تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه خداوند براى خانواده اى خير بخواهد آنان را در دين دانا مى كند، كوچك ترها بزرگ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830985616




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پدربزرگی که به عشق زیارت به سربازی رفت


واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
 پدربزرگی که به عشق زیارت به سربازی رفت
پدربزرگی که به عشق زیارت به سربازی رفت نه تنها در روستای خاندوز سادات آزادشهر بلکه در استان یا کشور نیز شاید مردی را نیابید که با ۶ فرزند و یک نوه، شوق زیارت امام حسین(ع) در دلش، او را به سربازی بکشاند.


به گزارش فرهنگ نیوز ،شوق زیارت با رضای اوکاتی 42 ساله کاری کرده است که او با وجود مشکلات معیشتی و اقتصادی، عزم خود را برای سفر کربلا جزم کند و برای گرفتن گذرنامه به سربازی برود.

سرباز رضا اوکاتی در شناسنامه متولد 57 است ولی در واقع سال 53 به دنیا آمده ،سه ماه از خدمت آموزشی خود را در بیرجند گذرانده و اکنون ادامه سربازی با شور و شوق خود را با تمام سختی هایی که در زندگی کشیده است در هنگ مرزی اترک می گذراند.

او در سال 72 ازدواج می کند که ثمره این ازدواج 5 دختر و یک پسر است.فرزند اول رضا تا راهنمایی درس می خواند و قرار است دو ماه دیگر ازدواج کند. افسانه فرزند دوم او نیز تا راهنمایی درس می خواند و چون رضا وضعیت مالی خوبی نداشته، او را زود شوهر می دهد و حالا وی به همراه دختر 4 ساله و شوهرش در تهران زندگی می کنند.

رضا از همان ابتدا پیگیر تحصیل فرزندانش نبوده و از سویی بالا بودن هزینه های تحصیل نیز باعث شده هر یک در مقطعی تحصیل را ترک کنند، یوسف سومین فرزند این پدربزرگ سرباز، درس نخوانده و بیکار است، اما یگانه و ستایش،فرزندان بعدی این خانواده درس خواندن را دوست دارند و به گفته خودشان می خواهند آینده ای دیگر را رقم بزنند.

فرزند آخر این خانواده نازگل است،6 ماه بیشتر ندارد.مرضیه؛همسر رضا خانه دار و بی سواد است و تا بحال هم خارج از منزل کار نکرده است.رضا،سواد آنچنانی ندارد فقط درحد خواندن و نوشتن!

او دوست دارد سواد داشته باشد و هنگ مرزی او را به سواد آموزی شهرستان معرفی کرده است تا مدرک بگیرد و 3 ماه اضافه خدمت بی سوادی به او نخورد.

او را می توان به نامهای گوناگونی نامید، پدرخانواده، پدربزرگ، سرباز یا عاشق امام حسین(ع).

تاریخچه زندگی اش را می توان اینطور بازگو کرد که قبل از ازدواج بیکار بوده است و بعد از ازدواج با همسرش به سمنان می رود و در یک مرغداری مشغول به کارگری می شود.

این زوج نهایت بعد از 2 سال به روستای خود باز می گردند و رضا با کار در زمینهای کشاورزی، بنایی و سیمان کاری چرخ زندگی خود را می چرخاند، مدتی نیز با موتور سه چرخ خود به جمع آوری ضایعات می پردازد که الحمدالله از درآمدش هم راضی بوده است، بعد از مدتی موتور سه چرخ را می فروشد و با پولی که پس انداز کرده و وامی که برادرش ضامن می شود، پیکان بار مدل 92 می خرد.

رضا از ارتباط کم رنگ میان خود و پدرش می گوید که زیاد با وی ارتباط ندارد و با اینکه در روستا از وضعیت مالی خوبی برخوردار است هیچ وقت به او کمک مالی نکرده است.

رضا با 42 سال سن، 6 فرزند، یک نوه چهارساله و مشکلات معیشتی که دارد،می گوید: "تمامی مشکلات زندگی را بر دوش کشیدم و نگذاشتم خانواده سرکار بروند و کارگری کنند.

اما داستان دلدادگی این بزرگ مرد هنگامی شروع می شود که خانواده ای در روستایشان از کربلا می آیند و مردم همه برای استقبال جمع می شوند، آنجا حال و هوای کربلا و عشق زیارت به سرش می زند و شبها در خواب می بیند که آرزویش برآورده شده است.

شوریدگی رضا برای زیارت حرم امام حسین(ع) به اینجا ختم نمی شود و اینبار دوباره خواب شوق دیدار یار ، موجب می شود تا برای سفر کربلا اقدام به ثبت نام کند، و آنجاست که به او گفتند باید کارت پایان خدمت داشته باشی تا گذرنامه برای تو صادر شود و ماجرای سربازی از اینجا کلید می خورد.

رضا در انگیزه زیارت امام حسین(ع) تصمیم خود را می گیرد و با هدف شوق زیارت و وابستگی به امام حسین لباس خدمت به نظام را برتن می کند.

همسرش با او مخالفتی نکرده است و یارانه را برای گذران زندگی و معیشت کافی می داند و می گوید: تو برو من میرم پیش کمیته امداد شاید آنها برای ما حقوقی در نظر بگیرند و کمکی کنند.

بچه ها و دو دامادش از رفتن سربازی رضا تعجب کرده اند و برایش خندیده اند که با "این سن و وضعیت واقعا می خواهی به سربازی بروی” و او در جواب از هدفش یاد می کند و خدا را در رساندن روزی بر سر سفره مددی بزرگ می داند.

به ازای هر فرزند 3ماه از خدمت او کم شده است و لحظه به لحظه شوق دیدار کوی یار در دلش زنده تر می شود.

پس انداز خود را برای رفت و آمد خرج کرد و در طول مدت استراحتش ضایعات جمع آوری می کند و گاهی هم برای کارگری ساختمانی می رود.

رضا داستان زندگی اش را برای فرماندهی مرزبانی تعریف کرده و فرمانده قول همکاری داده است و با توجه به مقتضیات سنی و وضعیت خانوادگی این سرباز، فرماندهان با رعایت مقررات، ترتیبی اتخاذ کرده اند تا وی بتواند ساعاتی از شبانه روز را برای رسیدگی به امورات خانواده در کنار آنها باشد.

دو ماه دیگر دختر بزرگ او به خانه بخت می رود و او به دنبال گرفتن تسهیلات است. ،همسرش می گوید: النگوهای من هست آنها را می فروشیم تا پول جهیزیه دخترمان جور شود.

زندگی اش فارغ از تجملات این روزهای مردم شهر، ساده است و حالا او پایه های زندگی اش را با عشق به خدا و امید به زیارت امام حسین(ع) استوار کرده است،او چشمانش به این است که وامی برای او جور شود، اما حتی ضامنی برای او نیست.

شوق رسیدن به دیدار محبوب، لحظه به لحظه در چشمان منتظر رضا اوکاتی این سرباز پدربزرگ موج می زند.

منبع: فارس


95/3/3 - 09:52 - 2016-5-23 09:52:49





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن