تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، كليد هر نوشته‏اى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802703791




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بردگی عجیب و کابوس‌وار یک زن


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: روایت پنج سال بردگی، زنجیر و قحطی
بردگی عجیب و کابوس‌وار یک زن




او 23 سال دارد اما جثه لاغرش باعث شده بیشتر شبیه یک نوجوان به نظر برسد. چشمان درخشان و لبخند آرامش بخش او به سادگی هر چه تمام‌تر، ترس و وحشت درونی‌اش را پنهان می‌کنند؛ تمام کابوس‌های جسمی و روحی که هر کدام شکنجه‌ای دردناک بودند. ماجرای این زن مکزیکی را در ادامه بخوانید.





وبسایت فرادید: او 23 سال دارد اما جثه لاغرش باعث شده بیشتر شبیه یک نوجوان به نظر برسد. چشمان درخشان و لبخند آرامش بخش او به سادگی هر چه تمام‌تر، ترس و وحشت درونی‌اش را پنهان می‌کنند؛ تمام کابوس‌های جسمی و روحی که هر کدام شکنجه‌ای دردناک بودند. ماجرای این زن مکزیکی را در ادامه بخوانید.


بردگی عجیب و کابوس‌وار یک زن


 
به گزارش سی ان ان، او اسم خودش را «زوندوری» گذاشته اما ما می‌دانیم که اسم واقعی‌اش این نیست. او پس از اینکه دوباره طعم آزادی را چشید، نامش را به زوندوی تغییر داد؛ نامی که به زبان ژاپنی به معنای «دختر زیبا» است.
 
زوندوری می‌گوید ماجرا به وقتی برمی‌گردد که او تنها 17 سال داشت و همراه با پسر مورد علاقه‌اش فرار کرد. وقتی زوندوری به خودش آمد دید که در شهر بزرگ مکزیکوسیتی هیچ جایی برای ماندن ندارد. او به جای اینکه به خانه پدری‌اش برگردد، به سراغ زنی در جنوب پایتخت مکزیک رفت که صاحب یک خشکشویی بود.
 
آن خشکشویی یک شغل خانوادگی برای آن‌ها بود. مادر خانواده صاحب مغازه و پدر خانواده نیز به او کمک می‌کرد. هر دو دختر خانواده هم گاهی اوقات به آن‌ها در اداره مغازه کمک می‌کردند. خاله بچه‌ها همراه با دو دخترش نیز در این کسب و کار دستی داشتند.
 
زوندوری می‌گوید که آن زن اوایل آنقدر مهربان بود که او را «مادر» صدا می‌زد.
 
اما به تدریج بر حجم کارهایی که زوندوری انجام می‌داد اضافه شد. او علاوه بر کارهای خانه، دیگر باید به خشکشویی هم می‌رفت. بعد از مدتی مجبور شد روزی چند مرتبه لباس‌ها را اتو بزند تا اینکه روزی 16 ساعت به کار گرفته می‌شد. او می‌گوید که گاهی اوقات تا 20 ساعت هم کار می‌کرد.
 
با افزایش زمان کار از میزان غذایی که به او داده می‌شد، کاسته شد. او می‌گوید که یک بار برای 5 روز از غذا خبری نبود و او حاضر بود کیسه‌های پلاستیکی را گاز بزند. او از آب کثیفی که در مخزن اتو بود، می‌نوشید. از جای خواب هم دیگر خبری نبود.
 
تنبیه بدنی

او علاوه بر تمام مشکلاتش باید تنبیه بدنی را هم تحمل می‌کرد. زوندوری می‌گوید: «اولین باری که او مرا کتک زد به من گفت که حق ندارم جوابش را بدهم، زیرا او مثل مادر من است.»


بردگی عجیب و کابوس‌وار یک زن



زوندوری می‌گوید که علاوه بر سو استفاده‌های جسمانی، او شستشوی مغزی نیز شده چرا که مدام به او می‌گفتند که بی‌ارزش است. زوندوری می‌گوید: «او همیشه تلاش می‌کرد که چیزهایی را به من دیکته کند. چیزهایی مثل اینکه مادرت اصلا تو را دوست ندارد. اگر تو را دوست داشت، الان اینجا در کنارت بود. حتی آن پسری که با او فرار کردی هم تو را دوست ندارد. او می‌توانست پای تو بایستد.»
 
با وخیم‌تر شدن شرایط، آن زن تلاش کرد تا با غل و زنجیر زوندوری را ببندد. زوندوری شش ماه تمام با زنجیری که به دور کمرش بسته شده بود، فقط مانند یک برده در حال اتو زدن لباس‌های بود.
 
اولین سالگرد فرار

زوندوری حالا اولین سال فرارش را جشن گرفته است. او توانست در اوت 2015 وقتی که زنجیرهای کمی شل بودند، فرار کند. زوندوری پس از فرار با خانم ماریا ترسا پاردس، فعال حقوق بشر، ملاقات کرد. خانم پاردس در همان اولین برخورد متوجه شدت آسیب‌های وارده به زوندوری شد.
 
پاردس می‌گوید: «جایی از بدنش نبود که آثار کبودی و زخم بر روی آن مشخص نباشد. او حتی بخشی از موهایش را نیز از دست داده بود.»
 
کارلا دِلا کوئستا، بازیگر و فعال حقوق بشر، که حالا دیگر از دوستان نزدیک زوندوری است می‌گوید: «او به شدت شکنجه شده است. آن خانواده مرتب بدن زوندوری را با اتو سوزانده‌اند... او به من می‌گوید که آن‌ها دلمه‌های خون روی پوستش را می‌کندند تا دوباره خونریزی شروع شود. آن‌ها با ناخن‌هایشان مدام روی گردن زوندوری را خراش می‌دادند. سر او به شکل بسیاری بدی صدمه دیده و جای اتو روی آن وجود دارد.»
 
ورود پلیس

وقتی ماجرای زوندوری رسانه‌ای شد و به گوش مقامات رسید، پلیس به محل وقوع جرم یورش برد. در آن ماجرا هفت نفر شامل دو کودک دستگیر شدند که آن دو نفر در نهایت آزاد شدند. پنج بزرگسال دیگر اما حالا پشت میله‌های زندان بوده و منتظر حکمشان هستند. جرم آن‌ها قاچاق و استثمار انسان است که دست کم 40 سال حبس دارد.
 
خوآنا کامیلا بائوتیستا، بازجوی ویژه پرونده، می‌گوید که تمام اعضای آن خانواده حتی آن دو فرد خردسال نیز به نوعی در شکنجه زوندوری دست داشتند. نمونه‌های خونی موجود در آن خانه نیز با خون زوندوری مطابقت داده شده و صحت آن تایید شده است.


بردگی عجیب و کابوس‌وار یک زن



گرسنگی تا سر حد مرگ

بائوتیستا می‌گوید: «زوندوری به شدت متحمل گرسنگی شده است. سطح کم‌خونی او به حدی پایین رسیده بود که پزشکان می‌گویند بدن و اندام‌های داخلی او شبیه یک زن 80 ساله شده بود.
 
او برای بهبود یافتن از این جنایت هولناک دیداری با پاپ فرانسیس داشت و در چندین جا نیز سخنرانی کرد. زوندوری می‌گوید که دوست دارد به کلاس آشپزی برود تا روزی بتواند مغازه شیرینی پزی خودش را راه بیندازد.
 
زوندوری یک قربانی یا شاید هم یک بازمانده باشد. اما هر گاه به لبخند دوس داشتنی و چشمان معصوم او نگاه می‌کنید، متوجه می‌شوید که چه روح بزرگی دارد.







تاریخ انتشار: ۰۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۱





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 151]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن