تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):پيامبر خدا هنگام نشستن، بيشتر رو به قبله مى نشست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1842008270




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کدام حزب را وزیر دربار تشکیل داد؟ - سایت خبری تحلیلی آوای ماغر


واضح آرشیو وب فارسی:آوای ماغر: تشکیل احزاب سیاسی در ایران تاریخچه طولانی ندارد؛ مثل سایر ارکان دموکراسی از غرب وارد شده است. احزاب سیاسی علیرغم چالش هایی که با نظام سنتی ایران داشتند، توانستند در برخی از مقاطع تاریخ معاصر تا حدودی، جای جایگاه خود را بیابند.به گزارش سایت خبری آوای ماغر ؛روز 26 اردیبهشت 1336 امیراسدالله علم تأسیس حزب مردم را رسماً اعلام کرد. اندیشه شکل گیری حزب مردم را می توان در روند رشد تحزب در دهه 1320 که به عنوان یک دوره مهم از فعالیت های سیاسی احزاب و گروه های متعدد (با مرام ها و مسلک های مختلف) محسوب می شود، جستجو کرده رشد آگاهی سیاسی بخشی از مردم شهری این دوره را می توان در اقتدار جبهه ملی و حزب توده مشاهده کرده این رویکرد عمومی به فعالیت های سیاسی متقل نمی توانست بعد از موفقیت کودتای 28 مرداد 1332 از دید محمدرضا شاه پنهان بماند. شاه به خوبی از پتانسیل نیروهای حزبی جامعه و پیامدهای آزاد شدن این انرژی در دهه 1320، به خصوص در به قدرت رساندن مصدق ( که بحران های شدیدی را برای وی به دنبال داشت) آگاهی داشت، لذا بعد از کودتا ضمن کنترل شدید این نیروها، چاره کار را به انحراف کشاندن ماهیتی جریانات سیاسی مذکور می دید و به همین منظور با تشکیل احزاب دولتی، بخشی از عناصر سرخورده جریانات سیاسی سابق را در راستای منافع خود جذب کرد. «اخیرا به ایجاد یکی از مظاهر دیگر دموکراتیک پرداخته ام که تقریبا در کشور ما تازگی دارد و آن مسئله تشکیل احزاب سیاسی است» (محمدرضا پهلوی) تشکیل احزاب سیاسی در ایران تاریخچه طولانی ندارد؛ مثل سایر ارکان دموکراسی از غرب وارد شده است. احزاب سیاسی علیرغم چالش هایی که با نظام سنتی ایران داشتند، توانستند در برخی از مقاطع تاریخ معاصر تا حدودی، جای جایگاه خود را بیابند. شاید بتوان سه مقطع تاریخی مشروطه، فرار رضا شاه و وقوع انقلاب اسلامی را به عنوان سه رخداد مؤثر در تشکیل احزاب سیاسی ایران قلمداد کرد. البته در برخی مقاطع تاریخی دیگر نظیر دور نخست وزیری علی امینی (1341-1340) زمینه های مساعدی برای شکل گیری احزاب بوجود آمد. ولی از نظر جامعیت و تأثیرگذاری ، سه مقطع فوق الذکر از اهمیت خاصی برخوردارند. اما در فواصل سه رخداد مذکور، وضعیت به گونه ای بود که دولت وقت یا مانع تشکیل احزاب می شد و یا خود به تشکیل آن اقدام می کرد. بدیهی است که اینگونه احزاب که از بالا (حکومت) تشکیل می شدند با احزابی که از پایین (جامعه) بر می خواستند تفاوت ماهوی داشتند، این تفاوت ها را می توان در شکل گیری، ساختار، اهداف و .... دو نوع احزاب بر شمرد. این مقاله تلاش دارد که به معرفی حزب مردم که یکی از احزاب نوع اول است بپردازد، این حزب به دستور محمدرضا شاه در تاریخ 26 اردیبهشت 1336 تأسیس شد. لازم به ذکر است که این حزب را نباید با احزابی نظیر «حزب مردم» دوره چهاردهم مجلس شورای ملی که موسس آن (محمدصادق طباطبایی) به ریاست مجلس نیز انتخاب شد(1) و «حزب مردم ایران» یکی از احزاب تشکیل دهنده جبهه ملی که مؤسس آن محمد نخشب بود، اشتباه نمود. علی رغم فعالیت 18 ساله (1353-1336) این حزب در نقش حزب اقلیت، در مقابل احزاب اکثریت ملیون (1339-13369 و ایران نوین (1353-1343) و برخورداری آن از افراکسیون پارلمانی در تمام دوره های مجلسین شورای ملی و سنا، اهمیت آن از دید پژوهشگران تاریخ معاصر به دور مانده، به طوری که به جرأت می توان گفت در پژوهش های تاریخ معاصر ایران جای این حزب خالی است، و اشارت مختصری هم که در پاره ای از منابع در این زمینه موجود است از جمعیت و دقت لازم برخوردار نمی باشد. این مسئله از یک سو بخاطر عدم دسترسی به اسناد و مدارک مربوط به این حزب می باشد و از سوی دیگر به خاطر ماهیت (دولتی بودن) آن و تا حدودی عدم تأثیر آن در تحولات سیاسی جامعه مربوط می شود. لذا در این مقاله سعی داشته ایم که با استناد به اسناد موجود در مرکز اسناد انقلاب اسلامی وسایر منابع، نظیر خاطرات برخی شخصیت های سیاسی دوره پهلوی دوم، ضمن معرفی آن به تحلیلی از چگونگی شکل گیری، اهداف، فعالیت ها و انحلال آن بپردازیم. اندیشه های شکل گیری این حزب را می توان در روند رشد تحزب در دهه 1320 که به عنوان یک دوره مهم از فعالیت های سیاسی احزاب و گروه های متعدد (با مرام ها و مسلک های مختلف) محسوب می شود، جستجو کرده رشد آگاهی سیاسی بخشی از مردم شهری این دوره را می توان در اقتدار جبهه ملی و حزب توده مشاهده کرده این رویکرد عمومی به فعالیت های سیاسی متقل نمی توانست بعد از موفقیت کودتای 28 مرداد 1332 از دید محمدرضا شاه پنهان بماند. شاه به خوبی از پتانسیل نیروهای حزبی جامعه و پیامدهای آزاد شدن این انرژی در دهه 1320، به خصوص در به قدرت رساندن مصدق ( که بحران های شدیدی را برای وی به دنبال داشت) آگاهی داشت، لذا بعد از کودتا ضمن کنترل شدید این نیروها، چاره کار را به انحراف کشاندن ماهیتی جریانات سیاسی مذکور می دید و به همین منظور با تشکیل احزاب دولتی، بخشی از عناصر سرخورده جریانات سیاسی سابق را در راستای منافع خود جذب کرد. این بود که یک سال بعد از کودتا، ضمن تداوم مقابله با اعضای جبهه ملی، با دستگیری اعضای افسران حزب توده به اهمیت و عمق خطر پی برد، وی از این زمانبه منظور پر کردن خلاء فکری جامعه وبه چاره جویی پرداخت و «در سفره های خود به چند کشور خارجی در سال 1335 ، یعنی آمریکا و [بعضی کشورهای] اروپا و هند و ترکیه، شخصا به مطالعه درباره نهادهای پارلمانی این کشورها پرداخت(2). در همین راستا و به تقلید از نظام های دو حزبی اکثریت و اقلیت در انگلستان و آمریکا بود که، شاه دو حزب مردم (اقلیت) و ملیون (اکثریت) را تشکیل داد. معموله در عرف سیاسی هم این امر مشهده شده که برای مقابله با هر پدیده ای می توان با ایجاد بدل آن با ماهیتی متفاوت عمل کرد. این اصل به خصوص در مرد تشکیل احزاب وابسته، در تاریخ معاصر کشور ما، چند مورد مصداق دارد. به طوری که شاید بتوان، تشکیل برخی از احزاب راست و دولتی دوره پهلوی را به منظور مقابله با حزاب چپ، تلقی نمود. احزاب مثل «حزب دموکرات ایران» قوام السلطنه و «حزب اراده ملی» سید ضیاءالدین طباطبایی از این دسته اند. این احزاب برای انجام مأموریتی خاص در دوره ای خاص پدید آمدند و بعد از ایفای نقش لازم از صحنه فعالیت سیاسی کنار رفتند. اما در سال 1336، با تشکیل احزاب دولتی از سوی رژیم آغاز یک رویکرد جدید و جدی با توجه به تشکیل ساواک در همان سال، می توان به عمق ناتوانی رژیم برای مقابله با خطراتی که آن را تهدید می کرد می برد. می توان چنین استنباط کرد که رژیم به کارگیری تدابیر امنیتی شدید، که در زمان رضا شاه نیز آزمایش شده بود عملا ناتوانی خود را در کنترل جریان های سیاسی جامعه، احساس می کرد، این بود که علاوه بر تشدید تدابیر امنیتی ، اتخاذ یک راهکار سیاسی جدید را برای مقابله با وضع موجود، لازم می دید. این راهکار تشکیل احزاب سیاسی بود. محمدرضا شاه در یکی از ملاقات های دکتر نصرالله کاسمی (دبیرکل حزباکثریت ملیون) در آستانه تشکیل حزب مذکور با وی، چنین می گوید: «سال ها فکر می کردم که به چه دلیل نظام مملکت در شهریور سال 1320 طی 48 ساعت طوری متلاشی شد که سربازها با لباس کهنه و پای برهنه ... در کوچه و بازار تقاضای کمک می کردند .... بعد دریافتم که در داخل مملکت تشکلات و سازمانی وجود نداشت که پایه و اساس محکمی متکی به افکار مردم داشته باشد که بتواند در روزها یسخت تشکیلات موجود را نگه دارد و نگذارد متلاشی شود. از این رو به فکر افتادم که باید در مملکت تشکیلات حزبی ایجاد شود تا منظورم عملی شود. قبلا حزبی تشکیل شده (حزب مردم) که حزب اقلیت است، حالا باید حزب اکثریت تشکیل شود و این کار را به عهده شماست».(3) به طور کلی در این رویکرد جدید، تلاش رژیم این بود که بتواند علاوه بر سازماندهی گروه های وابسته در قالب تشکل های حزبی، به احراز وجه دموکراتیک، جلب مشارکت مردمی و کسب مشروعیت نایل آید. وی در سخنرانی خود در اردیبهشت 1336 خطاب به سناتورها می گوید: «مفهوم دموکراسی، آزادی مردم در اظهار عقیده و تشکیل احزاب است و حالا که احزاب را تشکیل داده ایم، دموکراسی داریم. جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران(4) و در جای دیگر می گوید: «در اجتماع ما که بر اساس رژیم پارلمانی و دموکراتیک اداره می شود ... [اساس کار بر محور] سیستم دو حزبی، حزب موافق دولت و حزب مخالفت دولت [قرار دارد]»(5). در واقع منظور شاه از احزاب مذکور، دو حزب ملیون و مردم بود. لازم به ذکر است که حزب ملیون که به منظور ایفای نقش اکثریت در دی ماه 1336 به دستور شاه و رهبری منوچهر اقبال (نخست وزیر وقت 1339-1336) و به دبیر کلی نصرالله کاسمی تشکیل شد، در طول سه سال فعالیت، دولت و اکثریت مجلس شورای ملی، عمر دولت اقبال به همراه حزب وی سر آمد و حزب «ایران نوین» (1353-1343) به جای آن به ایفای نقش حزب اکثریت پرداخت. حزب مردم در 26 اردیبهشت 1336 به دستور شاه و به دبیرکلی امیراسدالهل علم تشکیل شد و از تیرماه همین سال شروع به عضوگیری نمود، در منابع این حزب، با عناوین حزب «دستوری» ، «فرمایشی»، «سه ساخته»، «دولتی»، «برنامه ای» و «حزب کارگزاران معتمد» به کار رفته است. تشکیل این حزب بعد از مدت ها رایزنی کارگزاران حکومت صورت گرفت . این حزب در طول 18 سال فعالیت با فراز و نشیب های زیادی مواجه شد. به طور کلی می توان روند فعالیت های آن حزب را به سه مرحله تقسیم نمود. 1ـ دوره تثبیت: این دوره به دبیرکلی امیراسدالله علم از اردیبهشت 1336 تا شهریور 1339 طول کشید. 2ـ دوره تزلزل: این دوره به دبیرکلی پرفسور یحیی عدل، از شهریور 1339 تا اردیبهشت 1350 را شامل می شود. 3ـ دوره تضعیف و انحلال: این دوره از اردیبهشت 1350 لغایت اواخر سال 1353 را در بر می گرفت که به ترتیب با دبیرکلی علینقی کنی (3/5/1351ـ28/2/1350) ، (پرفسور یحیی عدل (دوره دوم 5/4/135-4/5/1351) ، ناصر عامری (8/10/1352-6/4/1352) و محمد فضایلی (؟/12/1353-22/10/1353) تداوم یافت و در نهایت با اعلام رسمی تشکیل حزب واحد رستاخیز ملت ایران در فروردین 1354، این حزب به همراه سایر احزاب رسمی وقت، از طرف حکومت محل اعلام گشت. به منظور تبیین سیر تاریخی فعالیت های حزب مردم، اهم فعالیت های مربوط به هر دوره را بطور مختصر تشریح می نماییم. 1ـ دوره تثبیت: دوره چهار ساله (1339-1336) فعالیت حزب که با دبیرکلی امیراسدالله علم تشکیل و سازماندهی یافت به عنوان درخشان ترین دوره فعالیت حزب مردم محسوب می شود. امیراسدالله علم از ملاکان جنوب خراسان و فرزند محمدابراهیم علم معروف به شوکت الملک امیر کائنات که از دیرباز با ایجاد امنیت در منطقه سیستان و بلوچستان روابط نزدیکی با رضا شاه و انگلیسی ها بدست آورده بود در مدرسه عالی فلاحت کرج، تحصیلات خود را به پایان رساند و در بیرجند سرپرستی املاک پدرش را به عهده گرفت. وی در کابینه قوام (1326-1324) به عنوان فرماندار کل سیستان و بلوچستان انتخاب شد و بعدها در سال 1328 به سفارش محمدرضا شاه به عنوان وزیر کشاورزی در کابینه ساعد (1329-1327) انتخاب شد. و از این دوره در اکثر کابینه های بعدی با سمت وزیر فعالیت می کرد. در سال 1331 به عنوان سرپرست املاک و مستغلات پهلوی منصوب شد و در دوره نخست وزیری مصدق (1332-1330) همانند برخی از درباریان، از دربار رانده شد و بر سر املاک خود به بیرجند مراجعت نمود. دنبال موفقیت کودتای 28 مرداد 1332 مجددا از جانب شاه به سمت قبلی خود یعنی سرپرستی املاک و مستغلات پهلوی منصوب گردید تا اینکه در کابینه حسین علا (15/1/1336-17/1/1334) به توصیه شاه به عنوان وزیر کشور انتخاب شد. در این زمان علم به عنوان یکی ا زمحرم ترین کسان به شاه و از متنفذترین افراد در کشور محسوب می شد، لذا شاه وی را مأمور تشیکل حزب مردم نمود.(6) علم از همان آغاز برای جذب اشخاص متنفذ جهت عضویت در حزب و حتی ائتلاف با احزاب مهمی چون حزب زحمتکشان مظفر بقایی تلاش های زیادی به عمل آورد. (سند شماره 2) نفوذ اجتماعی علم از یک سو بخاطر وابستگی خاندانش به سلطنت بود و از سوی دیگر با تشکیل جلسات بزم گونه ای در منزلش توانست با جذب عده ای از شخصیت های سیاسی، ادبی و اجتماعی نظیر پرویز نایل خانلری، علینقی کنی، مهندس مهدی شیبانی و جهانگیر تفضلی و حتی اشخاصی با گرایش های چپ نظیر محمد معتضد باهری و رسول پرویزی و دیگران در تأسیس حزب بهره بگیرد.(7) البته علاوه بر اشخاص فوق الذکر ، می توان از مصطفی صاحب دیوانی، دکتر احمد فرهاد، پرفسور یحیی عدل، جمشید اعلم، محسن مظاهر، علی معارفی، دکتر حسن افشار، محمد الهی، دکتر امیر بیرجندی، دکتر علی اکبر بینا، دکتر حسن ستوده تهرانی، مهندس قبادظفر و دکتر موسی عمید به عنوان اعضای مؤسسین حزب مردم نام برد. یکی از نخستین اقدامات علم و گروه همفکرانش تدوین اولین اساسنامه و مرامنامه حزب مردم بر محور این دو استوار بود. اساسنامه حزب که چندین بار در معرض اصلاح قرار گرفت در زمینه های چگونگی عضویت افراد (سند شماره 1) و معرفی سازمان های وابسته به حزب بود به طور کلی مسایل داخالی حزب را تبیین می کرد. مرامنامه حزب نیز در خصوص تشریح اصول عقاید سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی حزب بود. «علم هدف حزب را از لحاظ رژیم سیاسی؛ حفظ استقالال و تمامیت ارضی و جغرافیایی سیاسی کشور، حفظ کلیه آزادی هایی که قانون اساسی و منشور سازمان ملل متحد و اعلمیه حقوق بشر به همه افراد داده، و از لحاظ سیاست خارجی حفظ و ایجاد رابطه حسنه و حسن تفاهم کامل با کلیه کشورهایی که به استقلال و تمامیت ارضی کشور ما احترام می گذارند، اعلام داشت، و از لحاظ رژیم اقتصادی، اصلاحات در امور کشاورزی، صنعتی، بازرگانی و اداری، اجتماعی و فرهنگی اعلام کرد»(8) یکی دیگر از اقدامات علم، برگزاری اولین کنرگه حزب مردم بود که بر طبق اساسنامه حزب می بایست هر دو سال یکبار تشکیل شود. اولین کنگره به مدت سه روز از بیست و ششم تا بیست و نهم دی ماه 1338 در تهران برگزار شد. البته به غیر از این کنگره، کنگره دوم در بیستم اسفند 1340، کنگره سوم در چهارم اسفند 1343 و کنگره چهارم در اسفند ماه 1353 تشکیل گردید. به طور کلی نکات ا صلی و مشترک قطعنامه های کنگره های مذکور، تأکید بر حکومت مشروطه سلطنتی، اجرای اصول قانون اساسی، تأکید بر لزوم بهبود زندگی عمومی مردم، اصلاحات ارضی، توسعه صنعتی کشور، در مداخله بیگانگان در امور داخلی کشور، رسیدگی به وضعیت کارگران، تأکید بر اجرای قانون شاه و ملت (انقلاب سفید، از کنگره دوم به بعد) و ... بود. البته برنامه های آینده حزب، خط مشی، انتخاب اعضای شورای مرکزی و گاهی نیز انتخاب دبیرکل در این کنگره ها صورت می گرفت. و اما از مهم ترین اقدامات حزب مردم در دوره علم، تلاش برای جذب ناراضیان جامعه در چارچوب حزب رسمی علیه حزب حاکم دولتی اکثریت به منظور کنترل و هدایت این گروه از افراد جامعه و یا ایجاد تعدیل در فعالیت های افراطی آنها بود، در همین راستا جذب بخشی از اعضای سابق حزب منحله توده در حزب مردم قابل تأمل است. از همزمانی تصمیم رژیم به آزادی برخی از زندانیان عضو حزب توده که در سال های قبل به اتهام براندازی ژریم دستگیر شده بودند، با تشکیل حزب مردم و به دنبال آن دعوت مسؤولین حزب از عناصر مذکور جهت عضویت در حزب، می توان چنین استنباط کرد که این برنامه ها، به مثابه سناریویی از پیش نوشته شده بود که رژیم با موفقیت در اجرای آنها از یک طرف با اغماض از عملکرد گذشته مخالفان سیاسی خود بر آنها منت می گذاشت، و از طرف دیگر با قبول عضویت آنها در حزب مردم و اجازه انجام فعالیت های سیاسی و حزبی ضمن استفاده از تجارب سازماندهی و حزبی آنها، از دشمنان بالقوه خود، دوستان بالفعل می ساخت. توفیق رژیم از این جهت قابل تأمل است که برخی از همین اعضای آزاد شده حزب توده از زندان، برای اعلام وفاداری خود به نظام، تقاضای عضویت در حزب مردم را نودند. علم (دبیرکل حزب مردم) ضمن استقبال از این درخواست در سخنرانی خود در جریان میتنیگ حزب مردم در شیراز گفت «جوان های روشن فکر و تحصیل کرده ما اگر در گذشته ندانسته با پذیرفتن مرام حزب توده و عضویت در آن حزب مرتکب اشتباهاتی شده اند اینک می توانند به جبران مافات با پذیرفتن عضویت حزب مردم برای فعالیت های سیاسی و اجتماعی، خود را آماده سازند»(9) به دنبال ایجاد این شرایط مناسب، برخی از فعالان و اعضای عادی حزب توده به عضویت حزب مردم در آمدند ( سند شماره 4) و تجارب خود را در سازماندهی و تشکل حزبی در اختیار حزب مردم قرار دادند و همین عناصر در مدت کوتاهی به دستیابی به مناصب مهم حزبی جناح چپ (اقلیت) حزب مردم را به رهبری محمد معتضد باهری تشکیل دادند (سند شماره 6) این جناح در طول سال های اولیه فعالیت حزب مردم، علی رغم اتهام وارده از سوی جناح راست (اکثریت) مبنی بر سوابق خیانتکارانه عناصر آن جناح به شاه، و وطن، با حمایت مستقیم علم توانست گام های مفیدی در راستای احقاق حقوق انبوه کارگران بردارد. بسیاری از این کارگران و گروه های کارگری که از سال های قبل با عضویت در حزب توده (که در سال 1325 از وفاداری 000/300 کارگر برخوردار بود) و یا سایر تشکل های چپ کارگری نظیر شورای متحده به دبیرکلی رضا روستا (که در همین سال دارای 000/400 عضو کارگر متشکل از اتحادیه و صنوف مختلف کارگری بود) توانستند از آگاهی های سیاسی بالایی در مقایسه با سایر طبقات جامعه برخوردار باشند 3 (برای کسب آگاهی بیشتر می توان به بحث «حزب توده و جنبش اتحادیه های کارگران» از کتاب جنبش کمونیستی در ایران سپهر ذبیح مراجعه کرد). هر چند در تحولات سیاسی جامعه در سال های بعدی این گروه ها و تشکل های کارگری با محدودیت ها و ممنوعیت فعالیت مواجه شدند ولی برخی از آنها در قالب سازمان های پوششی نظیر «جمعیت طرفداران صلح» و مراکز مشابه به دیگر به فعالیت خود ادامه دادند. تشکل و سازماندهی سریع بسیاری از کارگران کارخانجات و مراکز تولیدی جهت فعالیت، تحت پوشش و نظارت حزب مردم، نشانگر تداوم فعالیت غیر رسمی آنها در سال های قبل بود، به تعبیر دیگر بسیاری از این گروه ها و صنوف کارگری از مدت ها قبل به دنبال مفری برای فعالیت رسمی بودند تا در پوشش قانونی در روند فعالیت های خود نظم و سازماندهی به عمل آورند. نکته قابل تأمل اینکه تشکل های کارگری مذکور در این دوره از اصرار بر گرایشات ایدئولوژی سوسیالیستی کاسته و معمولا به دنبال کسب منافع صنفی گروه خود بودند تا از این طریق هم بهانه ای به دولت و بخصوص مقامات حزب مردم ندهند و هم آزادی فعالیت رسمی خود را جهت احقاق حقوق صنفی خود حفظ کنند، به هر حال جذب کارگران و تشکلات صنفی و کارگری در حزب مردم به حدی افازیش یافت که به دنبال الحاق رسمی «شورای همکاری های سندیکای کارگری» به حزب، سخن از تغییر نام حزب مردم به «حزب کارگر» به میان آمد.(10) البته از این نکته نباید غفلت کرد که عامل رویکرد بسیاری از سندیکاهای کارگری به حزب مردم، فعالیت های فراکسیون پارلمانی آن حزب در احقاق حقوق کارگران و به خصوص تصویب طرح قانون کار بود.(11) به هر حال با توجه به اهمیت نقش سندیکای کارگری وابسته به حزب مردم ، فهرستی از آنها ارائه می دهیم. 1ـ سندیکای کارگران راه آهن 2ـ سندیکای کارگران کارخانه سیمان 3ـ شرکت واحد اتوبوسرانی با 800 عضو 4ـ اتحادیه فروشندگان جراید 5- سندکای کارگران چاپخانه ها 6ـ سندیکای رانندگان و کمک رانندگان 7ـ کارگران میدان بارفروش ها 8ـ اتحادیه سمی روزنامه فروش ها 9ـ اتحادیه رانندگان 10ـ صنف فخار 11ـ سندیکای کارگران کارخانجات پلاستیک سازی تهران و حومه 12ـ سندیکای سیلو 13ـ کارگران کوره پزخانه ها 14ـ سندیکای گرمابه داران 15ـ سندیکای صاحبان کمپرسی تهران و حومه 16ـ صنف نانوایان از میان این تشکل ها، سندیکای کارگران کارخانه سیمان از لحاظ کثرت عضو و توده ای بودن قریب به اتفاق اعضای آن از اهمیت خاصی برخوردار بود.(12) به طوری که روزانه 100 نسخه روزنامه اندیشه مردم (ارگان حزب مردم) در این کارخانه توزیع می شد. البته این نکته نیز قبال تذکر است که برخی تشکلات کارگری نظیر «کارگران کارخانجات تهران» که دارای قریب 1000 نفر عضو بود علی رغم اعلام پیروی از حزب مردم در امور سیاسی، به خاطر برخی مصالح از عضویت در حزب مردم خودداری می نمودند.(13) این تشکل های کارگری عضو در چارچوب ضوابط حزب مردم توانستند به فعالیت های خود ادامه دهند و حتی مسئولین حزبی به خاطر کثرت گروه های کارگری عضو حزب مردم، «سازمان کارگران حزب مردم» را تأسیس نمودند، در واقع عمده مسایل و مشکلات مطروحه از سوی تشکلات کارگری مذکور در زمینه های اخراج کارگران، حقوق و مزایا، ساعت کاری، بیمه کارگران و غیره بود. در همین راستا جلسات تشکیلات کارگری حزب مردم با مسئولیت محمد معتضد باهری و با شرکت دبیران سندیکاهای کارگری حزب در محل «خانه کارگر» جهت حل و فصل مشکلات کارگران تشکیل می شد.(14) برای مثال به دو مورد دیگر از مشکلات دو تشکل کارگری اشاره می کنیم: صنف نانوایان به ریاست ارباب جلیل خانلو با عضویت بیش از 1000 نفر از کارگران نانوایی ها، ضمن پیوستن به حزب مردم، از دست اندرکاران حزب در خصوص جلوگیری از تأسیس کارخانه نان پزی از طرف دولت در تهران، استمداد طلبید ، زیرا اعضای این صنف معتقد بودند که با عملی شدن تصمیم دولت «نانواها به روز سیاه خواهند نشست». در مورد دوم وقتی که مسئولین حزب مردم به حمایت از اعتصاب چند روزه رانندگان تاکسی تهران در اوایل 1337 به منظور جلب عضویت آنها در حزب اقدام کردند، به کارشکنی در امور دولت متهم شدند، به ناچار مسئولین حزب به خاطر ناتوانی از مقاومت در مقابل حزب حاکم (ملیون) از دخالت در اعتصاب آنها، خودداری نمودند. البته به غیر از تشکل های کارگری مذکور، برخی گروه های سیاسی نظیر جمعیت آزادی به دبیرکلی حسن ارسنجانی، گروه راما، جمعیت برادران متفق و جمعیت گاودارها و ... همچنین انجمن های محلی نظیر شروای ملیح کوی افسریه، انجمن محلی جوادیه و ... نیز به حزب مردم پیوستند. همچنین در کردستان، برخی فعالان سیاسی کرد، با عضویت در حزب مردم و در پوشش جلسات حزبی به اشاعه نظریات و برنامه های تجزیه طلبانه خود می پرداختند.(15) در مورد رابطه روحانیون دولتی با حزب مردم ، باید گفت برخی از روحانیون متنفذ دولتی با این حزب میانه خوبی نداشتند، شاید بتوان نفوذ عناصر توده ای را در این راستا مؤثر دانست. علم با ایفای نقش تاریخی خود در تأسیس و تثبیت سازمان های حزب مردم و کمیسیون های مربوطه به دنبال شکست حزب در انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی (1339) ، در حالی که از نیل به آرزوی پست نخست وزیری ناکام ماند، در مواجهه با محدودیت های دوره امینی (1341-1340) به ناچار خود را از حزب کنار کشید تا با کسب آمادگی کامل برای انجام مأموریتی بزرگتر (اجرای اصول ششگانه انقلاب سفید) پست نخست وزیری را تصاحب کند. البته علیرغم کناره گیری از حزب، وی به عنوان حامی مهم حزب در دوره های بعد باقی ماند. نتیجه آنی کناره گیری علم از حزب، تضعیف جناح چپ حزب بود. این جناح در دوره علم توانسته بود، با حمایت و پشتیبانی وی، بر تمام سازمان های حزب سیطره یابد و به خصوص از زمان استعفای دو لیدر جناح راست (جمشید علم و علی اکبر بینا) از عضویت حزب در آبان سال 1338، توانست اکثر مناصب عمده حزبی را تصاحب نماید. اما به دنبال استعفای علم دو لیدر جناج چپ 0محمد معتضد باهری و رسول پرویزی) و برخی از اعضای حزب از فعالیت در حزب کناره گیری کردند. ما حصل سخن اینکه دوره دبیرکلی علم، به عنوان دوره ای بالنده و شکوفا برای حزب محسوب می شود. همانطور که گفته شد، تقبیت و سازمندهی ساخترا درونی حزب در این دوره شکل گرفت و این ساختار با مختصر تغییراتی برای غریب چهارده سال دیگر حفظ گردید. با وجود اینکه بعد از علم، حزب با بحران های متعددی مواجه شد، ولی ساختار آن به گونه ای تحکیم یافته بود که از همه این بحران ها از جمله بحران دوره نخست وزیر امین جان سالم بدر برد. امینی که انحلال مجلسین را جهت اصلاح قانون انتخابات از شاه درخواست کرد، طبعا نیازی به احزاب فرمایشی شاه نداشت، لذا علم از دبیرکلی حزب کناره گرفت و این مسئله حزب را تا مرز سقوط کشاند. یکی از گزارش های این دوره حکایت از این دارد که تمام شعبات حزب تعطیل گردید و رفت و آمدی به حزب صورت نمی گرفت. فقط 28 نفر از اعضای وفادار آن با عزمی راسخ به فعالیت های حزب تداوم بخشیدند و توانستند حزب را از این مرحله بحرانی نجات دهند. در تبیین موفقیت های حزب در سال های آغازین تشکیل آن ، علاوه بر موقعیت های خاص جامعه از لحاظ گرایش های سیاسی ، می بایست به شخصیت خود ع لم نیز اشاره کرد. فعالیت های حزب در این دوره علیرغم برخورداری از عنوان اقلیت از لحاظ قدرت و اهمیت، با حزب حاکم اکثریت ملیون ـ که از همه امکانات دولتی بهره مند بود ـ برابری می کرد. قباد ظفر (لیدر فراکسیون پارلمانی حزب مردم) قادر به مانور در مقابل نمایندگان حزب اکثریت بود. نقش اسدالله علم در تشکل و تثبیت و بقای حزب مردم وقتی آشکار می شود که ملاحظه کنیم که بر خلاف حزب ملیون که با کنار گذاشتن منوچهر اقبال (رهبر حزب ملیون) از پست نخست وزیر در سال 1339 ، عمر حزب وی نیز به پایان رسید، «موجودیت این احزاب [دولتی] صرفا به وجود چند شخصیت مملکتی بستگی داشته و با کنار رفتن آنها، پایه های این دسته جات متزلزل و بعضا فعالیت آنها (مانند حزب ملیون) به کلی متوقف گردیده است».(16) ولی با کناره گیری از حزب مردم، این حزب به خاطر برخورداری از سازماندهی و تشکیلات منسجم و ایجاد شعبات متعدد در استان ها و فرمانداری های کل توانست به فعالیت خود ادامه دهد. 2ـ دوره تزلزل: این دوره که از شهریور 1339 تا اردیبهشت 1350 با دبیرکلی پرفسور یحیی عدل، طول کشید، به عنوان دوره ای متزلزل در روند فعالیت های حزب مردم محسوب می شود، با توجه به رسالتی که برای این حزب در نظر گرفته شده بود شاید بتوان انتخاب عدل را با عنایت به روحیه محافظه کاری اش به عنوان انتخابی مناسب در نظر گرفت.آنچه که شاه از این حزب توقع داشت« ادای حزب اقلیت در آوردن» بود و می بایست این نقش را نیز با «سر و صدا راه انداختن» ایفا می کرد. لذا علی رغم اینکه عدل از جریانات سیاسی به دور بود و از قاطعیت لازم یک دبیرکل حزب برخوردار نبود ولی به خاطر دوستی نزدیکش با شاه و به تبع اعتماد خاص شاه به وی، از منظرکارگزاران حکومت، وی فردی مطلوب برای این سمت بود، «پروفسور عدل از تنها چیزی که سر رشته نداشت سیاست بود ... شاه پروفسور عدل را برای خالی نبودن عریضه به دبیرکلی حزب مردم انتخاب کرد تا ظاهر حزب بازی در قالب حزب اقلیت و اکثریت حفظ شود»(17) سوابق عدل نشان می دهد که وی تخصص خود را در رشته جراحی از فرانسه اخذ و در سال 1318 به ایران برگشت و به عنوان استاد دانشکده پزشکی و سپس ریاست بیمارستان سینا و بعدا به خاطر تبحر علمی به عنوان پزشک مخصوص شاه و در نهایت به عنوان سناتور انتصابی فعالیت کرد. علاوه بر همه اینها، وی یکی از اشخاص انگشت شمار محارم شاه محسوب می شد « از اطرافیان شاه که بیش از حد در او نفوذ داشتند و در پشت پرده نقش مهمی ایفا می کردند می توان از پروفسور یحیی عدل و ... نام برد (2. محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی (تهران : نشر علم ، 1347) ج 2 ص 891).» حسین فردوست نیز از عدل به عنوان یکی از شرکت کنندگان در بزم های شبانه شاه نام برده است (3. حسین فردوست ، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (تهران: انتشارات اطلاعات، 1371) ص 263.) وی همچنین یکی از مؤسسین حزب مردم محسوب می شد. عدل علاوه بر تصدی دبیرکلی حزب در دهه چهل، در دوره دبیرکلی علینقی کنی (1351-1350) نیز عنوان تشریفاتی ریاست کل حزب را به عهده داشت و بعد از عزل کنی نیز مجددا وی به مدت یکسال (1352-1351) دیگر دبیرکلی حزب را به عهده گرفت تا اینکه در دوره دبیرکلی ناصر عامری (1353-1352) به طور کلی از حزب