واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بیشتر مردم فقیر و شهرستانی ها به احمدی نژاد رای دادند. علاوه بر آن احمدي نژاد توانسته بود حمايت طيف گسترده اي از افراد تحصیلکرده و متوسط جامعه را به خود حلب كند از سوي ديگر موسوي نيز از حمايت افراد ثروتمند و صاحب منصبان قديمي برخوردار بود. سطح انتظارات طرفداران موسوی به حدی بالا بود که نمی خواستند پذیرای شکست نامزد خود شوند. بدنبال آن تظاهرات گسترده خیابانی و اعتراضات آغاز شدند. نتيجه انتخابات و همچنين تنش هاي بوجود آمده پس از انتخابات در ايران بحث داغ محافل مختلف در كل جهان شده است از اين روز خبرگزارييها و رسانه هاي خارجي تحليل هاي متفاوتي درباره اتفاقات اخير در ايران دارند. مهمترين نكته تحليل هاي رسانه هاي بيگانه اذعان ايشان به محيا شدن وضع سياسي ايران براي وقوع يك انقلاب مخملي است چرا كه با مانورهاي تبليغاتي رسانه هاي خارجي و همچنين حمايت سران غرب از اغتشاشگران داخلي مي رفت تا اينده كشور دستخوش تغيير شود كه با هوشياري و اقدام به موقع سران نظام اين توطئه ناكام ماند. در همين راستا خبرگزاري نووستي كه رسانه دولت روسيه است نوشت: در ایران بازشماری 10 درصدی آرای انتخابات ریاست جمهوری که روز 22 خرداد ماه برگزار شده بود، پایان یافت. شورای نگهبان تاکید کرد که "محمود احمدی نژاد" رئیس جمهور کنونی در انتخابات پیروز شده است. در اطلاعیه شورای نگهبان گفته می شود: "دبیر شورای نگهبان در نامه به وزیر کشور تصمیم نهایی شورای نگهبان قانون اساسی را بیان کرده و صحت نتایج انتخابات ریاست جمهوری را اعلام می کند". متعاقباً مطالبه "میرحسین موسوی" نامزد اپوزیسیونی برای ابطال نتایج انتخابات نیز رد شد. بنا بر اخبار رسمی، احمدی نژاد بیش از 63% آرا و موسوی حدود 34% از آرا را به خود اختصاص دادند. شورای نگهبان پیشتر نیز متوجه ساخته بود که بازشماری آرا، علیرغم تظاهرات در تهران و اعتراضات کشورهای غربی هیچ تغییر محرزی بدنبال نخواهد داشت. انتخابات، همیشه آزمون پایداری ساختار سیاسی است. از این رو رای گیری سراسری در ایران که روز 22 خرداد ماه برگزار شد، توجه ویژه ای را به خود معطوف کرد. بلافاصله باید خاطر نشان کنیم که در ایران برای شرکت در انتخابات تنها نامزدهایي كه طبق قانوني بتوانند تاييد صلاحيت خود را از طريق شوراي نگهبان بگيرند، مي توانند در مبارزات انتخاباتي وارد شوند. باید خاطر نشان داشت که مبارزه موسوی با احمدی نژاد، رقابت دو طرح مختلف برای توسعه ایران نیست. موسوی از همکاران نزدیک امام خمینی(ره) و همیشه مورد حمایت او بود. سالهای فعالیت موسوی بعنوان نخست وزیر، تیره ترین دوره انقلاب اسلامی بود از این رو تلقی کردن وی بعنوان فردی نوآور و یا اصلاح طلب بسیار مشروط و نسبی است. بیشتر مردم فقیر و شهرستانی ها به احمدی نژاد رای دادند. علاوه بر آن احمدي نژاد توانسته بود حمايت طيف گسترده اي از افراد تحصیلکرده و متوسط جامعه را به خود حلب كند از سوي ديگر موسوي نيز از حمايت افراد ثروتمند و صاحب منصبان قديمي برخوردار بود. سطح انتظارات طرفداران موسوی به حدی بالا بود که نمی خواستند پذیرای شکست نامزد خود شوند. بدنبال آن تظاهرات گسترده خیابانی و اعتراضات آغاز شدند. از همين رو خبرگزاري رسانه های غربی صحبت درباره "انقلاب سبز" را آغاز کردند. اما آیا پیش زمینه ای برای آن وجود دارد؟ زمانی که انقلاب اسلامی 30 سال قبل شاه را سرنگون کرد، میلیون ها نفر به خیابان ها می آمدند، آنها رهبری مقتدر، یعنی امام خمینی را داشتند و تنفر از رژیم سراسری بود. امروز چنین چیزی دیده نمی شود. احمدی نژاد در داخل کشور حمایت چشمگیری از سوی اقشار مختلف دارد. حتی اگر به فرض محال منابع اداری نیز به پیروزی وی در انتخابات کمک کرده باشند، باز هم بعید است که تردیدی در پیروزی قاطع او بوجود می آمد. حتی آنانی که از موسوی حمایت می کنند، انقلاب گر نیستند. آنها مخالف دولت اسلامی نیستند. دلیل رویدادهای ایران را باید در میزان قطبی شدن افکار عمومی دانست که طی سالهای ریاست جمهوری احمدی نژاد به مراتب افزایش یافته است. اما بروز "انقلاب رنگین" در ایران ممکن نیست. روندهای سیاسی در این کشور توسط ولایت فقیه تنظیم می شوند که نه تنها دارای ابزار چشمگیری برای تاثیر گذاری بر فعالیت های اجتماعی می باشد، بلکه از اعتماد ملت نیز برخوردار است. عموم مردم ایران مطیع قوانینی هستند که روحانیون شیعی وضع می کنند. هیچگاه هیچ یک از نامزدان کنونی و یا نامزدان سابق انتخابات ها در اپوزیسیون نظام حاکم نبود. برعکس، همه آنها پیروان بارز آن هستند. تنها چیزی که در آن اختلاف نظر دارند، این است که چگونه قابلیت حیاتی نظام دین سالار را در کشور بیشتر شود. در پشت مطالبه اپوزیسیون در ایران برای لغو نتایج انتخابات، خواسته پیش پا افتاده مقامات سابق که در سال های دهه 90 تا 2005 حکومت می کردند، برای تلافی بخاطر شکست خود است. اگر در عرصه پیش از انتخاباتی اصلاح طلبان تفحصی کنیم، می بینیم که در حقیقت هیچ چیز جدیدی به جامعه ایران پیشنهاد نداده بود. درباره هیچگونه تغییر ساختار جدی در نظام سیاسی و حتی درباره تغییرات ظاهری سخن نمی رفت. در عین حال، برای غرب حماقت بود که از رویدادهای ایران سودجویی نکند. آمریکایی ها که منافع ملی خود را بر نوک سوزن گذاشته اند، نمی توانند اجازه دهند که ایران به رهبری در خاور نزدیک و جهان اسلام دست یابد. ایران اکنون قدرت خود و فرصت تاریخی برای رسیدن به این رهبری را حس کرده است. این کشور موقعیت بسیار سودبخشی در تقاطع خاور نزدیک و آسیای مرکزی و جنوبی دارد و از ذخایر غنی سوختی برخوردار است. از نظر آمریکا، ایران تهدیدی واقعی برای امنیت اسرائیل است که ایالات متحده متعهد به دفاع از آن است. بدین ترتیب، برنامه هسته ای ایران و سایر رویدادها در این کشور که فعالانه بررسی می شوند، بهانه ای برای تحقق هدف اصلی، یعنی تعویض رژیم حاکم در ایران هستند. آمریکا در هر اقدامی علیه این نظام، همچنان به بذل توجه بسیار به تاثیر گذاری بر اوضاع داخلی در کشور از طریق رسانه ها و خبر رسانی ادامه می دهد، به اپوزیسیون کمک مالی می کند و ارزش های غربی را تبلیغ می کند. دیگر تظاهرات در تهران بطور کامل پایان خواهد یافت. اما بهانه برای اعمال فشار بر ایران در آینده باقی می ماند و همچنان مدت زیادی در بازی سیاسی آمریکا از آن استفاده خواهد شد. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 275]