميشود، اسناد معتبر و حقيقي است نه اسناد قلابي جعل شده در ستاد قيطريه و فتوشاپكاريهاي سايت مهدي هاشمي رفسنجانی! مضافاً اينكه هيچ عقل سليمي نميپذيرد وقتي مقاممعظمرهبري دو بار – هم در سخنراني نوروزي مشهد و هم سخنراني 14 خرداد – صراحتاً اعلام كردند كه هيچكس از رأي ايشان مطلع نيست، فرد مسؤولي به خود اجازه دهد در يك نامه مكتوب، خلاف آن نص صريح را مطرح كند و مخاطبان نيز عليالقاعده چنين چيزي را نميپذيرند. * گروههاي مخالف نظام و نشريه روزانه 2- در بخش ديگري از بيانيه كميته صيانت آمده است: «در تحلیلهای سپاه اینگونه وانمود شده است که جریان رقیب احمدینژاد (کروبی و موسوی) دستاویز بیگانگان برای اجرای انقلاب مخملی در ایران هستند ( سخنرانی آقای سعیدی، منعکس در نشریه تحلیل سیاسی هفته، معاونت سیاسی ستاد کل سپاه) یا در نشریه روزانه نمایندگی ولی فقیه در سپاه با کنار هم قرار دادن اخبار روزنامههایی همچون جوان، کیهان و ایران عملاً به حمایت از احمدی نژاد پرداخته و کاندیداهای رقیب برای احمدی نژاد را متهم به حمایت از احزاب و گروههایی مینمایند که به نظام اعتقاد ندارند ( گزیده اخبار روزنامه ویژه انتخابات، واحد سیاسی نمایندگی ولی فقیه 22/2/88 و 19/3/88») كشف بسيار مهم(!) كميته صيانت در خصوص نشريه روزانه گزيده اخبار واحد سياسي نمايندگي ولي فقيه، واقعاً مصداق دميدن در شيپور از سر گشاد است. آقاي محتشميپور به عنوان رئيس كميته خودخوانده صيانت از آرا بهتر است از آقاي ميرحسين موسوي و مهدي كروبي سؤال كند كه چرا در ايام انتخابات و براي كسب چند رأي بيشتر حاضر شدند با مخالفان تابلودار نظام، جلسه محفلي بگذارند و پنهان و آشكار با دادن وعده وعيد از آنها طلب حمايت كنند. آيا اعلام حمايت صريح گروههاي غيرقانوني و ضدنظام نهضت آزادي و ملي – مذهبيها از ميرحسين موسوي و حزب منحله دموكرات كردستان از مهدي كروبي موضوعي است كه كميته صيانت بتواند بر آن سرپوش بگذارد؟ اگر مطبوعات كشور خبر ائتلاف ميرحسين موسوي و مهدي كروبي با گروههاي مخالف نظام را منتشر نموده و اين اخبار در«گزيده اخبار روزنامهها»ي واحد سياسي دفتر نمايندگي ولي فقيه در سپاه منعكس شود، تخلف انتخاباتي و حمايت از احمدينژاد است؟! اگر گروههاي مخالف نظام از احمدي نژاد حمايت نكردهاند و خبر اين حمايت در مطبوعات درج نشده، گناه تهيهكنندگان «گزيده اخبار روزنامهها» چيست؟ آيا آقاي محتشميپور (رئيس كميته صيانت از آراي موسوي) فراموش كردهاند كه در سال 66 به عنوان وزير كشور دولت موسوي به حضرت امام(ره) نامه نوشتند و در خصوص فعاليت گروه نهضت آزادي كسب تكليف نمودند و امام (ره) صراحتاً اين گروه را طرفدار وابستگي كشور و فاقد صلاحيت اعلام كردند؟ آيا حساسيت روزنامههاي متعهد به نظام نسبت به ائتلاف موسوي و كروبي با چنين گروهي و انتشار خبر اين روزنامهها در بولتن «گزيده اخبار روزنامهها» تخلف است اما عدم توجه به نظر صريح امام(ره) در خصوص گروههاي منحرف و مخالف نظام اشكالي ندارد؟ اظهار نظر حجتالاسلام والمسلمين سعيدي پيرامون انقلاب مخملي نيز كه در اين بند بدان اشاره شده، مربوط به تحولات فرا انتخاباتي است كه در بند بعدي بدان اشاره ميشود و ربطي به دخالت و تأثيرگذاري بر فرآيند رأيگيري ندارد. * چرا انقلاب مخملي؟ 3- در بخش ديگري از بيانيه كميته صيانت از آراي موسوي آمده است: «اظهارات صریح و مداخلات آشکار بعضی از مسؤولان سپاه و بسیج به سود آقای احمدینژاد و علیه آقای موسوی با تشبیه پیروزی ایشان به «انقلاب مخملی» که آنها اجازه نمیدهند واقع شود و عملیات روانی گستردهای که افراد وابسته و تحت امر این نهادها در روز رأیگیری و پیش از و پس از آن در مناطق مختلف انجام دادهاند و دهها مورد آن طی گزارشهایی از شهرستانهای مختلف واصل شد، نمونه دیگری است که شائبه تصمیمگیری اولیه و تعیین «پیروز انتخابات با هر نتیجه رأی» را تقویت میکند.» قطعاً نه كميته صيانت از آراي موسوي و نه هيچكس ديگري نميتواند سندي (جز همان تراكت جعلي) ارائه كند كه بيانگر حمايت رسمي مسؤولان سپاه و بسيج از يك كانديداي خاص باشد. هر چند آنها نيز همانند ساير آحاد ملت در برگه راي خود، قطعاً نام يك نفر را نوشتهاند و هيچكس نميتواند حق قانوني آنها براي رأي دادن به كانديداي مورد نظر خود را سلب نمايد. كميته صيانت از آراي موسوي ظاهراً فراموش كردهاند كه تنها ستادي كه به صورت غيرقانوني شاخه بسيج راهاندازي كرد، ستاد ميرحسين موسوي بود و همين ستاد بود كه با مراجعه به فرماندهان سپاه و بسيج درصدد تطميع و سوء استفاده از عنوان آنها برآمد كه البته اين حركت ناكام ماند و در نهايت ستاد موسوي مجبور شد با عنوان فرماندهان سابق سپاه به تبليغات انتخاباتي بپردازد. هر چند همين عنوان هم يك دروغ تاريخي بود و هيچ فرمانده صاحب نام پيشين سپاه حاضر به همراهي با ستاد موسوي نگرديد. اما مسأله انقلاب مخملي (و به تعبير درستتر كودتاي مخملي) موضوعي است كه برخلاف ادعاي كميته صيانت، نه در روز رأيگيري و قبل از آن، بلكه عمدتاً بعد از برگزاري انتخابات 22 خرداد و آغاز آشوبها مطرح گرديد و مسؤولان سپاه و بسيج حسب رسالت قانوني و انقلابي خود به تبيين ابعاد اين موضوع پرداختند. البته قبل از برگزاري انتخابات، برخي مواضع و رفتارها و تحركات ويژه نشان ميداد كه برخي جريانهاي سياسي خاص درصددند تا بر بستر انتخابات رياست جمهوري دهم، فرآيندي شبيه انقلابهاي رنگي اروپاي شرقي را در ايران به اجرا دربياورند. برخي چهرههاي سياسي و نزديكان ميرحسين موسوي نيز قبل از برگزاري انتخابات، كدهاي ويژهاي مطرح كردند كه بيانگر ايجاد التهاب و اغتشاش بعد از برگزاري انتخابات بود. به طور طبيعي حسگرهاي نهادهاي مسؤول نظام در اين باره فعال بود اما تا بعد از برگزاري انتخابات 22 خرداد و به عينيت پيوستن تهديدات قبلي، نه سپاه و بسيج و نه هيچ نهاد مسؤول ديگر نظام، عكسالعمل ويژهاي نشان ندادند و تنها پس از شروع اغتشاشات - از فرداي برگزاري انتخابات - بود كه گمانه زنيهاي قبلي درباره كودتاي مخملي را به تحليلهاي عيني تبديل كرد. قطعاً آنچه آقاي موسوي، محركين پشت پرده و حاميان وي با همكاري اوباش و حمايت ويژه سفارت انگليس و شبكه بيبيسي انجام دادند در عرف سياسي، هيچ عنواني جز انقلاب و كودتاي مخملي ندارد. براي «تمرد از قانون»، «خروج بر حاكميت»، «حمله به ساختارهاي حقوقي كشور»، «عدم تمكين به رأي ملت»، «دعوت به اغتشاش و ايجاد آشوب»، «اعلام حمايت از قانونشكنان»، «اردوكشي خياباني»، «حمله به اموال عمومي و خصوصي و آسيبرساني به مردم بيگناه»، «بسترسازي براي فتنه و قتل تعدادي از شهروندان و حافظان امنيت»، «تلاش براي تصرف ساختمانهاي حكومتي و صداو سيما» آن هم با اعلام حمايت صريح و بيپرده دشمنان تابلودار كشور بويژه آمريكا و انگليس، هيچ نامي جز كودتاي مخملي نميتوان يافت و تنوير افكار عمومي در اين خصوص و مقابله با روند كودتا نه تنها تخلف به شمار نميآيد بلكه وظيفه و تكليف قانوني همه نهادهاي مسؤول امنيت كشور از جمله سپاه و بسيج است و تخطي از انجام اين وظيفه، تخلف محسوب ميشود. ورود عملي بخشي از نيروهاي بسيجي براي مهار كودتاي مخملي و پياده نظام آن نيز مطابق قانون و طبق مصوبات شوراي عالي امنيت ملي بوده است. * ميتينگ مصلاي تهران 4- در بخش ديگري از ادعانامه كميته صيانت، اينگونه آمده است: «سازماندهی گسترده با هزینه سپاه و حضور دهها هزار بسیجی با لباس شخصی در ميتینگ انتخاباتی آقای احمدینژاد در مصلای تهران و سازماندهی حضور بسیجیان در همایشهای تبلیغاتی به نفع آقای احمدینژاد که در مواردی با پرداخت حق مأموریت همراه بوده است.» اين مورد نيز از دروغهاي آشكاري است كه در ايام تبليغات انتخاباتي با انتشار يك سند دست كاري شده از سوي سايت مهدي هاشمي رفسنجاني مطرح گرديد و البته به سرعت، جعلي بودن آن سند روشن شد. يك روز بعد از برگزاري همايش بزرگ حاميان احمدينژاد در مصلاي تهران(18 خرداد) كه موجب انفعال شديد رقباي وي گرديد، سايت مهدي رفسنجاني با انتشار يك نامه دست كاري شده، مدعي شد كه بسيجيان تهران براي حضور در همايش مصلاي تهران فراخوان شدهاند. اما بلافاصله با انتشار اصل نامه - نامه فرمانده ناحيه ابوذر تهران براي حضور بسيجيان در همايش 11خرداد مرقد امام(ره) - مشخص گرديد كه جاعلان حرفهاي هوادار ميرحسين با دستكاري محل برگزاري همايش از مرقد امام(ره) به مصلاي تهران و تاريخ و ساعت مراسم از ساعت 30/11 روز11 خرداد به ساعت 16 روز 18 خرداد، تلاش كردهاند تا همايش ميليوني حاميان احمدينژاد را تحتالشعاع قرار دهند. در همان مقطع رسانههاي اصولگرا با انتشار اصل نامه و نامه قلابي، به تحليل اهداف پشت پرده اين اقدامات پرداختند اما اعضاي كميته صيانت از آراي ميرحسين ظاهراً به حافظه تاريخي مردم باور ندارند كه مجدداً همان نامه دستكاري شده و جعلي (محصول فتوشاپ كاري دوستان خودشان) را دستمايه بيانيه جديد قرار داده اند. خودگويي و خودخندي عجب مرد هنرمندي! ضمناً پول و حق ماموريت مزدوري سياسي تنها از گلوي كساني پايين ميرود كه دست اندازي آنها به بيت المال شهره عام و خاص است و در همين انتخابات، اسپانسرهاي مالي آنان از جمله فاسدترين افراد به شمار ميآمدند. كميته صيانت از آراي ميرحسين موسوي نيز تنها به همين يك مورد پاسخ دهد كه پول 48 هزار تلفن اعتباري و گوشيهاي آنها را براي تحويل به نمايندگان ناظر خود بر صندوقهاي رأي از كدام محل تأمين كرد و پول شهريه دانشجويان مظلوم كدام دانشگاه صرف خريد اين تلفنها و ساير هزينههاي سنگين ستاد اصلاح طلبان شد؟! * ماجراي ستاد قيطريه 5- يك محور ديگر از بيانيه كميته صيانت از آرا درباره دخالت سپاه و بسيج در انتخابات عبارت است از: «اقدامات غیرقانونی نیروی انتظامی، لباسشخصیها، سپاه و بسیج در حمله به ستاد آقای موسوی در قیطریه، دستگیری اعضای ستادها و حمله به ستاد مرکزی و سایر ستادها برای جلوگیری از اطلاع رسانی و جمعآوری مستندات تخلفات انتخاباتی.» در گذشته گزارشهاي مفصلي درباره ستاد قيطريه و مسائل رخ داده در اين ستاد منتشر شده است. ذكر اين نكته مهم است كه ورود مأموران انتظامي به ستاد قيطريه و توقيف اسناد و وسايل موجود در آن چند روز بعد از 22 خرداد بوده و ربطي به فرآيند انتخابات ندارد. پس از شروع اغتشاشات سازماندهي شده، مأموران امنيتي و انتظامي متوجه شدند كه اولاً بخش عمدهاي از تحركات آشوبگرانه در ستاد قيطريه ساماندهي شده و اين ستاد محل تردد عناصر اصلي فتنه و اغتشاش است و ثانياً از محل اين ستاد، ارتباطات گستردهاي با رسانههاي بيگانه برقرار ميشود و اين ستاد به تأمينكننده اصلي اخبار و گزارشهاي بيبيسي، صدايآمريكا و ديگر شبكههاي ضدانقلاب براي پوشش اخبار آشوبها و حمايت از اغتشاشگران تبديل شده است. نكته جالب اينكه به محض اقدام نيروهاي انتظامي براي ورود به اين ستاد، حدود دو هزار نفر از عناصر سازماندهي شده، بلافاصله وارد عمل شده و به مقابله با مأموران عمل كننده، پرداختند. برخي شبكههاي ماهوارهاي نيز با استفاده از امكانات مستقر در ستاد قيطريه اين درگيري را به صورت آنلاين و مستقيم پوشش ميدادند! كميته صيانت از آراي موسوي خوب بود در بيانيه خود مشخص ميكرد كه اگر ستاد قيطريه يك ستاد انتخاباتي معمولي بود، آن همه نيروي آماده درگيري و آن همه چماق و قمه براي چه چيزي فراهم آمده بود؟ آن دستگاههاي فرستنده و گيرنده پيشرفته در اين ستاد چه ميكرد؟ آن ارتباطات ويژه با بي بي سي و صداي آمريكا براي چه برقرار شده بود؟ * دادگاه و ديگر هيچ! 6- و بالاخره آخرين اتهام زني كميته صيانت از آراي موسوي به سپاه و بسيج كه هيچ سندي – ولو جعلي و ساختگي!- هم ندارد به اين شرح است: «اقدامات غیرقانونی نیروی انتظامی، لباس شخصیها، سپاه و بسیج در روز رأیگیری در مواردی همچون تبلیغ برای آقای احمدینژاد در حوزههای رأیگیری، مجبور کردن مردم به دادن رأی به احمدینژاد، تهدید و ارعاب در بسیاری از حوزهها، روستاها و شعب رأیگیری، نوشتن رأی توسط بسیجیان، نشان دادن کارت بسیج و عدم ممهور کردن شناسنامه، دخالت در شعب اخذ رأی.» اين اتهامات كلي و البته بي سند، اصولاً فاقد هر نوع چارچوب منطقي است كه بتوان با استدلال در رد آنها چيزي نوشت. طرح برخي از اين اتهامات واقعاً مايه تأسف است آن هم از جانب كساني كه خود روزگاري مسؤوليت برگزاري انتخابات را بر عهده داشتهاند. اتهام «مجبور كردن مردم براي رأي دادن به احمدينژاد» براي 40 ميليون ايراني كه در اين انتخابات پاي صندوقهاي رأي رفتهاند و همه كساني كه با فرآيند انتخابات در ايران آشنايي دارند، ادعايي غريب است كه انسان نميداند براي مطرح كنندگان اين ادعا بخندد يا گريه كند. شايد به جاي خنده، گريه به حال كساني شايستهتر باشد كه اين گونه براي قدرت و مكنت چند روزه دنيا، آخرت خود را ميسوزانند. به نظر ميرسد براي روشن كردن تكليف اتهامات اخير، هيچ راهي جز مراجعه نهادهاي مورد اتهام به دستگاه مجري عدالت وجود نداشته باشد. تنها در يك دادگاه علني است كه مطرح كنندگان اين ادعاها و اتهامات عجيب و غريب، در پيشگاه خدا و خلق خدا رسوا ميشوند و مورد بازخواست قانوني قرار ميگيرند تا سيه روي شود هر كه در او غش باشد. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 474]
-
گوناگون
پربازدیدترینها