مردم کناره گیری کرد. از وقایع عمده دوره اول دبیرکلی عدل بر حزب می توان به برگزاری دوبار کنگره حزب به ترتیب در 20/12/1340 و 4/12/1344 ( که در بحث قبلی به آن اشاره کردیم) و همچنین برگزاری برخی سمینارها و کنفرانس های حزب نظیر«سمینار بررسی امور روستایی» در 12/2/1346 و به خصوص بحران های ناشی از شرکت حزب در انتخابات دوره 22 مجلس شورای ملی و انتخابات انجمن های شهر و برگزاری بسیاری از مراسم های مختلف به مناسبت های روز اشاره کرد. نکته قابل تأمل در فعالیت های این دوره حزب در برخی مواقع، دنباله روی از سیاست های دولت بود. به تعبیر دیگر به همان میزان که حزب دچار ضعف قدرت و مدیریت می شد به همان میزان از توانایی اش در موضع گیری علیه دولت و حزب اکثریت کاسته می شد. شعار «حفظ اتحاد ملی و یکپارچگی ملت» دستاویزی بود که بارها حزب مردم با توسل به آن همسو با حزب اکثریت ایران نوین (1353-1343) علم می کرد. دومین مرحله بازی حزب اقلیت و اکثریت، رقابت حزب مردم با حزب ایران نوین محسوب می شد. هسته اولیه حزب ایران نوین «کانون مترقی» حسنعلی منصور بود. منصور با تصدی نخست وزیری (1343-1342) به دستور شاه در راستای تداوم نظام دو حزبی، با همکاری گروه روشن فکران و تحصیل کردگان عضو کانون مذکور، حزب ایران نوین را به عنوان حزب اکثریت حاکم دولتی تأسیس کرد، این حزب به عنوان دومین حزب اکثریت (اولین آن حزب ملیون (1339-1336) منوچهر اقبال بود) به مدت یک دهه در مقابل حزب اقلیت مردم به رقابت برخاست. هر چند بعد از ترور منصور در اول بهمن 1343، امیرعباس هویدا (1356-1343) نخست وزیر بعدی مستقیما دبیرکل حزب ایران نوین نبود ولی از حامیان اصلی این حزب (18) در نقش حزب حاکم اکثریت، در مقابل حزب اقلیت مردم قرار داشت. شعار و محور اصلی حزب ایران نوین اجرای اصول انقلاب شاه و ملت (انقلاب سفید) بود. یکی از نقاط عطف فعالیت های حزب مردم در ایران دوره، شکست جنجالی در انتخابات دوره 22 مجلس شورای ملی و سنا در سال 1346 بود و بخصوص به دنبال آن، شکست دیگر حزب در انتخابات انجمن های شهر و شهرستان ردسال بعد که منجر به تشدید اختلافات درون حزبی و در نهایت استعفای دسته جمعی برخی اعضای کمیته های حزب در شهرستان های کشور شد. کاندیداهای شکست خورده در انتخابات مذکور، علت این شکست را در ضعف عملکرد مسئولین حزب دانستند و حزب را متهم ساختند که با سازش کاری های پشت پرده با حزب اکثریت در مرکز و عدم توجه به موقعیت حزب در شهرستان ها عامل این شکست ها شده است. ولی مسئولین حزبی ضمن در این اتهام علت اصلی شکست را در عدم تناسب امکانات و مقدوران طرفین عنوان کردند، به دنبال این مسائل، گروهی از همین ناراضیان «جناح پیشرو و حزب مردم» را به رهبری سید محمود سجادی (عضو شورای عالی حزب) تشکیل داده و ضمن صدور اعلامیه هایی به افشاگری علیه برخی مقامات حزب پرداختند.(19) این جناح پیشنهاد نمود که دکتر محمد معتضد باهری به جای یحیی عدل دبیر کلی حزب را به عهده بگیرد. البته قبل از این مسله نیز 6 نفر از اعضای مؤثر حزب به پیشنهاد هلاکو رامبد (لیدر فراکسیون پارلمانی حزب مردم در مجلس شورای ملی) در طی جلسه ای محرمانه به این نتیجه رسیدند که «اقای پرفسور عدل مرد سیاسی نیست و قادر به ادامه رهبری حزب نمی باشد ولی از طرفی چون مردی صدیق و شاهدوست و مورد اعماد است و ضمنا از طرف شاهنشاه مسئول اداره امور حزب مردم است باید ناگزیر با او همکاری کرد.(20) خود عدل نیز مایل به ماندن در این سمت نبود و حتی در مقام پاسخگویی یک بار به صراحت اعلام کرد «این حزب را به اجبار کردن من گذاشته اند»(21) به دنبال این بحران ها، شورای عالی حزب (بالاترین مرجع) پیشنهاداتی مبنی بر ترمیم وضعیت حزب ارائه نمود از جمله به دبیرکل حق انتخاب 15 نفر جهت عضویت کمیته مرکزی حزب ـ اعضای کمیته مرکزی به خاطر بحران ناشی از شکست های انتخاباتی حزب استعفا داده بودند ـ و همچنین انتخاب دو معاون به جای یک قائم مقام (22) این تغییر به خاطر عدم تفکیک وظایف آن دو به اختلافی دامنه دار بین دو معاون هلاکو رامبد (لیدر فراکسیون پارلمانی حزب مردم در مجلس شورای ملی) و کاظم جفرودی (لیدر فراکسیون پارلمانی حزب مردم در مجلس سنا) منجر شد.(23) یکی از بولتن های ساواک که در تاریخ 2/10/1349 تهیه شده، علل ناکامی ها و ضعف حزب را چنین بر شمرده: فقدان رهبری، دلسردی اعضای حزب به خاطر سیطره تعدادی افراد خاص بر مقدرات حزب، ایجاد محدودیت های از طرف مقامات دولتی که اکثرا عضویت حزب ایران نوین می باشند، ضعف مالی به خاطر عدم پرداخت حق عضویت از طرف اعضای حزب، اعمال نفوذ ذولت حزبی (حزب ایران نوین تحت حمایت دولت هویدا قرار داشت) در انتخابات نمایندگان مجلسین، فقدان ایدئولوژی و عدم رویکرد طبقه روشن فکر به حزب ، ضعف مدیریتی و سازماندهی کادر رهبری و اجرایی و در نهایت وضع خاص جامعه ایران از لحاظ فعالیت احزاب سیاسی.(24) واقعیت امر این است که تعیین عوامل مذکور سرپوشی است برای گریز از علت واقعی که همانا وابستگی حزب به شاه و نظام می باشد. به هر حال وقتی که اقدامات مذکور نیز اقامه نکرد، مقامات حزبی تصمیم گرفتند بر خلاف چارت سازمانی حزب دفتر جدیدی تحت عنوان «دفتر سیاسی» جهت حل و فصل نهایی مسائل و مشکلات حزب تأسیس نمایند و برای این دفتر آیین نامه ای نیز تدوین نمودند. و هنگامی که در یکی از جلسات حزبی یکی از اعضا درباره تشکیل غیر قانونی این دفتر سؤال نمود عدل پاسخ داد راجع به دفتر سیاسی نبایستی صحبت شود چون شخص شاهنشاه آریامهر خواسته اند که دفتر سیاسی در حزب مردم بوجود آید»(25) علاوه بر فعالیت های فوق الذکر در این دوره می توان بر برنامه های حزب جهت برگزاری مراسم های ویژه به مناسبت های روز اشاره نمود البته اینگونه مراسم ها در تمام دوران فعالیت حزب انجام می شد ولی انجام آنها در این دوره از اهمیت زیادی برخوردار بود. این مراسم ها که در زمینه های بزرگداشت سالروز وقایع خاصی برگزار می شدند بعضا در رقابت با حزب اکثریت هدف مراسم تحت الشعاع قرار می گرفت بطور مثال یکی از اسناد اشاره بروز مشاجره لفظی بین عطاءالله خسرواین (دبیرکل حزب ایران نوین) با محسن موقر (سردبیر ارگان حزب مردم) بخاطر تقدم در نصب طاق نصرت حزب مربوطه در میدان ششم بهمن به مناسبت بزرگداشت سالروز رفراندم ششم بهمن 1341 دارد (3. همان، پرونده 168 ص 59) به طور کلی مناسبت های عمده به قرار ذیل بود: 1ـ 14 مرداد 1285 (جشن سالروز عید مشروطیت) 2ـ 17 ی 1314 (جشن سالروز اعطای آزادی به زنان، کشف حجاب توسط رضا شاه) 3ـ 21 آذر 1325 (جشن سالروز فرمان محمدرضا پهلوی جهت نجات آذربایجان) 4ـ 15 بهمن 1327 (مراسم نیایش سلامتی شاه، روز ترور ناموفق محمدرضا شاه توسط ناصر فخر آرایی) 5ـ 15 بهمن 1328 (سالروز ازدواج محمدرضا شاه با فرح دیبا) (سند شماره 14 متن دستخط شاه در خصوص تشکر از اسدالله علم به عنوان دبیرکل حزب مردم به خاطر آن حزب). 6ـ 9 اسفند 1331 (مراسم «روز ملت» ، انصراف محمدرضا شاه از سفر! به خارج به درخواست طرفداران سلطنت). 7ـ 28 مرداد 1332 (مراسم جشن قیام ملی! علیه مصدق) 8ـ 4 آبان 1339 (جشن تولد رضا پهلوی ، ولیعهد) 9ـ 6 بهمن 1341 (جشن سالروز انقلاب شاه و ملت، رفراندوم لوایح ششگانه) 10ـ 21 فروردین 1344 (مراسم نیایش سلامتی محمدرضا شاه: سالروز ترور ناموفق شاه توسط رضا شمس آبادی) 11ـ 4 آبان 1346 (جشن تاجگذاری شهبانو و ولیعهد) و بسیاری از مراسم های دیگر به مناسبت های مختلف از جمله استقبال از بازگشت شاه از سفرها و .... و به خصوص مراسم جشن ای 2500 ساله در 19 مهر 1350 از اهمیت خاصی برخوردار بود. در واقع بخش عمده ای از بودجه حزب مردم برای این قبیل مراسم و جشن های دولتی هزینه می شد، از لحاظ مالی، مخارج حزب از طریق پرداخت حق عضویت اعضا و بویژه با کمک های مالی برخی اشخاص متمکن از جمله خود اسدالله علم تأمین می گردید. در یکی از گزارش های مالی حزب راجع به بودجه حزب آمده است: بودجه حزب در سال 1345 بالغ بر 000/360/1 ریال می باشد که برای پرداخت هزینه های جاری حزب از قبیل حقوق کارمندان، نشریات و امور خدماتی، و برگزاری مراسم جشن های فوق الذکر خرج شده است. در همین گزارش بودجه سال 1346 مبلغ 00/980/3 ریال پیش بینی شده است که این افزایش بودجه از یک سو بخاطر برگزاری مراسم جشن تاج گذاری 4 آبان دراین سال بود که مبلغ 000/000/1 ریال اختصاص به آن داده شده بود و دیگر اینکه برای افزایش شعبات حزب در سرتاسر کشور پیش بینی هزینه شده بود.(26) البته اسنادی دیگر نشان می دهد که شاه برای انجام کمک های مالی به حزب دستوراتی صادر کرده بود «او امری به دولت شرف صدرو یافت به حزب مردم کمک [مالی] شود و در دو فقره کمک هایی که به عمل آمده اکنون محل وسیع و آبرومندی [برای حزب] ماهیانه 000/120 ریال اجاره گردیده است»(27). در سندی دیگر که جنبه افشاگری علیه حزب دارد چنین آمده است «در حال حاضر [اسفند 1352] دولت فقط ماهیانه 15 میلیون تومان(28) به حزب مردم پول می دهد و مقامات به عامری [دبیرکلی حزب مردم] اطلاع داده اند که اول سال 1353 دولت فقط ماهیانه 9 میلیون ریال به حزب پرداخت خواهد کرد»(29) 3ـ دوره تضعیف و انحلال: به دنبال چنین بار تقاضای عدل جهت کناره گیری از دبیرکلی حزب، بالاخره شاه در اواخر 1350 با استعفای وی موافقت کرد. سپس دوره سوم فعالیت های حزب به ترتیب با دبیرکلی علینقی کنی، یحیی عدل (مرتبه دوم) ، ناصر عامری و محمد فضایلی شروع شد، عدل ، علینقی کنی را در اردیبهشت 1350 به عنوان دبیرکل حزب پیشنهاد نمود و این پیشنهاد توسط شورای عالی حزب تأیید شد و کنی رسما از 28 اردیبهشت همین سال شروع به فعالیت نمود. اما علی رغم عدم تمایل عدم به ادامه فعالیت در حزب، کارگزاران حکومت که حضور وی را لازم تشخیص می دادند بر خلاف اساسنامه حزب، او را به سمت تشریفاتی ریاست کل حزب انتصاب نمودند. گویا حضور رسمی ولی کم رنگ وی به عنوان یک ناظر عالیه بر روند فعالیت های حزب باعث می شد که چنانچه روند فعالیت حزب از چارچوب ترسیم شده خارج شود بلافاصله به طور رسمی در حزب حضور یافته و هدایت حزب را در کانال مخصوص خود به عهده بگیرد. تمایز دوره سوم با دو دوره ماقبل در انتقادات بی پروای حزب اقلیت علیه حزب اکثریت بود. در واقع قبلا نیز اینگونه انتقادات صورت می گرفت ولی هدف غایی آنها فریب افکار عمومی بود ولی عملکرد نقادانه این دوره چهارساله پایانی حزب نشان داد که گویا بسیاری از اعضای حزب که هنوز به آن وفا دارند به کنه قضیه پی برده و دیگر حاضر نیستند که رفتاری تصنعی داشته باشند و لذا میزان و شدت انتقادات در این دوره به حدی افزایش یافت که عملا موجب تضعیف آن از جانب مقامات بالا گردید و باعث شد که بطور بی سابقه ای در طول فعالیت چهار ساله حزب، چهار دبیرکل تعویض شد. علینقی کنی دارای مدرک دکتری علوم سیاسی و حقوق و از شاغلین وزارت دادگستری بود. وی قبل از تشکیل حزب از گروه همراهان و یاران اسدالله علم محسوب می شد و با ترغیب علم عضو حزب شد و از فعالین و مؤسسین حزبی دوره اول محسوب می شد، با تصدی پست نخست وزیری برگزیده شد و در نهایت به سمت مدیرعاملی بنیاد فرهنگی ولیعهد منصوب گردید.(30) نکته قابل ذکر ایکه طبق اساسنامه حزب انتخاب دبیرکل می بایست از سوی شورای عالی حزب (بالاترین مرجع حزب مردم ) و از میان یکی از اعضای کمیته مرکزی حزب صورت می گرفت اما کنی بعد از تصدی دبیرکلی حزب، به عضویت کمیته مرکزی و شورای عالی حزب در آمد. همین عمل خلاف قاعده، از همان اوان زمینه مخالفت برخی از اعضای مؤثر حزب را با کنی فراهم ساخت از جمله دو معاون (هلاکو رامبد و کاظم جفرودی) دبیرکل در اعتراض به این عمل از سمت خود استعفا دادند. البته از آنجا که در اینگون انتصابات ، عواملی خارج از حزب دست داشتند، چنانچه در مورد کنی، گویا سوابق دوستی وی با علم باعث شده بود که وی به این سمت برسد «کنی ... از سوی علم مأمور شده بود تا حزب او را (مردم) اداره کند».(31) به هر حال دوره کنی با تحول و جنب و جوش زیادی همراه بود و حضور وی به یک دهه رکورد و سکون دوره عدل محسوب می شد. سخنرانی ها و مصاحبه های وی در اوایل دبیرکلی اش بسیاری از افراد فعال ولی منزوی حزب را متوجه افکار رادیکالی وی نمود و این امر، محبوبیت زیادی برای وی در افکار عمومی به دنبال داشت. از یک سو بی پروایی کنی و توانایی جلب افکار عمومی و از سوی دیگر افزایش معضلات و مشکلات جامعه برای وی زمینه مساعدی ایجاد می کرد که با بهانه قرار ادن هر معضلی، به عنوان دستاویزی علیه دولت و حزب حاکم تبلیغ نماید وآن معضلات را نشانه بی کفایتی دولتمردان قلمداد کند به طوری که هنوز 14 ماه از دبیرکلی وی نگذشته بود که به دنبال ابراز ناخرسندی شاه از صراحت و شدت انتقاداشت، وی مجبور به استعفا گردید.(32) زیرا از نظر شاه نحوه سخنرانی های انتقادآمیز وی از دولت در زمینه های فساد اداری، جو خفقان آمیز کشور، نارضایتی عمومی و رسالت دولت در راستای تأمین منافع آمریکا مطلوب نبود.(33) لذا استعفای کنی از منظر مردم دارای این پیام بود که حکومت تحمل هیچ انتقادی را ندارد. به هرحال اسدالله علم از دوره کنی به عنوان تجدید حیات فعالیت حزب مردم ذکر کرده و در خاطرات روز 15 خرداد 1351 خود چنین آورده است: «شرفیابی کوتاه گزارش شکایت دکتر کنی، دبیرکل حزب مردم را تقدیم کردم، که مدعی است هر کس مقامی دولتی دارد، به محض پیوستن به حزب او از کار برکنار می شود، از جمله مدیر یک دبیرستان دولتی را نام برد. شه خیلی ناراحت شد و بلافاصله به نخست وزیر تلفن زد که کنی در شکایتش محقق بوده است سابقا شاه این قبیل مسائل را با بی اعتنایی رد می کرد. (امیراسدالله علم گفتگوهای من با شاه، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی (تهران: طرح نو، پ371 ص 352) از دیدگاه کارگزاران حکومت، کنی پای خویش را از گلیم خود درازتر گذاشته بود «بعدها چند نفری که از حود مجاز مردم تخطی کرده بودند از حزب برکنار شدند مانند علینقی کنی»(34) عزل کنی در حالی صورت گرفت که وی با سخنرانی های منتقدانه ای که علیه دولت هویدا در طی سفرهای تبلیغی به شهرها به منظور ترغیب اعضای حزب به شرکت در انتخابات انجمن های شهر و شهرستان انجام می داد، در همه سفرها با استقبال عمومی مواجه می شد، بسیاری از کمیته های حزبی شهرها که دوران طولانی ای از رکود را پشت سر گذاشته بودند، با ورود کنی به تحرک تازه آی روی می آوردند و خود را برای شرکت در انتخابات جدید آماده می نمودند. در حالیکه محبوبیت کنی در میان اعضای عاید حزب افزایش می یافت، دست اندرکاران محافظه کار حزب با تشکیل دو جناح با رهبری یحیی عدل و هلاکو رامبد به همراه برخی از مقامات سیاسی خارج از حزب (35) علیه کنی موضع گیری نمودند تا از یک طرف زمینه های عزل وی را فراهم سازند و از سوی دیگر برای جلوگیری از انحراف حزب از مأموریت محوله چاره جویی نمایند. در واقع امر غیر منتظره و بی سابقه ای رخ داده بود گویا برای اولین بار حزب اقلیت در نقش وقاعی خود به ایفای نقش می پرداخت. گویا کنی به رسالت آرمانی یک حزب واقعی اقلیت روح تازه ای دمیده بود که از مدت ها پیش بسیاری از اعضای حزب در انتظار آن لحظه شماری می کردند. یکی از اسناد، جریان عزل وی را چنین بازگو می کند «استعفای دبیرکل [کنی] ... به خاطر میتینگی بود که در اصفهان در باغ همایون تشکیل داد که در آنجا شدیدا به دولت حمله نمود .... و حزب حاکم را به صورت یک محیط کثیفی دانسته ... و شایع است که آقای هویدا بسیار ناراحت شده و مراتب را به شرف عرض همایونی راسنید و اعلیحضرت همایونی مقرر فرمودند ترتیبی اتخاذ شود که نامبرده از دبیرکلی حزب برکنار شود ...(36) عزل کنی، یکی از بحران های بزرگ حزب مردم را در طول 15 سال فعالیت به دنبال آورد. زیرا به دبنال عزل وی و اعمال نفوذ مسئولین حزب مرکز در مورد تعینی اشخاص مورد نظر جهت نمایندگی انتخابات انجمن های شهر و در نتیجه سلب آزادی و ابتکار عمل کمتیه های حزبی شهرستان ها ، تعداد زیادی از کمیته های حزبی شهرستان ها نظیر کمیته های حزب مردم اهواز، زاهدان، خرمشهر، فیروزآباد و ... به صورت دسته جمعی از حزب استعفا دادند و حتی برخی از آنها به صورت دسته جمعی به حزب ایران نوین پیوستند. به دنبال این بحران شایعاتی مبنی بر احتمال دبیرکلی اشخاصی نظر داریوش همایون ، هلاکو رامبد ، مهدی سمیعی ، محمد معتضد باهری ، کاظم جفرودی، محمد مؤمنی و فضل الله صدر (دبیرکل حزب ایرانیان) بر حزب مردم بوجود آمد ولی در نهایت خود یحیی عدل از تاریخ 3/5/1351 مستقیما امور حزب را به عهده گرفت اما در عمل قدرت واقعی را به کاظم جفرودی و گروه وابسته وی سپرد. این دوره که قریب یکسال تا 6/4/1352 طول کشید به عنوان دوره ای آشفته برای حزب محسوب می شود حضور عدل به عنوان بازگشت مجدد رکود در حزب محسوب می شد در این دوره حزب نه تنها تا حدودی �

[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آوای ماغر]
[مشاهده در: www.]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن